« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد عباس مسلمی‌زاده

1403/07/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 معنی الغنیمة فی کتب اللغة/ الغنیمة/كتاب الخمس

 

موضوع: كتاب الخمس/ الغنیمة/ معنی الغنیمة فی کتب اللغة

 

در بررسی آیه‌ی خمس، به گفته‌ی مفسران و فقهای عامه و خاصه اشاره کردیم و بیان شد که از بین امامیه و عامه در معنای غنیمت، تخاصم و ناسازگاری وجود دارد و این اختلاف در طول ازمان و اعصار امتداد داشته است.

راه حل اختلاف

اکنون به دنبال رفع این اختلاف هستیم. از آنجایی که در ما نحن فیه نزاع در معنای یک لفظ است، برای رفع این نزاع تنها دو راه پیش روی ما قرار دارد:

1. رجوع به گفته‌ی لغت‌شناسان

2. بررسی موارد استعمال این واژه.

البته دو طریق مذکور مانعة‌الجمع نیستند، یعنی می‌توان هر دو راه را برای حصول نتیجه پیمود.

در مباحث علم اصول، در مقام بحث از حجیت طرق ظنی مثل خبر واحد و اجماع منقول، از حجیت قول لغوی نیز سخن به میان آمده و این نشان از اهمیت این مسئله است. در آنجا این مسئله مطرح شده که در مسیر تشخیص حقیقت یک لفظ قول لغوی حجت است. رجوع به کلام اهل لغت به دلیل بنای عقلاء و از باب رجوع جاهل به عالم است.

بررسی موارد استعمال لفظ نیز در صورتی که تنها راه کشف معنای حقیقی لفظ باشد، حجت است. اگرچه استعمال اعم از حقیقت و مجاز است، اما می‌توان از کثرت استعمال لفظ در یک معنا، پی به معنای حقیقی لفظ برد. حمل یک لفظ بر معنای مجازی در صورتی است که قرینه‌ی صارفه وجود داشته باشد؛ یعنی مانع از اراده‌ی معنای حقیقی لفظ شود.

این نکته نیز حائز اهمیت است که معانی بیان شده در کتب لغت، در حقیقت موارد استعمال این واژه در آن معانی است که در میان آن‌ها یک معنا حقیقی بوده و از ابتدا واژه برای آن معنا وضع شده است. البته برخی از کتب لغت مثل «اساس البلاغة» زمخشری و «التحقیق» علامه مصطفوی معنای حقیقی الفاظ را مشخص کرده‌اند.

اگر پس از طی دو طریق فوق‌الذکر ثابت شد که ماده‌ی «غنم» تنها برای غنائم حربیه وضع شده (نظر عامه)، در این صورت امامیه باید از معنای عامی که مدعی آن است، دست بردارد و در نتیجه، حکم وجوب خمس در آیه‌ی شریفه را تنها به غنائم دارالحرب اختصاص دهد. اما اگر ثابت شد که غنیمت برای معنای عام وضع شده و مشترک معنوی است، در این حالت مدعای عامه نادرست خواهد بود.

معنای ماده‌ی «غنم» در کتب لغت

     فیومی در «مصباح المنیر»[1] می‌گوید:

غَنِمْتُ الشَّيْءَ أَغْنَمُهُ غُنْمًا أَصَبْتُهُ غَنِيمَةً وَ مَغْنَمًا وَ الْجَمْعُ الْغَنَائِمُ وَ الْمَغَانِمُ وَ الْغُنْمُ بِالْغُرْمِ أَيْ مُقَابَلٌ بِهِ فَكَمَا أَنَّ الْمَالِكَ يَخْتَصُّ بِالْغُنْمِ وَ لَا يُشَارِكُهُ فِيهِ أَحَدٌ فَكَذَلِكَ يَتَحَمَّلُ الْغُرْمَ وَ لَا يَتَحَمَّلُ مَعَهُ أَحَدٌ‌.[2]

در عبارت فیومی به این نکته توجه شده که این ماده هم لازم استعمال شده و هم متعدی؛ «غَنِمْتُ الشَّي‌ءَ» استعمال متعدی این ماده را نشان می‌دهد و «أَغْنَمُهُ» بیان می‌کند که این ماده لازم بوده و با قرار گرفتن در باب افعال، متعدی شده است. در هر صورت، از این عبارت استفاده می‌شود که ماده‌ی «غنم» به معنای دست یافتن به شیء است و هر چیزی فرد مالک می‌شود غنیمت نامیده می‌شود.

     در «قاموس المحیط» آمده است:

غَنِمَ، بالكسر، غُنْماً بالضم و بالفَتْح و بالتَّحْريكِ، و غَنيمَةً و غُنْماناً، بالضم، و الفَوْزُ بالشَّيْءِ بلا مَشَقَّةٍ.[3]

     ابن منظور در «لسان العرب» موارد مختلفی را برای غنیمت بیان می‌کند:

الغُنْم: الفَوْز بِالشَّيْءِ مِنْ غَيْرِ مَشَقَّةٍ. و الاغتِنام: انْتِهَازُ الغُنم. و الغُنم و الغَنِيمة و المَغْنم: الْفَيْءُ. يُقَالُ: غَنِمَ القَوم غُنْماً، بِالضَّمِّ. وَ فِي الْحَدِيثِ: الرَّهْن لِمَنْ رَهَنه لَهُ غُنْمه وَعَلَيْهِ غُرْمه؛ غُنْمه: زِيَادَتُهُ و نَماؤه وَ فَاضِلُ قِيمَتِهِ ... وَ فِي الْحَدِيثِ الصَّوْمُ فِي الشِّتَاءِ الْغَنِيمَةُ الْبَارِدَةُ؛ سَمَّاهُ غَنِيمَةً لِمَا فِيهِ مِنَ الأَجر وَالثَّوَابِ.[4]

     در «العین» می‌خوانیم:

الغُنْمُ: الفَوْزُ بالشيء في غير مشقة.[5]

     نویسنده‌ی «اقرب الموارد» می‌گوید:

غَنِمَ‌ الغازي غُنْماً و غَنْماً و غَنِيْمَةً‌ و غُنْمَاناً: اصاب فيئاً و الشيءَ غُنْماً: فاز بهِ‌ بلا مشقَّةٍ‌ و نالهُ‌ بلا بدلٍ‌ فهو غَانِمٌ‌.[6]

     راغب اصفهانی در «المفردات» بیان می‌کند:

الغُنْمُ: إصابته و الظّفر به، ثم استعمل في كلّ مظفور به من جهة العدى و غيرهم. قال تعالى: وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ [الأنفال/ 41]، فَكُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلالًا طَيِّباً [الأنفال/ 69]، و المَغْنَمُ: ما يُغْنَمُ، و جمعه مَغَانِمُ. قال: فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ كَثِيرَةٌ [النساء/ 94].[7]

     در «مجمع البحرین»[8] بیان شده:

الْغَنِيمَةُ في الأصل هي الفائدة المكتسبة، و لكن اصطلح جماعة على أن ما أخذ من الكفار، إن كان من غير قتال فهو فيء، و إن كان مع القتال فهو غَنِيمَةٌ.[9]

چنانکه مشاهده شد، ماده‌ی «غنم» در کتب لغت به معنای دست یافتن به شیء است و «غنیمت» سود و فایده‌ای است که انسان به آن دست یافته است.


[1] مصباح المنیر شرح واژگان فقهی مذکور در کتاب یکی از فقهای عامه به نام رافعی است. لذا در بررسی اصطلاحات فقهی از این کتاب لغت استفاده می‌شود.
[8] نویسنده‌ی «مجمع‌البحرین» فخرالدین طریحی است که در این کتاب به واژه‌هایی پرداخته که در روایات آمده است؛ در میان کتب عامه نیز «النهایة» ابن‌اثیر همین‌گونه است.
logo