1403/08/14
بسم الله الرحمن الرحیم
احتمالات متصوّر در معنای ضرب/ نشوز /قسم، نشوز، شقاق
موضوع: قسم، نشوز، شقاق / نشوز / احتمالات متصوّر در معنای ضرب
با توجه به مطالبی که تا اين جا در خصوص معنای مراد از «ضرب» در آيه شريفه گذشت، چند احتمال در اين خصوص میتوان داد:
1 ـ مراد از «ضرب» برخورد فيزيکی است که در جميع موارد نشوز جايز است، اما در اين برخورد بايد به نحوی عمل شود که موجب وجوب ديه يا قصاص نشود.
2 ـ زدن زوجه فقط در جايی امکانپذير است که نشوز خاصی از او سر بزند، يعنی خيانتی به زوج کرده و يا کسی را در حريم او راه دهد که زوج راضی به ورود او به حريم خود نيست که در اين صورت نيز زدن بايد به همان نحوی باشد که در احتمال اول گذشت و میتوان گفت که از باب دفاع از عرض است.
3 ـ مراد از «ضرب» محروم ساختن زوجه از حقوق خود است.
بنابر اين يا بايد بر اساس قوت قرائنی که گذشت، معنای سوم را اختيار کنيم و يا اگر قوّت آن قرائن را نپذيرفتيم، قائل به اجمال آيه شويم، و يا اگر هم بر اين اساس که معنای «زدن» ظهور اولی آيه است، اجمال آن را نپذيرفتيم، به واسطه آنچه که گفتيم مبنی بر اين که زدن نبايد به نحوی باشد که موجب شود اثری بر بدن زوجه بگذارد ـ خصوصاً به ملاحظه اين که لزوم اين که ضرب با چوب مسواک باشد را صدوق نيز در من لا يحضره الفقيه بيان کرده است، هرچند آن را نسبت به روايتی نداده است[1] ـ میتوان گفت که در واقع آنچه که مراد از «ضرب» است، اين است که زوجه به نحوی متوجه خشم و ناراحتی زوج گردد تا اين که از نشوز خود به اين واسطه دست بردارد. به عبارت ديگر آنچه که از «ضرب» اراده شده است، تهديد است به نحوی که زوجه را از نشوز بازبدارد، زيرا ضربی که اثری بر بدن زوجه نگذارد بيشتر از اين که «ضرب» محسوب شود، تهديد به حساب میآيد.
البته ملا محمّد تقی مجلسی در اين باره فرموده است: «الضرب بالسواك رواه الطبرسي عن أبي جعفر(ع)، والمصنّف أيضاً لا يقول إلا من الخبر، وهو نوع ملاطفة لدفع نشوزها.»[2]
ولی حمل عبارت به تهديد بهتر از اين است که آن را به نوعی ملاطفت معنا نماييم.
در نتيجه اگر تهديد با عملی ديگر بجز ضرب هم ممکن باشد و اميد تأثيرگذاری آن از ضرب بيشتر باشد، جايز خواهد بود.
البته بايد به اين نکته توجه داشت که آيه شريفه در صدد تجويز خشونت زوج به نسبت به زوجه نيست، بلکه در صدد قانونمند کردن روابط زناشويی و تقليل خشونت در اين رابطه است، زيرا خشونت بين زوج و زوجه امری است که در واقع خارجی در جوامع اسلامی و غير آن وجود دارد، و شارع در صدد اين است که اين خشونت را از برخورد فيزيکی به اموری تقليل دهد که موجب صدمه ديدن زوجه نگردد، چون معلوم است که حذف خشونت هرچند امری مطلوب است و میتوان آن را متعلق امر اخلاقی دانست، اما از آنجا که نمیتوان از همه انتظار برخورد اخلاقی داشت و بنا کردن قوانين ـ اعم از قوانين بشری يا شرعی ـ در مرزهای اخلاق، به معنای پذيرش عدم التزام عامه مردم به آن قوانين است، بنابر اين برای ضابطهدار کردن روابط بايد با حفظ قاعده حداقلی بودن محدوديت ايجاد شده توسط قانون، کاری کرد که روابط نيز در حد قابل قبولی سامان بگيرند و اين مطلب در ضمن اين آيه شريفه بر اساس معنايی که از آن ارائه شد، رعايت شده است.