1403/07/15
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه واجب /مقدمه موصله /وجه چهارم مقدمه موصله /اشکال صاحب کفایه
موضوع: مقدمه واجب /مقدمه موصله /وجه چهارم مقدمه موصله /اشکال صاحب کفایه
وجه چهارمی که برای اثبات فرمایش صاحب فصول ذکر شد:
ظاهراً این وجه مال مرحوم صاحب عروه(مرحوم آقا سید محمد کاظم یزدی) هست. در کتاب منتهی الدرایه که شرح نفیسیست بر کفایه الاصول مرحوم آقا سید محمد مروج اظهار می دارد که این وجه، منصوب به صاحب عروه هست. چون یک مقدار بحث های بیشتری دارد به نظر رسید که تبیین این وجه بر اساس عبارت کفایه، با دقت بیشتر انجام بشود تا بعد ببینیم آیا این وجه تمام هست یا دارای خدشه است.
در عبارت کفایه چنین آمده هست:
ثم إنّه لا شهادة على الاعتبار في صحة منع المولى عن مقدماته بأنحائها ، إلّا فيما إذا رتب عليه الواجب لو سلّم أصلاً ، ضرورة إنّه وأنّ لم يكن الواجب منها حينئذ غير الموصلة ، إلّا إنّه ليس لأجل اختصاص الوجوب بها في باب المقدمة ، بل لأجل المنع عن غيرها المانع عن الاتصاف بالوجوب هاهنا ، كما لا يخفى.[1]
عادت مرحوم صاحب کفایه نوعاً اینگونه هست: وجهی را که می خواهد برای قولی ذکر کند، با رد آن شروع می کند.
ترجمه و توضیح عبارت: این شاهد و دلیل بر اعتبار نیست که ما ایصال را معتبر بدانیم (شهادتی بر اعتبار موصل بودن مقدمه نیست).
صحیح هست مولا از مقدمات واجب، به اقسام آن، منع کند. اما منع از آن مقدمه موصل صحیح نیست.
این صحت من از مقدمه غیر موصله، دلیل بر اینست که مقدمه غیر موصل واجب نیست. ولی اگر واجب بود چه معناه دارد مولا از این فعل واجب منع کند.
اگر پذیرفته شود چنین نهیی صحیح است، این صحت منع از مقدمه غیر موصله، دلیل بر اعتبار ایصال نیست. دلیل دلیلش این است که در این وقت اگرچه، واجب از آن مقدمات در هنگامی که نهی آمد، غیر موصله واجب نیست.
این از این خاطر نیست که وجوب اختصاص به موصله در باب مقدمه داشته باشد. بلکه این نهی، مانع از آن است که غیر موصله، متصف به وجوب شود.
شما باید مطلب را به گونه ای بیان کنید که در شرایط عادی، با توجه به این که نهی و منعی نیست، مقدمه غیر موصله وجوب نداشته باشد.
می توان به دفاع از صاحب فصول مطلبی به صاحب کفایه عرض کرد:
صاحب فصول نظرش این است که از مقدمه غیر موصله، به خاطر نبود مقتضی، نهی صحیح است. مقدمه غیر موصله مقتضی وجوب ندارد. حالا که اقتضای وجوب در آن نیست نهی صحیح است. یعنی نظر صاحب فصول، به آن مرحله قبل از وجود مانع است.
صاحب فصول منظورشان این است که اینجا این مقدمه غیر موصله که نهی از آن صحیح است، این بخاطر این است که مقتضی برای وجود در آن نیست. اگر منظور صاحب فصول این باشد، اشکال صاحب کفایه به صاحب فصول وارد نیست.
اساسا قبول ندارد که نهی از مقدمه غیر موصله صحیح باشد. چون میگوید که اگر مولا از مقدمه غیر موصله نهی کند، یکی از دو تالی فاسد به نحو منع الخلو مترتب می شود. یعنی این منع تالی فاسد دارد.
یکی از این دو پیش می آید: 1- یا لازم می آید که ترک ذی المقدمه جایز باشد و ترک ذی المقدمه عسیان به حساب نیاید. 2-یا لازم می آید طلب حاصل. و هر دو فاسد است.
چطور لازم می آید که ترک واجب نفسی در مثال جایز باشد و ترک او عسیان به حساب نیاد:
مکلف که می خواهد ذی المقدمه را بعنوان تکلیف و فعل واجب اتیان کند، با درهای بسته مواجه می شود. اگر از این مقدمه، حق ندارد استفاده کند، معنایش این است که، اتیان ذی المقدمه، غیر مقدور میشود. مقدوریت ذی المقدمه به مقدور بودن مقدماتش است.
و اگر اتیان ذی المقدمه مقدور نیست یک کار غیر اختیاری دارد انجام می شود. کار غیر اختیاری که معصیت به حساب نمی آید.
بیان طلب حاصل: اگر مقدمه موصله را به طور خاص متعلقه امر قرار دادید، چیزی که حاصل هست مولا دارد آن را طلب می کند.
در طلب حاصل دو نظریه هست: 1- طلب حاصل محال هست. 2- طلب حاصل اگر محال نباشد، قبیح هست. و قبیح از حکیم از مولای حکیم صادر نمی شود.
در جلسه آینده بحث می کنیم این نظر صاحب کفایه به عنوان اشکال بر فرمایش صاحب فصول تمام هست یا این قابل نقد است.