1403/08/07
بسم الله الرحمن الرحیم
معنای خوف از نشوز در آیه - لزوم مراعات ترتیب بین وعظ، هجر و ضرب/ نشوز /قسم، نشوز، شقاق
موضوع: قسم، نشوز، شقاق / نشوز / معنای خوف از نشوز در آیه - لزوم مراعات ترتیب بین وعظ، هجر و ضرب
در ادامه بحث از احکام نشوز زوجه گفته میشود: آيه شريفه در ادامه سياق خود، به صيغه مخاطب، مطالبی را بيان میدارد که ظاهر آن اين است که مخاطب اين مطالب ازواج هستند.
در خصوص مطالب مذکور بايد به چند نکته توجه نمود:
1 ـ عبارت: ﴿وَاللَّاتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ﴾[1] هرچند نوعاً توسط مفسرين و فقهاء عظام به معنای زنی دانسته شده است که علائم نشوز از او سر زده ولی هنوز نافرمانی نکرده است ـ به عبارت ديگر زنی که خوف ازتحقق نشوز او وجود دارد ـ اما برخی از مفسّرين[2] آن را به زنانی تفسير کردهاند که خوف از عوارض و عواقب نشوز او وجود دارد که بر اساس آن، مراد از آن، زنانی هستند که نشوز از آنان سر زده است و اين مطلب نيز خالی از وجه نيست، زيرا هرچند لازمه آن اين است که خلاف ظاهری صورت گرفته و لفظی مثل: «عواقب» در تقدير گرفته شود، اما بدون آن نيز ارتکاب خلاف ظاهر صورت خواهد پذيرفت، زيرا مشهور اين است که به مجرد خوف از حصول نشوز، ضرب جايز نيست، بلکه شيخ در مبسوط[3] و خلاف[4] ادعای اجماع بر اين مطلب دارد، هرچند ظاهر کلام محقق در نافع[5] اين است که به مجرّد ظهور امارات نشوز و بعد از عدم تأثير وعظ و هجر، ضرب نيز جايز است. بنابر اين يا بايد لفظ: «عواقب» در تقدير گرفته شود و يا اين که بر خلاف سياق آيه، حکم سوم مذکور در آيه را مربوط به موضوع غير مذکور در آن ـ يعنی: نشوز ـ بدانيم، و معلوم است که مخالفت ظاهر در حالت اول کمتر از حالت دوم است.
قرينه اين مدعا نيز مطلبی است که در ذيل آمده است و فرموده است: ﴿فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً﴾ که در نتيجه آن، خوف از نشوز را بايد به معنای خروج از اطاعت دانست.
مؤيد اين معنا نيز اين است که خوف در برخی ديگر از آيات شريفه نيز به همين نحو وارد شده است. مثلاً در آيه شريفه: ﴿وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَىٰ سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ﴾[6] از آنجا که خداوند متعال در مقام بيان جواز نقض عهد است و معلوم است که به مجرد وجود خوف از اين که کسی نقض عهد کند، نمیتوان عهد با او را نقض نمود، پس آيه را بايد به اين معنا دانست که اگر پس از نقض عهد آن قوم، ترسی از عواقب چنين مطلبی داريد، شما نيز میتوانيد در مقابل، عهد آنان را نقض نماييد.
فلذا شيخ طوسی در تبيان میفرمايد: «قوله: ﴿وَاللَّاتِی تَخافُونَ﴾ قيل فيه قولان:
أحدهما: تعلمون، لأنّ خوف النشز للعلم بموقعه، فلذلك جاز أن توضع مكان «تعلم»...
الثاني: الخوف الذي هو خلاف الأمن، كأنّه قال: تخافون نشوزهنّ لعلمكم بالأحوال المؤذنة به.»[7]
ايشان در خلاف[8] نيز معنای اول را به کثيری از اهل تفسير نسبت داده است و گذشت که در بين اين دو احتمال، احتمال اول قابل قبولتر است.
صاحب مسالك نيز از ابن جنيد نقل کرده است: «للرجل ـ إن كان النشوز من المرأة ـ أن يعظها ويهجرها في مضجعها، وله أن يضربها غير مبرح.»[9]
علامه نيز در ارشاد فرموده است: «إن نشزت وعظها، فإن أجابت وإلا هجرها في المضجع... فإن أفاد وإلا ضربها غير مبرح.»[10]
2 ـ در خصوص لزوم مراعات ترتيب بين موارد سه گانه، مطالب مختلفی بيان شده است، اما علامه طباطبائی در تفسير خود میفرمايد: «الأُمور الثلاثة... وإن ذكرت معاً وعطف بعضها على بعض بالواو، فهي أُمور مترتّبة تدريجيّة، فالموعظة، فإن لم تنجح فالهجرة، فإن لم تنفع فالضرب، ويدل على كون المراد بها التدرّج فيها أنّها بحسب الطبع وسائل للزجر مختلفة آخذة من الضعف إلى الشدّة بحسب الترتيب المأخوذ في الكلام، فالترتيب مفهوم من السياق دون الواو.»[11]
حق نيز در اين مطلب با ايشان است.
البته ممکن است گمان شود که مراعات ترتيب بين موارد سهگانه مذکور، از اين باب است که اين امور، از باب نهی از منکر هستند و معلوم است که در نهی از منکر رعايت ترتيب بين مراتب لازم است.
اما اشکال اين مدعا اين است که وجهی برای اين که اين امور از باب نهی از منکر باشند، وجود ندارد، چون در اين صورت علاوه بر اين که واجب خواهند بود اختصاص به زوج نيز پيدا نخواهند کرد، در نتيجه خطاب آيه ـ ولو در برخی از موارد ـ به جميع خواهد بود، در حالی که ظاهر آيه شريفه اين است که اين امور، اموری هستند که انجام آنها بر زوج جايز است نه اين که بر مؤمنين واجب باشد.