1403/09/03
بسم الله الرحمن الرحیم
آخوند: تفصیل بین مقدمه سببیه و غیر سببیه/بررسی ملازمه بین ذوالمقدمه حرام و مقدمه آن/مقدمه واجب
موضوع: مقدمه واجب/بررسی ملازمه بین ذوالمقدمه حرام و مقدمه آن/ آخوند: تفصیل بین مقدمه سببیه و غیر سببیه
نقد فرمایش صاحب کفایه
سخن پیرامون نقد فرمایش صاحب کفایه بود. ایشان قائل شدند که مقدمه سببیه، هنگامی که ذی المقدمهاش حرام باشد، حرام است. اما مقدمه غیر سببیه حرمتی ندارد.
به فرمایش ایشان، دو اشکال ذکر شده است. اشکال اول را در جلسه گذشته بیان کردیم که صاحب کفایه برخلاف مبنای خود، مطلب را به جایی میکشاند که ترک مقدمه حرام را واجب میداند.
به فعلی که حرام شده، برای تحقق آن در خارج، مقدماتی وجود دارد. کلام ایشان این بود که ترک آن مقدمات واجب است. اشکالی که مطرح شد این بود که مفسده در فعل حرام است، اما نمیتوان گفت ترک آنها واجب است. این بر اساس این مبناست که احکام دائرمدار مصالح و مفاسد هستند.
نظر استاد: این نکته ضروری است که وقتی به روایات مراجعه میشود، در بحث ثواب اعمال و عقاب اعمال میبینید که برای همین راهها، ثواب وضع شده است. حال اگر این مبنا را کسی در اینجا قبول کند، شاید بتوان گفت خود آن ترکها دارای مصلحت هستند.
صاحب کفایه نیز میفرماید: بهویژه در واجب، مصلحت در نفس فعل است. زیرا دلیلی که میگوید این فعل واجب است، بر ترک فعل ساکت است و به ترک فعل کار ندارد که ترک آن نیز حرام باشد.
اشکال دومی که به صاحب کفایه ذکر شده اینست:
(شاید اسم این را اشکال نگذاریم و توضیح کلام صاحب کفایه به حساب بیاید، البته شاید هم بتوان عنوان اشکال را روی آن گذاشت.)
ایشان فرمودند که در جایی که مقدمه حرام، فعل سببی محسوب شود، چنین مقدمهای حرام است.
مثال: قتل نفس محترمه حرام است. این فعل ذی المقدمه است. سبب آن، تیری است که در قلب آن شخص خالی میشود. چنین مقدمهای حرام است.
این مثال به نحو حرام تخییری (به نحو حرام علی نحو البدلی) است. ذی المقدمه مقدمت عدیده دارد. توجه به این نکته ضروری است که ما در خارج میدانیم تحقق ذی المقدمه مستلزم تحقق جمیع مقدمات آن است. اما ترک ذی المقدمه به ترک جمیع مقدمات نیست. بلکه ترک ذی المقدمه به ترک یکی از مقدمات است.
شما گفتید فعل ذی المقدمه حرام است و ترک آن هم واجب است. وقتی که مقدمه برای آن وجود دارد و مقدمات متعدد هستند، نتیجه به نحو تخییر این میشود که یکی از اینها بر مکلف حرام است.
اگر چهار مورد از این مقدمات را انجام دهد اما هنوز ذی المقدمه محقق نشده باشد و اگر پنجمین مقدمه را انجام دهد، حرام محقق میشود. پس بر او واجب است که یکی از این پنج مقدمه را ترک کند.
اینکه کدام مقدمه را ترک کند، اختیار با خودش است. البته طبیعی است که اگر مقدمه اول را ترک کند، آن مقدمات ثانی و ثالث و رابع اصلا تحقق پیدا نمیکنند، زیرا آنها به مقدمه اول گره خوردهاند.
پاسخ به اشکالی که به مرحوم صاحب کفایه وارد شده
پاسخ: برخی در اینجا فرمودند: در پاسخ به این سوال که آیا مقدمه حرام حرام است یا خیر، ما قائل به تفصیل هستیم. تفصیل به این صورت است: اگر مکلف قصد دارد که بعد از انجام مقدمه، ذی المقدمه حرام را انجام دهد، چنین مقدمهای حرام است. این مشابه فرمایش شیخ انصاری است درباره مقدمه واجب که میگفتند: اگر قصد توصل به ذی المقدمه دارد، مقدمه واجب است، و اگر قصد توصل به ذی المقدمه ندارد، مقدمه واجب نیست. در اینجا نیز همین حرف درباره مقدمه حرام بیان شده است.
فرمودند: آقای مکلف، اگر قصد توصل به حرام را دارد، انجام این مقدمه حرام است. علت آن نیز تجری است. این فرمایش ظاهراً از مرحوم نائینی است.
در مقابل فرمایش مرحوم نائینی، آنچه گفته میشود این است:
اولاً: ما در این بحث میکردیم که مقدمه حرام، حرمت غیری دارد یا ندارد؟ آیا حرام است به حرمت غیری یا حرمت غیری ندارد؟ اما شما بحث را به تجری ارتباط دادید.
اگر آن حرف را بپذیریم که تجری موجب استحقاق عقوبت است، به نظر میرسد شما دارید درباره حرمت نفسی مقدمه بحث میکنید. تجری اگر حرام باشد، حرمت نفسی است، نه حرمت غیری.
ثانیاً: این مسئله همان مباحث خود را دارد که آیا واقعاً تجری استحقاق عقوبت را در پی دارد یا نه؟ این بحث مبنایی میشود. ضمن اینکه وقتی بحث را در این فضا قرار دادیم که بر اساس نیت، مطلب را دنبال کردیم، بحث مفصلی خواهد بود که آیا خود نیتی که از مکلف سر میزند در قبال این نیت چه جزایی برای این شخص دارد؟ به همین دلیل، اگر نیت خیر کرد، ثواب به او داده میشود. اما اگر نیتش شر باشد، به خاطر عفو الهی عقاب نمیشود. ظاهراً همین نیت شر نیز استحقاق عقوبت دارد، ولی مولا عفو میکند.
برخی از این منظر هم بحث را دنبال کردند: اینجا اگر مقدمه سببی را حرام بدانید، حرمت آن حرمت غیری نیست، بلکه حرمت نفسی است. یعنی سبب را حرام شمردند.
ممکن است به این حرف اشکالی وارد شود: چرا شما حرمت نفسی را از ذی المقدمه به مقدمه منتقل کردهاید؟ شاید این خیال و توهم در ذهن شما وجود دارد که آن ذی المقدمه مقدور نیست!
در حالی که آن ذی المقدمه مقدور است، اما مقدور مع الواسطه است.