« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد عباس مسلمی‌زاده

1402/10/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 الخمر/ النجاسات/كتاب الطهارة

 

موضوع: كتاب الطهارة/ النجاسات/ الخمر

 

بیان شد که مورد نهم از نجاسات، خمر است. حرمت آن قطعی است، اما نجاست آن محل بحث واقع شده است. دیدگاه مشهور اصحاب، نجاست خمر است، اما برخی از متقدمین مثل صدوق و والد ایشان و ابن ابی‌عقیل عمانی و همچنین برخی از متأخرین همچون مرحوم محقق اردبیلی، برخلاف نظر مشهور قائل به طهارت خمر هستند. بنابراین، در این مسئله اجماع نداریم.

پیش‌تر اشاره شد که در دلالت آیه‌ی ﴿إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ﴾[1] نسبت به نجاست خمر اشکال وجود دارد؛ زیرا «رجس» به معنای نجس نیست، بلکه به معنای پلید و زشت است. علاوه بر این، سایر مواردی که در آیه به آن‌ها اشاره شده از اعیان نیستند، بلکه از افعال هستند و نجاست درباره‌ی آن‌ها معنا ندارد. در نتیجه دلالت آیه بر حرمت استعمال خمر است و نمی‌توان برای نجاست خمر به آن استناد کرد.

حاصل آن که دلیل منحصر در روایات است. روایات این مسئله نیز دو دسته هستند: دسته‌ی اول که بخشی از آن بیان شد، ظهور در نجاست خمر دارند. دسته‌ی دیگر که تعداد آن‌ها بیشتر از روایات دسته‌ی اول هستند (بیش از 20 روایت) بیانگر طهارت هستند که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود.

روایات طهارت خمر

     صحیحه‌ی علی بن رئاب: أَحْمَدُ وَ عَبْدُ اللَّهِ ابْنَا مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنِ الْخَمْرِ وَ النَّبِيذِ وَ الْمُسْكِرِ يُصِيبُ ثَوْبِي، أَغْسِلُهُ أَوْ أُصَلِّى فِيهِ؟ قَالَ: صَلِّ فِيهِ إِلَّا أَنْ تُقَذِّرَهُ فَتَغْسِلَ مِنْهُ مَوْضِعَ الْأَثَرِ، إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِنَّمَا حَرَّمَ شُرْبَهَا.[2]

     أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ وَ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ قَالَ قَالَ بُكَيْرٌ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ وَ أَبُو الصَّبَّاحِ وَ أَبُو سَعِيدٍ وَ الْحَسَنُ النَّبَّالُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالُوا قُلْنَا لَهُمَا إِنَّمَا نَشْتَرِي ثِيَاباً يُصِيبُهَا الْخَمْرُ وَ وَدَكُ الْخِنْزِيرِ عِنْدَ حَاكَتِهَا أَ نُصَلِّي فِيهَا قَبْلَ أَنْ نَغْسِلَهَا قَالَ نَعَمْ لَا بَأْسَ بِهَا إِنَّمَا حَرَّمَ اللَّهُ أَكْلَهُ وَ شُرْبَهُ وَ لَمْ يُحَرِّمْ لُبْسَهُ وَ مَسَّهُ وَ الصَّلَاةَ فِيهِ.[3]

     رَوَى أَيْضاً أَحْمَدُ[4] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِي سَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ إِنْ أَصَابَ ثَوْبِي شَيْ‌ءٌ مِنَ الْخَمْرِ أُصَلِّي فِيهِ قَبْلَ أَنْ أَغْسِلَهُ فَقَالَ لَا بَأْسَ إِنَّ الثَّوْبَ لَا يَسْكَرُ.[5]

     عَنْهُ[6] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ حَدَّثَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ مُوسَى الْحَنَّاطِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنِ الرَّجُلِ يَشْرَبُ الْخَمْرَ ثُمَّ يَمُجُّهُ مِنْ فِيهِ فَيُصِيبُ ثَوْبِي فَقَالَ لَا بَأْسَ.[7]

     عَنْهُ[8] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ سَيَابَةَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِي سَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِنَّا نُخَالِطُ الْيَهُودَ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسَ وَ نَدْخُلُ عَلَيْهِمْ وَ هُمْ يَأْكُلُونَ وَ يَشْرَبُونَ فَيَمُرُّ سَاقِيهِمْ فَيَصُبُّ عَلَى ثِيَابِيَ الْخَمْرَ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ إِلَّا أَنْ تَشْتَهِيَ أَنْ تَغْسِلَهُ لِأَثَرِهِ.[9]

مرحوم محقق خوئی می‌فرماید: تعداد روایات دال بر طهارت بیش از روایات بیانگر نجاست هستند و بعید نیست که بتوان به صدور این روایات از امام (علیه‌السلام) یقین حاصل کرد. از جهت دلالت نیز صریح یا کالصریح در طهارت هستند.[10]

تعارض روایات دال بر نجاست و طهارت خمر

حال دو طایفه‌ی متعارض در روایات داریم و برای رفع تعارض باید به مرجحات باب تعارض مراجعه کنیم. در ما نحن فیه به دو مرجح می‌توان رجوع کرد: یکی الموافقة للکتاب و دیگری المخالفة للعامة.

مرجح موافقت با کتاب را نمی‌توان پذیرفت، چرا که قبل از این، بیان شد در آیات شریفه‌ی قرآن، دلالتی بر نجاست یا طهارت خمر وجود ندارد. آیه‌ی ﴿إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ ...﴾[11] نیز بیان شد که دلالت بر حرمت دارد، اما دلالت بر نجاست ندارد.

در باب مخالفت با عامه نیز باید توجه کرد که دو دسته روایات مذکور از یک جهت موافق عامه هستند و از جهت دیگر مخالفند. قول معروف در بین عامه، نجاست خمر است. بنابراین، باید از این جهت روایات دال بر طهارت را ترجیح دهیم. اما از حیث رفتار عامه و سیره عملی رایج بین آن‌ها، قضات و حکام عامه قائل به طهارت بوده‌اند و حاکمان و سلاطین عامه شرب خمر می‌کردند. از این حیث، اخبار دال بر نجاست دارای ترجیح هستند.

حاصل آن که نمی‌توان از مرجحات باب تعارض در رفع تعارض روایات مذکور بهره برد.


[2] قرب الإسناد - ط الحديثة، الحميري، أبو العباس، ج1، ص163. در سند این روایت دو طریق ذکر شده که طریق احمد بن محمد بن عیسی، به دلیل ثقه و امامی بودن تمامی راویان آن، صحیح است. اما عبدالله بن محمد بن عیسی توثیق صریح ندارد و مورد اختلاف واقع شده است.
[3] علل الشرائع، الشيخ الصدوق، ج2، ص357. در سند این روایت طرق متعددی ذکر شده که برخی از این طرق صحیح هستند: «أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ قَالَ قَالَ بُكَيْرٌ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ وَ أَبُو الصَّبَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ». همچنین روایت مذکور به صورت مرسل در کتاب من لا یحضره الفقیه نیز نقل شده است: من لا يحضره الفقيه، الشيخ الصدوق، ج1، ص248.
[4] أحمد بن محمد بن عیسی الأشعری.
[5] تهذيب الأحكام، شيخ الطائفة، ج1، ص280. شیخ طوسی در مشیخه‌ی کتاب تهذیب الاحکام، طرق متعددی به احمد بن محمد بن عیسی اشعری بیان کرده که از جمله‌ی طرق صحیح آن می‌توان به این طریق اشاره کرد: «الشيخ ابو عبد اللّه محمد بن محمد بن النعمان عن ابى القاسم جعفر ابن محمد بن قولويه عن محمد بن يعقوب عن عدة من اصحابنا عن احمد بن محمد بن عيسى». البته در ادامه‌ی سند، «ابی‌عبدالله برقی» قرار دارد که در کتب رجالی مورد اختلاف واقع شده است. ر.ک. معجم رجال الحدیث، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج17، ص71.
[6] سعد بن عبدالله القمی.
[7] تهذيب الأحكام، شيخ الطائفة، ج1، ص280. طرق شیخ طوسی در مشیخه‌ی تهذیب الاحکام به سعد بن عبدالله قمی به این صورت است: «و ما ذكرته في هذا الكتاب عن سعد بن عبد اللّه؛ فقد اخبرنى به‌ الشيخ ابو عبد اللّه عن ابي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه عن ابيه عن سعد بن عبد اللّه و اخبرني به أيضا الشيخ رحمه اللّه عن ابى جعفر محمد بن علي بن الحسين عن ابيه عن سعد بن عبد اللّه». اگرچه طرق مذکور صحیح هستند اما در ادامه‌ی سند «حسین بن موسی الحناط» قرار گرفته که توثیق صریح ندارد و وثاقت او مورد اختلاف است. ر.ک. معجم رجال الحدیث، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج7، ص107.
[8] سعد بن عبدالله القمی.
[9] تهذيب الأحكام، شيخ الطائفة، ج1، ص280. در سند این روایت، حسن بن علی بن فضال و عبدالله بن بکیر دارای مذهب فطحی هستند؛ البته عبدالله بن بکیر از اصحاب اجماع بوده و حسن بن علی بن فضال نیز بنابر قولی در زمره‌ی اصحاب اجماع برشمرده شده است. اما در ادامه‌ی سند، صالح بن سیابة قرار دارد که در کتب رجالی مهمل است و توثیق یا تضعیفی برای او ذکر نشده است.
logo