1403/09/04
بسم الله الرحمن الرحیم
كلام المحقق الخوئی فی المقام/ الغنيمة/كتاب الخمس
موضوع: كتاب الخمس/ الغنيمة/ كلام المحقق الخوئی فی المقام
بحث پیرامون وجوب خمس در غیرمغانم جنگی بود. امامیه قائل است که علاوه بر غنائم جنگی، در موارد دیگری نظیر کنز، معدن و ارباح مکاسب نیز خمس واجب است، اما عامه آن را مختص به غنائم دارالحرب میدانند.
در این رابطه سؤالاتی مطرح شد؛ بدین صورت که اگر خمس مختص به غنائم حربیه نیست، چرا در روایات وارد شده از جانب پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بحثی از خمس این موارد مطرح نشده و چرا همانطور که برای جلب زکات مأمور میفرستادند، برای خمس نفرستادند.
در پاسخ بیان شد که در نامههای پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به قبایل و پادشاهان که به درخواست خود آنان و یا ابتدائاً نگاشته شده، دستورات دین و معالم اسلام بیان شده است و در کنار تأکید به نماز و زکات، به خمس نیز تأکید شده است. همچنین نقل شده که رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) افرادی را برای جمعآوری خمس میفرستاد؛ در حالی که بسیاری از این قبایل و شهرها اصلاً در جنگ با کفار نبودند که بتوانیم بگوییم مراد حضرت از خمس، مربوط به غنائم جنگی است.
کلام مرحوم محقق خوئی
در همین رابطه، مرحوم محقق خوئی نیز اشکالات فوقالذکر را مطرح نموده و به بیان پاسخ آنها پرداخته است.[1]
ایشان بیان میکند که اشکال معروفی خصوصاً در زمان اخیر مطرح شده به این صورت که آیهی شریفهی خمس تنها ناظر به غنائم حربیه است و اگر مطلق بود و شامل غیرغنائم حربیه نیز میشد، پس چرا در کتب حدیث و تاریخ نقل نشده که صاحب شریعت و اوصیای ایشان، متصدی اخذ خمس از ارباح مکاسب و تجارات باشند؟ چرا همانگونه که عمالی را برای اخذ زکات میفرستادند و سهمی از زکات را برای عمال قرار میدادند (العاملین علیها)، برای اخذ خمس نیز افرادی را نفرستادهاند؟ اگر اخذ خمس در زمان پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) متداول بوده، طبیعتاً باید اخبار آن به دست ما میرسید که ایشان اخذ خمس نیز کرده و عمالی به این منظور فرستاده باشند. اما از صدر اسلام تا زمان صادقین (علیهماالسلام) چنین اثری وجود ندارد. روایات اندکی نیز که در این زمینه وارد شده، مربوط به زمان صادقین (علیهماالسلام) هستند.
مرحوم محقق خوئی چند پاسخ را به این اشکالات مطرح میکنند:
1. در بیان احکام شریعت یک اصل وجود دارد و آن اصل بیان تدریجی احکام است. بر فرض پذیرفتیم که اثری از مسئلهی خمس در زمان رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) وجود ندارد، میتوان گفت وجوب خمس به تدریج بیان شده و بیان آن تا زمان صادقین (علیهماالسلام) ادامه داشته است. بیان تدریجی احکام تا حدی است که در برخی از روایات وارد شده که تعدادی از احکام در نزد امام زمان (علیهالسلام) وجود دارد که تاکنون ظرفیت بیان آنها به وجود نیامده و در زمان ایشان بیان خواهند شد تا جایی که در آن زمان مردم خواهند گفت دین جدید آمده است. [مثلاً حرمت استرقاق؛ با توجه به اینکه روحیهی اسلام با بردگی سازگار نیست، احکامی را برای از بین بردن بردگی دنبال نموده است. اما هیچگاه حکم به آزادی همهی بردگان و نفی کلی بردگی در زمان پیامبر و ائمه (علیهمالسلام) مطرح نشده است. شاید در زمان حضور امام عصر(علیهالسلام) این مسئله واقع شود.]
2. فرستادن عامل برای اخذ زکات، به این دلیل بوده که زکات ملک فقراست و در مصالح عمومی جامعهی اسلامی مصرف میشود و پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نیز مأمور به اخذ زکات بود: ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً﴾[2] . طبیعتاً امر به یک واجب، امر به مقدمهی آن نیز هست، یعنی باید عاملی برای اخذ آن فرستاده شود. بنابراین، از باب مقدمهی واجب مأمورانی را برای اخذ زکات قرار دهند. اما خمس اینگونه نیست؛ خمس حقی است مختص به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و اقرباء ایشان و مربوط به مصارف عمومی مسلمین نبوده و فواید آن به عامهی مسلمین و افراد جامعه برنمیگردد. بنابراین، مثل سایر احکام نظیر صلاة و حج و صیام، به مجرد تبلیغ آن اکتفا شده است. حتی چون شبیه مال شخصی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بود، در شأن ایشان نبود که برای آن عامل بفرستد یا نامه بنویسد و مال شخصی خود را طلب نماید. در نتیجه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) برای اخذ زکات مأمور میفرستاد، اما دربارهی خمس اینگونه نبود.
3. با فرض آنکه حضرت برای اخذ خمس مأمور نمیفرستاد، آیا نفرستادن مأمور کاشف از عدم وجوب خمس است؟ قطعاً اینگونه نیست. عامه نقل کردهاند که در رکاز باید خمس پرداخت شود، اما بیان نشده که برای اخذ خمس رکاز عامل فرستاده باشند. بنابراین، اخذ خمس نسبت به عدم وجوب، لازم اعم است، یعنی اعم از عدم وجوب است. اینگونه نیست که چون اخذ خمس انجام نشده، پس خمس نیز واجب نیست، بلکه چه بسا واجب است و بنا به دلایلی مبادرت به اخذ و فرستادن عامل نکرده باشد.
4. جدای از پاسخهای گذشته، در کتب صحاح عامه همچون صحیح بخاری[3] و سنن ترمذی[4] نقل شده است که افرادی از قبیلهی بنیعبدالقیس به محضر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آمدند و آن حضرت در هنگام بازگشت، آنها را به نماز، روزه، زکات و پرداخت خمس مغنم امر نمود. مقصود از خمس مغنم قطعاً غنائم حربی نیست، زیرا در زمان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در آن قبیله هیچ جنگ و قتالی اتفاق نیفتاد، در نتیجه مراد خمس ارباح مکاسب و متاجر است.
در ادامه به بررسی کلام مرحوم محقق خوئی خواهیم پرداخت.