« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد عباس مسلمی‌زاده

1403/09/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 ملاحظات حول کلام المحقق الخوئی فی المقام/ الغنيمة/كتاب الخمس

 

موضوع: كتاب الخمس/ الغنيمة/ ملاحظات حول کلام المحقق الخوئی فی المقام

 

سخن در این بود که آیا آیه‌ی خمس شامل ارباح مکاسب که بیشترین مورد خمس است، می‌شود یا خیر. بیان شد که «ما غنمتم» در آیه‌ی شریفه، عام است و شامل مطلق منافع مکتسبه می‌شود؛ اما عامه این مطلب را قبول نداشتند و آن را مختص به غنائم جنگی دانستند. سپس سؤالاتی مطرح شد که اگر این آیه مطلق است، چرا وجوب خمس ارباح مکاسب در روایات نبوی بیان نشده است؟ چرا تا زمان صادقین (علیهماالسلام) اثری از خمس در روایات نیست؟ چرا پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) برای اخذ زکوات مأمور می‌فرستاد، اما برای اخذ اخماس مأمور نفرستاد؟ آیا در توصیه‌های رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به قبایل سخن از وجوب خمس بیان شده است؟ ابتدا به این سؤالات به صورت مفصل پاسخ داده شد و سپس عبارت مرحوم آیت‌الله خوئی نقل شد.[1]

کلام مرحوم محقق خوئی

عبارت مرحوم محقق خوئی در مقام پاسخ به این سؤالات، به گونه‌ای است که گویا بعضی از اشکالات را می‌پذیرد؛ مثلاً بیان می‌کند که اصل تدریجی بودن احکام منجر به این شده که چنین اثری در روایات نبوی وجود ندارد. این بیان نشان می‌دهد که ایشان اصل نبود اثری از خمس تا زمان صادقین (علیهماالسلام) را پذیرفته است.

ایشان بیان می‌کند که در مواردی به واسطه‌ی مقتضیات زمان و مکان، تأخیر تبلیغ حکم شرعی از عصر تشریع جایز است. به عنوان مثال اصل بردگی و رقّیت قبل از اسلام بوده و اسلام نیز آن را برنچید، چرا که نظام جامعه بر این اصل، استوار است. اسلام اگر روز اول این مسئله را نمی‌پذیرفت، مورد قبول واقع نمی‌شد. بدین سبب کم‌کم در بین احکام، قوانینی وضع شد تا محدودیت‌هایی در بردگی ایجاد شود. شاید در زمان ظهور امام زمان (علیه‌السلام) اصل این مطلب ملغی اعلام شود.

افزون بر این، بسیاری از احکام از جانب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به دست ما نرسیده و بیان بعضی از احکام به ائمه‌ی بعدی واگذار شده و حتی از بعضی از نصوص استفاده می‌شود که بیان برخی از احکام تا زمان ظهور به تأخیر افتاده است. در این موارد اصلاً تدریجی بودن هم مطرح نیست.

البته پیش‌تر هم بیان شد که بسیاری از احادیث رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به دست ما نرسیده و در زمان صادقین فرصتی حاصل شد که همان احادیث رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بیان شود.

جواب دوم مرحوم خوئی آن است که علت نفرستادن مأمور توسط پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) برای جلب خمس، تفاوت زکات و خمس است. زکات ملک فقراست و صرف مصالح عمومی مسلمین می‌شود؛ لذا پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در مورد زکات، هم مأمور تبلیغ بود و هم مأمور اخذ ﴿خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً﴾[2] . برخلاف خمس که حق پیامبر و ذوی‌القربی است و فایده‌ی آن به جمیع مسلمین بازنمی‌گردد و بدین جهت در شأن رسول خدا نبود که حق شخصی خود را مطالبه کند.

همچنین نفرستادن مأمور برای اخذ خمس نیز کاشف از عدم وجوب نیست، یعنی ملازمه‌ای بین عدم ارسال و عدم وجوب، وجود ندارد. مثلاً عامه می‌گویند معدن خمس دارد و این حکم از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نیز نقل شده، اما در هیچ روایتی نیامده که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) برای اخذ خمس معدن مأمور فرستاده باشد. خمس واجب است اما پیامبر مأموری نفرستاده و نفرستادن لازمه‌ی اعم عدم‌الوجوب است.‌ البته در صحیح بخاری[3] و سنن ترمذی[4] آمده است که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بنی‌عبدالقیس را امر به پرداخت خمس کرد.

ایشان در پایان می‌فرماید انصافاً برای ما مشخص نشده که مسئله‌ی خمس در زمان پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) دقیقاً به چه صورت بوده است.

ایراداتی به کلام مرحوم خوئی

1. ایشان در بخشی از عبارت خود اذعان دارد که در کتب روایی نقل نشده که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) کسی را برای اخذ اخماس فرستاده باشد، در حالی که قبلاً به تفصیل نقل شد که پیامبر مأمورانی را برای این منظور فرستاده است.

2. پیش از این بیان شد که آیه‌ی خمس بیانگر وجوب ادای خمس از مطلق غنیمت است و بنابراین، غنیمت شامل ارباح مکاسب نیز می‌شود و در این صورت تفاوتی بین موارد غنیمت نیست. مسلمانان نیز در زمان رسول خدا خمس ارباح و رکاز را می‌فرستادند. پس اینکه گفته شده که هیچ اثری از حکم وجوب خمس تا زمان صادقین (علیهماالسلام) نیست، مطلب صحیحی به شمار نمی‌رود.

3. اصل تدریجی بودن مربوط به احکامی است که پیغمبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) هیچ بیانی درباره‌ی آن‌ها ندارد و بیان آن را واگذار کرده به زمانی که شرایط بیان حکم وجود داشته باشد. مثل مسئله‌ی عرق جنب از حرام که تا زمان امام هادی (علیه‌السلام) بیان نشده است. اما در مورد خمس چنین چیزی صحیح نیست، زیرا آیه‌ی خمس بیانگر وجوب خمس به صورت مطلق است و در این جهت، فرقی بین زمان نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و بعد از آن نیست. در نتیجه، بیان حکم وجوب خمس در زمان رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) صورت گرفته است و تدریجیتی در این مسئله وجود ندارد و تأخیر تبلیغ از عصر تشریع در مسئله‌ی خمس صحیح نیست.


logo