1403/10/08
بسم الله الرحمن الرحیم
امر به شیء مقتضی نهی از ضد/بررسی معانی ضد عام /اشکال معنای عینیت /رد مفسده در ترک
موضوع: امر به شیء مقتضی نهی از ضد/بررسی معانی ضد عام /اشکال معنای عینیت /رد مفسده در ترک
بحث در مورد این است که آیا امر به شی مقتضی نهی از ضد خاص میباشد یا خیر؟
تعریف ضد عام
در مورد ضد عام دو معنا ذکر شد:
1. یک معنا این است که تمام اضداد وجودی مامور بهاند. ضد خاص یکی از موارد ضد عام است.
2. یک معنای دیگر ضد عام در اینجا به معنی ترک است.
اصطلاحات اصولی
ضد در اصطلاح اصولی اعم است از ضد و نقیض منطقی. در اینجا منظور از ضد، نقیض است. نقیض به معنای ازاله ترک ازاله است.
موضوع بحث
اینکه وقتی مولی امر کرد به ازاله نجاست از مسجد، آیا این امر اقتضا دارد نهی از ضد عام را؟ به این معنا که ترک ازاله منهی عنه باشد؟
توجه داشته باشید که تعبیر به اقتضا صحیح و دقیق است، زیرا برخی تعبیر به دلالت دارند. ما این تعبیر را قبول نکردیم، زیرا دلالت خاص لفظ است و ما از آن تعبیر به اقتضا داریم. پرسش این است که آیا چیزی که واجب شد، وجوب این فعل اقتضا دارد حرمت ترک آن فعل را؟
نظر صاحب کفایه
همانطور که در فرض بحث صاحب کفایه فرمودند، اقتضای در اینجا اعم از این است که به نحو عینیت باشد یا به نحو تضمن یا به نحو تلازم. حالا تلازم نیز میتواند به نحو لزوم بیّن به معنای اخص باشد یا لزوم بیّن به معنای اعم، یا اصلاً تلازم ممکن است به نحو لزوم بیّن نباشد، بلکه دلایلی غیر از جنبه بیّن بودن وجود داشته باشد که ما باید درباره آن بحث کنیم.
نتیجهگیری
بهعلاوه، اینکه امر به شی مقتضی نهی از ضد عام است، به نحو عینیت میباشد. یعنی وقتی که مولی گفت: «ازاله نجاست از مسجد کن»، اینجا بهگونهای است که گویا گفته باشد: «لا تترک ترک الازاله.»
برخی از آقایان قائل به عینیت هستند. اگر عینیت را بپذیریم، نتیجه این خواهد بود که اگر این شخص ترک ازاله را انجام دهد، مرتکب منهی عنه شده است.
بررسی ادعای عینیت امر به شیء و نهی از ضد عام
سؤال این است که آیا این ادعا صحیح است که امر به شیء عین نهی از ضد عام باشد؟
نظر استاد
استاد در این زمینه معتقد است که این نظر، نظر کاملی نیست و برای این عدم اعتقاد دو دلیل ذکر میشود.
جهت اول: نقیض فعل
اولین جهت این است که وقتی یک فعلی مطلوب شده است، نقیض این فعل، ترک آن فعل است. فعل یک چیز است و نقیض آن به یک معنی، چیزی متفاوت است. لذا تصویر صحیحی از این مطلب که گفته شده نمیتوانیم داشته باشیم. به عبارت دیگر، فعل به جهت مصلحتی که در آن فعل وجود دارد، متعلق امر قرار گرفته است و بحث در مورد عدم فعل نیست.
جهت دوم: معنای نهی
دومین نکته این است که افرادی که میگویند "امر به شیء عین نهی از ضد است"، مبنایشان در معنای نهی این است که نهی عبارت است از طلب ترک فعل. به همین نسبت، امر نیز عبارت است از طلب ایجاد فعل. در هر دو جا، مولی خواهان چیزی است و آن چیزی برای او مطلوب است.
تشریح مبنا
در امر، آنچه که مطلوب است فعل است؛ مثلاً صلات، ازاله و صوم از جمله مواردی هستند که مطلوب میباشند. در نهی، آنچه که مطلوب است ترک فعل است.
این آقایانی که میگویند "امر به شی عین نهی از ضد است"، بر اساس همین مبنا سعی دارند ادعای خود را به کرسی بنشانند و تأکید کنند که نهی، عبارت است از طلب ترک. اما این مبنا اصلاً قابل قبول نیست، زیرا نهی باید به عنوان زجر و ردع در نظر گرفته شود. یعنی هر دو به همان فعل مربوط میشوند.
شفافسازی مفهوم زجر و ردع
در امر، مولی شخص را به انجام فعل تشویق میکند و او را وادار به تحقق آن میسازد. در عوض، نهی به معنای زجر و ردع است؛ بدین معنا که مولی عبد را از انجام فعل منع میکند و او ممکن است منزجر شده و آن فعل را ترک کند.
این توضیح درباره نهی بر اساس این بحث است که ترک مطلوب نیست؛ زیرا در ترک مصلحتی وجود ندارد و وجوب بر اساس مصلحت است. هر چیزی که بخواهیم واجب بدانیم باید بر مبنای این قاعده باشد که احکام الهی دائر مدار مصالح و مفاسد هستند.
توضیح مصلحت و مفسده
در مورد ترک ازاله، هیچ مصلحتی وجود ندارد که نشان دهد ترک فعل یا ترک ترک ازاله، مطلوب مولی است. البته در برخی موارد، برای ترک فعل آثاری وجود دارد. وجوب فعل بر اساس مصلحتی است که در خود فعل نهفته است و حرمت یک عمل به واسطه مفسدهای است که در آن عمل وجود دارد.
بررسی ادعای عینیت
نکتهای که در اینجا باید به آن توجه کرد این است که این ادعا که "وقتی یک فعلی مامور به شد، گویا ترک آن فعل منهی عنه است و مبغوض مولی است"، به اشتباه تصور میکند که این بدین معنی است که لازم آمدن امر به شی، نهی از ترک آن نیز هست.
نقد لازم بودن
افرادی که میگویند "امر به شی عین نهی از ضد است"، با این توضیح که در جمله اخیر به آن اشاره شده، در واقع خود را با تعریف از لازم بودن درگیر میکنند. تعبیر به "لازم" به معنای این است که دو امر وجود دارند و یکی از دیگری لازم میآید. اگر دو چیز باشند، پس ادعای عینیت معنایی نخواهد داشت؛ زیرا عینیت اقتضا دارد که یکی باشند.
نتیجهگیری
نتیجه کلی این است که: امر به شی مقتضی نهی از ضد عام نیست و در اینجا ضد عام به معنی ترک است.