1403/07/22
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه واجب /مقدمه موصله /ثمرات بحث /اشکال بر ثمرات
موضوع: مقدمه واجب /مقدمه موصله /ثمرات بحث /اشکال بر ثمرات
مطلب مورد بحث، ذکر ثمره بین قول صاحب فصول و رأی صاحب کفایه است.
اگر مثل صاحب فصول قائل بشویم که مقدمه موصله واجب هست، چه اثری دارد؟
ثمرات بحث:
1. در ضمن مثال، ثمره بیان می شود:
چنانچه شخص برای صلات، وضو گرفت. اگر پس از وضوء، صلات را اتیان کرد، صلاتی که ذی المقدمه هست، این وضوئی که انجام داده است واجب بوده. چرا که مقدمه موصله الی الواجب شد.
و اگر وضوء گرفت برای صلات، ولكن به هر دلیلی نماز نخواند. این وضوئی که انجام داده، واجب به حساب نمی آید. یعنی متصف نمی شود به: «بکونه واجبا».
طبق مبنای صاحب فصول این واجب نبود. طبق فرمایش صاحب کفایه این واجب است.
خدشه به این ثمره:
این ثمره تمام نیست.
فقها میگویند شخص که وضوء میگیرد، وضوء گرفتنش به لحاظ غایت متفاوت است.
یک وقت برای تلاوت قرآن، وضوء میگیرد. که اینجا البته وضو گرفتن مستحب است.
اگر خواست کتاب را مسح کند وضو گرفتن لازم است.
گاهی غایت از وضو، داشتن طهارت است.
گاهی کسی که می خواهد از منزل خارج بشود وضوء می گیرد.
گاهی قبل از خواب وضوء می گیرد.
شما گفتید اگر برای نماز واجب وضوء گرفت، و بعد آنگاه که غایت حاصل شد این فعل وضوء متصف شد به اینکه واجب است.
ما می گوییم اگر با نیت داشتن طهارت، وضوء گرفت همیشه این وضویش مقدمه موصل است، چرا که این بر طاهر واقع شدن، منفک از این وضوء نیست.
بیان مطلب: ایشان یک مثالی را ایشان پیش میکشد که در آن مثال، فرض غیر موصل متصور نیست.
اشکال به این خدشه:
محل بحث ما در جایی بود که هردو نحو متصور باشد. شما از فرض مسئله خارج شدید.
یک فرق فقهی:
اگر کسی برای خاندن قرآن وضوء گرفت. وقت داخل شد. با این وضوئی که قصدش خواندن قرآن بود، می تواند نماز بخواند.
نکته: کسی که به این ثمره خدشه کرده گفته که از یک نگاه دیگر با توجه به رأی شیخ انصاری میتوان ثمره را قبول کرد.
شیخ انصاری در کتاب مطارح الانظار میفرماید:[1]
مقدمه ای واجب است که قصد توصل شده باشد. اساس قضیه آن قصد است.
وقتی قصد توصل دارد، گاهی ذی المقدمه ممکن است موجود بشود و شخص به قصدش برسد. گاهی ممکن است از آن تصمیمش منصرف بشود. مهم حین الوقوع است.
نتیجه کلام شخص خدشه کننده به ثمره اولی: اگر ثمره بین قول صاحب کفایه و قول شیخ انصاری در نظر گرفته بشود ثمره قابل قبول است.
جمع بندی: اگر گفتید مقدمه مطلقا واجب است، انچه که آورده است واجب غیری است، ولو اینکه قصد توصل نداشته. اما در فرمایش شیخ انصاری اساسا باید ببینید حین الوقوع قصد دارد یا ندارد. این که ذی المقدمه مترتب می شود یا نه؟ آن تأثیر در مطلب ندارد.
2. بعضی از بزرگان فرمودند احسن ثمرات همین است:
یک وقت هایی انجام ذی المقدمه متوقف بر فعل حرام است.
مثلا میخواهد انقاض غریق کند، اما انقاض غریق متوقف بر این است که در ملک غیر بدون اذن او تصرف کند.
در اینجا ثمره عملی اش این است: بعد از تصرف در ملک غیر ذی المقدمه را انجام داد و انقاض غریق کرد. آن تصرف در ملک غیر حرام نیست، بلکه آن چه انجام داده است واجب بوده است
ولی اگر چنانچه این مقدمه (تصرف) را انجام داد و حواسش پرت شد و بیخیال انقاض غریق شد و انقاض غریق که ذی المقدمه بود انجام نشد. این مرتکب حرام شد
وقتی از حرام بودن خارج می شد که ذی المقدمه مترتب بشود، حال که مترتب نشده است.
اما طبق فرمایش صاحب کفایه، این مقدمه را انجام داد، تا نزدیک غرقا آمد. مقدمه همین بود. پس حرام انجام نداده، چون که انجام ذی المقدمه متوقف بر مقدمه بود و ملاک وجوب را ایشان توقف حساب کرد.