« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد عباس مسلمی‌زاده

1403/07/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 معنی الغنیمة فی تفاسیر العامة/ الغنيمة/كتاب الخمس

 

موضوع: كتاب الخمس/ الغنيمة/ معنی الغنیمة فی تفاسیر العامة

 

بیان شد که در سه مورد بین امامیه و عامه در آیه‌ی خمس اختلاف وجود دارد. اولین جهت اختلاف، در مقصود از «ما غنمتم من شیء» در آیه‌ی شریفه بود که عامه مراد از آن را غنائم دارالحرب می‌دانند. برای بررسی این مطلب، ابتدا به سراغ تفاسیر عامه رفتیم. برخی از مفسرین تنها آیه‌ی شریفه را به معنای غنائم جنگی تفسیر نموده‌اند و برخی دیگر با اشاره به معنای لغوی آن که «مطلق ما یحوزه الانسان» و معنایی عام است، معنای غنیمت را در آیه‌ی شریفه و به طور کلی در شریعت مختص به غنائم حربیه دانسته‌اند؛

مثلاً قرطبی می‌گوید:

الْغَنِيمَةُ فِي اللُّغَةِ مَا يَنَالُهُ الرَّجُلُ أَوِ الْجَمَاعَةُ بِسَعْيٍ ... وَ اعْلَمْ أَنَّ الِاتِّفَاقَ حَاصِلٌ عَلَى أَنَّ الْمُرَادَ بِقَوْلِهِ تَعَالَى: «غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ» مَالُ الْكُفَّارِ إِذَا ظَفِرَ بِهِ الْمُسْلِمُونَ عَلَى وَجْهِ الْغَلَبَةِ وَ الْقَهْرِ. وَ لَا تَقْتَضِي اللُّغَةُ هَذَا التَّخْصِيصَ عَلَى مَا بَيَّنَّاهُ، وَ لَكِنَّ عُرْفَ الشَّرْعِ قَيَّدَ اللَّفْظَ بِهَذَا النَّوْعِ.[1]

فخررازی نیز در «تفسیر کبیر» خود آورده است:

الْغُنْمُ: الْفَوْزُ بِالشَّيْءِ، يُقَالُ: غَنِمَ يَغْنَمُ غُنْمًا فَهُوَ غَانِمٌ، وَ الْغَنِيمَةُ فِي الشَّرِيعَةِ مَا دَخَلَتْ فِي أَيْدِي الْمُسْلِمِينَ مِنْ أَمْوَالِ الْمُشْرِكِينَ عَلَى سَبِيلِ الْقَهْرِ بِالْخَيْلِ وَ الرِّكَابِ.[2]

همچنین آلوسی بیان کرده:

غنم في الأصل من الغنم بمعنى الربح ... و فسروها بما أخذ من الكفار قهرا بقتال أو إيجاف.[3]

صاحب «المنار» نیز غنیمت را به معنای هر چیزی دانسته که آدمی بدون زحمت به دست بیاورد و بیان می‌کند که قاموس نیز همین نظر را دارد:

الْغُنْمُ بِالضَّمِّ وَ الْمَغْنَمُ وَ الْغَنِيمَةُ فِي اللُّغَةِ: مَا يُصِيبُهُ الْإِنْسَانُ وَ يَنَالُهُ وَ يَظْفَرُ بِهِ مِنْ غَيْرِ مَشَقَّةٍ، كَذَا فِي الْقَامُوسِ ... وَ التَّحْقِيقُ أَنَّ الْغَنِيمَةَ فِي الشَّرْعِ: مَا أَخَذَهُ الْمُسْلِمُونَ مِنَ الْمَنْقُولَاتِ فِي حَرْبِ الْكُفَّارِ عَنْوَةً.[4]

البته نویسنده‌ی المنار در تعریف خود از غنیمت شرعی، از قید «من المنقولات» استفاده کرده است؛ یعنی غنیمت شامل امثال اراضی و اشجار نمی‌شود و این موارد داخل در فیء یا انفال هستند؛ اگر بدون قهر و غلبه و «بلا خیل و لا رکاب» به دست آمده باشند، فیء هستند و مختص به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌باشند و در غیر این صورت، انفال بوده و مربوط به عموم مسلمین هستند.

لکن چنانکهه مشهود است، در همه‌ی این موارد برای غنمیت در شریعت یک معنا معرفی شده و آن معنا «ما دخلت فی ایدی المسلمین من اموال المشرکین علی سبیل القهر و الغلبة» است، در حالی که اذعان دارند که معنای لغوی آن عام است.

توجه به این نکته نیز لازم است که در شریعت الفاظ متعددی همچون صلاة، زکاة و حج وجود دارد که از معنای لغوی خود به معنای دیگری منتقل شده‌اند و دارای حقیقت شرعیه هستند و بدین سبب، این الفاظ در قرآن و روایات به معنای حقیقت شرعیه حمل می‌شوند. اما در مورد غنیمت که معنای لغوی آن عام می‌باشد، چنین حقیقت شرعیه‌ای نیازمند اثبات است.

سؤال

سیره‌ی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) درباره‌ی خمس به چه صورت بوده؟ آیا مطلبی دال بر اینکه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در غیرغنائم جنگی هم خمس دریافت کرده‌اند، به دست ما رسیده است؟

پاسخ

این بحث در حیطه‌ی تاریخ مسئله‌ی خمس است که در آینده به آن خواهیم پرداخت. البته همان‌گونه که می‌دانید بعد از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و خصوصاً از زمان خلیفه دوم از کتابت حدیث ممانعت صورت گرفت و به همین دلیل بسیاری از مسائل زمان رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به دست ما نرسیده است. این منع کتابت بعدها در زمان عمر بن عبدالعزیز در حدود سال 90 هجری برداشته شد. اما با این وجود، مواردی از سیره‌ی رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به دست ما رسیده که ایشان در غیرغنائم جنگی هم خمس دریافت می‌کردند. حتی در روایات این‌گونه نقل شده که پیش از اسلام نیز مسئله‌ی خمس وجود داشته است؛ در حدیث آمده که جناب عبدالمطلب سنن و سیره‌هایی را در میان عرب ترویج نمودند که بعد از اسلام از جانب خداوند مورد تأیید قرار گرفت و از جمله‌ی آن‌ها خمس بر کنز است.

سؤال

در جایی که نسبت به مسئله‌ی خمس روایات وجود دارند، بحث از لغت و تاریخ چه فایده‌ای دارد؟

پاسخ

ما در باب فتوای خود با مشکلی مواجه نیستیم و روایات تکلیف ما را روشن می‌کند. اما لازم است که در ابتدای این بحث، مسئله‌ی خمس را از منظر فقه مقارن و آیات الاحکام مورد بررسی قرار دهیم. لزوم این بحث بدین جهت است که با وجود ادعای عامه مبنی بر اختصاص غنیمت به حرب، ابعاد مسئله به گونه‌ای روشن شود که برای پاسخگویی به آن‌ها مفید بوده و پاسخ به خصم نیز صورت پذیرد. خصوصاً با توجه به این نکته که در کلام بزرگانی همچون مرحوم آیت‌الله بروجردی آمده که فقه امامیه ناظر به فقه عامه شکل گرفته است.[5] بنابراین ناگزیر از پاسخ به آن‌ها نیز هستیم. از آنجایی که مبنای ما در رجوع به روایات ائمه‌ی معصومین (علیهم‌السلام) مورد قبول عامه نیست، پاسخ به ادعای اختصاص «ما غنمتم» در ما نحن فیه بسیار راهگشاست. در نتیجه ضروری است که به استعمالات عرف عرب، اشعار شعراء و کلام اهل لغت و مفسران مراجعه کنیم.

سؤال

چرا در اینجا به جای واژه‌ی غنیمت از واژه‌ی دیگری مثل «ربح» استفاده نشده که نسبت به موارد خمس واضح‌تر باشد؟

پاسخ

ظهور «ربح» در سود حاصل از کسب و تجارت است که یکی از موارد معنای عام غنیمت است. بر این اساس، لازم است که برای بیان موارد خمس از تعبیر عام استفاده شود تا بیانگر سایر موارد نیز باشد.

در ادامه با استناد به لغت و عرف عام بحث خواهیم کرد که لغت غنیمت با اَشکال مختلف آن، در زمان نزول آیات و عهد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) معنای عامی داشته و در دوران‌های بعدی و عرف متشرعه‌ی بعد از زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این معنای مصطلح خاص ایجاد شده و در نتیجه این معنای مصطلح برای تفسیر آیه فایده‌ای ندارد.

البته اساس بحث ما در مسئله‌ی خمس با توجه به روایات خواهد بود، ولی به دلایلی که پیش‌تر ذکر شد، در ابتدای امر با بررسی دلالت آیه‌ی شریفه، به ادعای عامه نیز پاسخ خواهیم داد.


logo