درس تفسیراستاد مروارید
92/01/28
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر باغی و عادی
روایاتی در ذیل بحث رسیده که برخی معتبر است و برخی غیر معتبر شرط را این میداند که شخص خروج بر امام عادل نکرده باشد که در معنای باغی امده که در کلمات فقها نیز به همین صورت بحث مطرح شده که در جواهر
[1]
فرموده است لا یترخص الباغی و هو الخارج علی الامام اقوال دیگری هم مطرح شده که برخی را خاصه نیز فرمودهاند که کسی که به خاطر صید تفریحی رفتهاند که دو خبر هم در این رابطه رسیده که سندهای انان دارای اعتبار زیادی نیست ولی سند بزنطی بهتر است ولی در شرایع به عنوان قیل اورده شده است
اما عادی در تفسیر مشهور همان قاطع طریق است کسی که خارج میرود برای سرقت که اگر این دو تا از بغی و عدوان شان دست برندارند اکل میته بر انان حرام است ولو که خوف تلف باشد
تفسیر دیگر برای عادی؛ الذی یعدو شعبه یعنی از حد اضطرار تجاوز کرده که ابن عباس گفته یعدو سد الرمق
استثنای دیگر نیز در مضطر است در کلمات فقهاء که مضطر به سوء اختیار که با این که میداند که در این راه دچار اضطرار میشود ولی باز هم قدم در این سفر غیر ضرور میگذارد که این در باقی محرمات نیز هست که این نیز عذر به حساب نمی اید و یک بحث عام است شاید در روایات خاصه نیز امده باشد
تعریف اضطرار یا مفهوم اضطرار؛
در فقه این بحث مطرح شده است که محقق صاحب شرایع گفته شده أما المضطرفهو الذي يخاف التلف لو لم يتناول و كذا لو خاف المرض بالترك و كذا لو خشي الضعف المؤدي إلى التخلف عن الرفقة مع ظهور أمارة العطب أو ضعف الركوب المؤدي إلى خوف التلف فحينئذ يحل له تناول ما يزيل تلك الضرورة
[2]
.
البته مرض نیز مریضی قابل توجهی باید مراد باشد که در متن شرایع امده است انچه در اینجا امده مفاهیم یک نوع اضطرار عرفی است که مردم از ان دوری میکنند که به قدر متیقن در اینجا اشاره شده و در جواهر فرموده است؛ بل الظاهر تحققه بالخوف على نفس غيره المحترمة، كالحامل تخاف على الجنين، و المرضع على الطفل، و بالإكراه و بالتقية الحاصلة بالخوف على إتلاف نفسه أو نفس محترمة أو عرضه أو عرض محترم أو ماله أو مال محترم يجب عليه حفظه، أو غير ذلك من الضرر الذي لا يتحمل عادة، بل لو كان مريضا و خاف بترك التناول طول المرض أو عسر علاجه فهو مضطر خوفا
[3]
.
که در اینجا با توجه به اهمیت حفظ نفس محترمه در نزد شارع ایجاد یک مفهوم اضطرار را تحقق میبخشد که شاید بتوان قانون باب تزاحم را از اینجا استفاده کرد که در این صورت رافع تکلیف میشود
ضمیمه صاحب جواهر که عبارت باشد از اکراه و تقیه و...ظاهرا در اصل ان محل خلاف نیست اما به یک مساله باید توجه کرد که محرمات از نظر اهمیت متفاوت است و انچه در ایه امده در حد مأکولات است اما برخی از جاها باید به اضطرار توجه نکرد مثل بحث جهاد و مانند ان که اضطرار عذر برای ترک ان به شمار نمی رود پس روی اینحساب این مفهومی بود در جهت اضطرار.
علم به ضرر یا ظن به ضرر لازم است ولی مجرد احتمالی که منشاء عقلایی ندارد عذر و اضطرار به شمار نمیرود و در خصوص بحث خمر که ایا اضطرار رافع حرمت است یا خیر که در انجا نیز فقها قائل به رافعیت شدهاند.
در برخی از موارد اضطرار واجب است که شخص حرام را انجام دهد و از جواز بالا تراست مثل حفظ جان البته در جایی که حرج شدید باشد و یا از بین رفتن مال ایا در این جا نیز رافع حرمت هست یا خیر که در اینجا جای بحث و اشکال هست.
[1] . جواهر424 این بحث مطرح شده در 428
[2] . شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام؛ ج3، ص: 181 حلّى، محقق، نجم الدين، جعفر بن حسن، شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام، 4 جلد، مؤسسه اسماعيليان، قم - ايران، دوم، 1408 ه ق
[3] . جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام؛ ج36، ص: 427 اضافه شده بر انجه صاحب شرایع نجفى، صاحب الجواهر، محمد حسن، جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، 43 جلد، دار إحياء التراث العربي، بيروت - لبنان، هفتم، 1404 ه ق