1403/08/05
بسم الله الرحمن الرحیم
طبعی و تکوينی بودن برتری و قيّوميت مرد/ نشوز /قسم، نشوز، شقاق
موضوع: قسم، نشوز، شقاق / نشوز / طبعی و تکوينی بودن برتری و قيّوميت مرد
آنچه که جلسه قبل عنوان شد مبنی بر اين که آيه شريفه در صدد بيان واقعی طبعی و تکوينی است که حرکت بر خلاف آن منتج به نتيجه نمیشود، مطلبی است که در آيات قبل نيز به آن اشاره شده است، زيرا وقتی که میفرمايد: ﴿وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ﴾[1] منظور از آن اين نيست که مطالبه جهاتی که جهات برتری ديگران است، امری غير مشروع و حرام است، بلکه نهی در اين آيه شريفه ارشاد به اين مطلب میکند که اگر انسان جهات برتری خود را رها کرده و مطالبه جهاتی را بنمايد که طبعاً افراد ديگری در آن جهات بر او برتری دارند، به نتيجه مطلوب نرسيده و تلاش او محکوم به شکست است.
بر همين اساس آنچه را که در ادامه اين آيه شريفه آمده و فرموده است: ﴿لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ﴾ میتوان نتيجه مقدمه مذکور در صدر آيه دانسته و اين گونه معنا نمود که همان گونه که مردان در صورت قدم برداشتن در مسير استعدادها و مزايا و برتریهای خود، به نصيب خود میرسند، زنان نيز به همين ترتيب در صورتی که در همان مسيری که مقتضای طبع آنان است و در آن جهت دارای مزيت و برتری هستند قدم بردارند، میتوانند نصيب خود را دريافت دارند.
وجه اين که خداوند متعال به هر يک از زن و مرد در برابر ديگری از جهاتی مزيت و برتری عنايت کرده است اين که اين مطلب سبب میشود که زن و مرد نواقص يکديگر را پوشش داده و نيازهای يکديگر را بر طرف نمايند و از جهات مختلف شود زندگی زوجين در هم تنيدگی پيدا کند ـ يعنی همان مطلبی که در آيه شريفه: ﴿هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ﴾[2] نيز به آن اشاره شده است ـ و در نتيجه زوجيتی که بين آنان ايجاد میشود، زوجيتی پايدار بوده و تضمينی برای استمرار آن وجود داشته باشد.
البته اين مطلب به اين معنا نيست که زن و مرد تکويناً به گونهای خلق شدهاند که زوجيت بين آنان امری قهری است، بلکه مراد اين است که خداوند متعال مقتضی برای چنين زوجيتی را در نهاد آنان قرار داده است و اين مطلب که اين مقتضی به فعليت برسد يا نه، در اختيار خود آنان است.