1403/08/08
بسم الله الرحمن الرحیم
تأديب؛ غايت وعظ، هجر و ضرب/ نشوز /قسم، نشوز، شقاق
موضوع: قسم، نشوز، شقاق / نشوز / تأديب؛ غايت وعظ، هجر و ضرب
از مطالبی که تا بدين جا گذشت، معلوم شد که اولاً: مادامی که نشوز محقق نشده باشد، امور سهگانه مذکور وجهی نخواهند داشت، هرچند موعظه فی حد نفسه منعی ندارد. و ثانياً: پس از تحقق نشوز، با مراعات ترتيب بين اين سه کار، زوج میتواند نسبت به نشوز زوجه، واکنش مناسب را نشان دهد.
در نتيجه تفاصيل ديگری که در مسأله داده شده است ـ از قبيل اين که مورد اول مربوط به خوف از نشوز و مورد دوم و سوم مربوط به تحقق نشوز، و يا مورد اول و دوم مربوط به خوف و مورد سوم مربوط به نشوز، و يا هر سه مرود مربوط به خوف از نشوز هستند ـ وجهی ندارند.
همچنين آنچه که ادعا شده و در کلمات محقق نيز گذشت مبنی بر اين که به مجرد تحقق نشوز و بدون مراعات وعظ و هجر، امکان ضرب وجود دارد، زيرا دو مورد اول مربوط به خوف از نشوز هستند و ضرب مربوط به تحقق نشوز، بلا وجه بوده و قابل التزام نيست.
3 ـ با توجه به آنچه که در ذيل آيه شريفه آمده است، معلوم میشود که غايت از امور سهگانهای که در آن ذکر شده است، تأديب زوجه برای نيل به نتيجهای است که در آيه ذکر شده است ـ يعنی بازگشت زوجه به اطاعت زوج ـ نه اين که زوج از باب تشفّی و يا عقوبت و تعزير بتواند زوجه را هجر کرده و يا ضرب نمايد.
اما فرقی که بين اين دو حالت وجود دارد اين است که اگر غايت امور سهگانه را بازگشت زوجه از نشوز بدانيم، در اين صورت هجر و ضرب وقتی جايز خواهد بود که احتمال تأثيرگذاری آن در اين جهت برود، اما چنانچه احتمال نرود که هجر و ضرب سبب رجوع زوجه به اطاعت زوج شوند و يا اين که احتمال اين برود که سبب تشديد مشکل شده و در راه بازگشت زوجه به طاعت زوج، مانع ايجاد نمايند، در اين صورت جايز نخواهند بود، در حالی که اگر از باب تعزير باشند، در هر حال برای زوج جايز خواهند بود.
4 ـ امر در آيه شريفه از آنجا که در مقام توهم حظر است، حمل بر جواز میگردد. مضافاً بر اين که چون غيات از اين اعمال بازگشت زوجه به اطاعت زوج و مراعات حقوق وی است، وجهی وجود ندارد که بر زوج واجب شود که زوجه را به اطاعت خود بازگرداند، چون حقوق زوجيت قابل اسقاط هستند.
5 ـ در خصوص اين که نحوه وعظ زوجه توسط زوج به چه نحوی است، مطالبی در کلمات اصحاب وجود دارد، اما بحث از اين مطلب وجهی ندارد، چون وعظ امری عرفی است و نحوه آن به حسب موارد و شرايط متفاوت است.
البته بايد به اين نکته دقت داشت که مراد از وعظ، مجرّد بيان حکم شرعی و ترساندن از عواقب مخالفت با آن نيست، بلکه چه بسا تشويق و تلطيف نيز از اقسام وعظ به حساب آيند.
به عبارت ديگر: آيه شريفه فقط متضمّن تنبيه نيست، بلکه بعيد نيست که شامل تشويق نيز بشود و از وعظ اين معنا را برداشت نمود که با هر کلامی که بتوان با آن زوجه را از عصيان و نافرمانی به اطاعت بازگرداند، توسط زوج به کار برده شود. مؤيد اين مطلب نيز معنايی است که خليل از وعظ کرده و میگويد: «هو تذكيرك إيّاه الخير ونحوه ممّا يرقّ له قلبه.»[1]
و بلکه در برخی از موارد وعظ میتواند عملی باشد و لزوماً اين گونه نيست که با کلام صورت بپذيرد.
فلذا در آيه شريفه در خصوص عذاب کسانی از بنی اسرائیل که از ممنوعيت صيد در روز شنبه اطاعت نکردند، میفرمايد: «فَجَعَلْنَاهَا نَكَالاً لِمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ»[2] .