« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید مهدی نقیبی

1404/01/23

بسم الله الرحمن الرحیم

امربه شی مقتضی نهی از ضد /ضد خاص/بررسی صحت ترتب/تبیین فرع فقهی نسیان قرائت اخفاتی

 

موضوع: امربه شی مقتضی نهی از ضد /ضد خاص/بررسی صحت ترتب/تبیین فرع فقهی نسیان قرائت اخفاتی

در مسئله‌ی مربوط به ترتب و مواردی که فرد جاهل به حکم نماز است یا وظیفه او نماز شکسته است، حکم شرعی و نظریات مختلف عبارتند از:

وظیفه در صورت جهل یا اشتباه یا نسیان در نماز

اگر مکلف به جای نماز جهریه، نماز اخفاتی اتیان کند، یا برعکس، و در برخی موارد عمداً و در برخی نسیان و در برخی سهوا، در این حالت حکم شرعی چنین است که:

     نماز انجام‌شده، در صورت صحت، به عنوان کفایت می‌کند؛ یعنی آن نماز، از نظر استحباب و صحت، کافی است و به آن عمل، اعتنا می‌شود.

     اما اگر این کار عمداً و با عمد باشد، مجازات و عقاب برای مکلف در نظر گرفته می‌شود، هرچند امکان تجدید نماز همچنان وجود دارد؛ ولی در قبال آن، گفته می‌شود آن نماز به عنوان کفایت است، ولی مجازات هم مربوط می‌شود.

به بیان دیگر، در این موارد، حکم فقهی چنین است که:

نماز انجام‌شده، کفایت می‌کند؛ ولی در صورت عمد، مکلف مجازات می‌بیند.

دیدگاه صاحب کفایه درباره علت حکم

صاحب کفایه معتقد است که:

     نماز اخفاتی که فرد خوانده، بالاخره ملاک‌هایی که باید به‌دست آورده، حاصل شده است.

     پس از کسب بخشی از ملاک، دیگر جای ندارد که بخواهد اثرات نماز جهریه محقق شود؛ یعنی، دیگر ترتب یا اثرگذاری آن نماز بر مقتضای آن ملاک، محقق نمی‌گردد.

نظر مرحوم شیخ انصاری و نپذیرفتن ترتب

مرحوم شیخ انصاری، نظری مشابه با صاحب کفایه دارد[1] و می‌گوید که اجازه‌ و اثبات ترتب در این موارد صحیح نیست، زیرا:

     مسئله‌ی نماز جهری و اخفاتی، چون ضدین هستند، و ضدین چون فرد ثالثی ندارند، ترتب در آن‌ها محقق نمی‌شود.

     ترتب، در جایی است که ضدین، دارای فرد ثالث باشند؛ یعنی، تفکیک و تبیین وجود داشته باشد، اما در این موارد، چنین شخص ثالثی وجود ندارد.

در محاضرات آیت‌اللّه خویی، ایشان در پاسخ به فرمایش مرحوم نایینی گفته است: [2]

برای نماز جهری و نماز اخفاتی، ثالثی برایشان هست. این ثالث یعنی چه؟ یعنی اساساً قرائتی نداشته باشد نه جهری و نه اخفاتی. بعد ممکن است سؤال کنید که چرا این شرط را ذکر کردند؟ نکته‌ی مسئله واضح است. چون ضدین، مثل حرکت و سکون، لهما فرد ثالثی نیستند و در آن‌ها ترتب معنا ندارد. مثلا می‌گوید که دستت را حرکت بده، و اگر دستت را حرکت ندهی، دستت را ساکن نگه‌دار. می‌گوییم اینطور حرف زدن غلط است، چون اگر این آقا دستش را حرکت نمی‌دهد، سکون حاصل است، و طلب حرکت محال است. در مسئله‌ی اذاله و صلات، ثنویت وجود دارد؛ مثلا، کسی که نه اذاله می‌کند نه نماز را اتیان می‌کند، مثلا مشغول خوردن شده است. اینجا به هر حال، ترتب هست، بنابر قول کسانی که ترتب را قبول دارند.

اشکال مرحوم نایینی درباره‌ ترتب

بعد مرحوم محقق نائینی، یک اشکال ذکر کرده است: حرف اولش این بود که، ترتب در جایی است که فرد ثالثی برای ضدین باشد، و اینجا که نیست، پس، ترتب نیست. حرف دومی دارد؛ مطلب دومشان این است که فرموده است، ترتب و تزاحم زمانی است که تزاحم اتفاقی باشد. یعنی، ترتب زمانی است که تزاحم باشد، و چنان‌چه تزاحم اتفاقی باشد، صحبت از ترتب می‌شود، نه آنجا که تزاحم دائمی و ابدی است. اگر مزاحمت بین دو چیز دائمی باشد، این از تعارض می‌انگارد، نه از تزاحم.

 


logo