1404/09/11
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه ادله حرمت اهدای اسپرم اجنبی/تلقیح مصنوعی /فقه پزشکی
موضوع: فقه پزشکی/تلقیح مصنوعی /ادامه ادله حرمت اهدای اسپرم اجنبی
دلیل چهارم : کشف مذاق شارع
به این بیان که با بررسی ادله مختلف و تجمیع قرائن و استظهار مجموعی میتوان رأی و نظر شارع را در یک موردی کشف کرد گرچه آیه و روایت خاصی در آن مورد نباشد که از آن تعبیر به کشف مذاق شارع میشود. در محل بحث هم با توجه به آیات و روایات مختلف در نحوه تعامل زن مسلمان با نامحرم و شئونات زن مسلمان و علقه زوجیت میتوان مذاق شارع را نسبت به افراغ منی مرد در رحم زن اجنبی و باردار شدن زن مسلمان از اسپرم مرد اجنبی کشف نمود و اطمینان به حرمت و قبح این عمل پیدا نمود.بسیاری از فقها به این دلیل برای حرمت اهدای اسپرم اجنبی تمسک کرده اند .در عبارت منقول از فقیه عظیم الشأن حضرت آیت اللّه العظمی سید هادی میلانی نیز بر همین مطلب تکیه شده است، ایشان فرموده: از ظواهر آیات و روایات درباره لقاح اختیاری چیزی به نظر نرسیده است ولی از لحن الخطاب و ذوق فقهی میتوان گفت که این عمل یقیناً جایز نیست.[1]
همچنین از حضرت آیت اللّه العظمی محقق داماد نیز نقل شده که فرمودهاند: از مجموع نصوص باب نکاح چنین استفاده میشود که رحم زن نسبت به ماء غیر مستعصمه است و نقل و تزریق ماء اجنبی در رحم اجنبیه خلاف نطاق نصوص باب نکاح است.[2] ـ
آیت اللّه العظمی بروجردی: آن چه از مفاهیم ادله و بعض مناطیق آنها استفاده میشود این است که تلقیح مصنوعی منی مرد اجنبی بر زن اجنبیه، خواه دارای زوج باشد یا نباشد، حرام است.[3]
آیت الله سید کاظم حائری میگوید: هذا إضافة إلى الفهم الشرعي العام[4] علاوه بر ادلّه متقدمه، فهم و ارتکاز اهل متشرعه نیز وجود دارد.
در این باره مرحوم آیت اللّه سید تقی قمی میفرماید: ان رحم الزوجة معدّ للتولد من زوجها وليس لها حق اشتغال رحمها بماء الرجل الأجنبي ولا يبعد أنّ الفقيه يفهم من مذاق الشرع الأقدس حرمة العمل المذكور ولعل الحكم مورد تسالم الأصحاب واللّه العالم.[5]
رحم همسر جایگاه تولد فرزند از شوهرش میباشد و زن حق ندارد رحم خود را به اسپرم مرد اجنبی اختصاص دهد و بعید نمیباشد که حرمت این عمل از مذاق شارع مقدس به دست آید و چه بسا که این حکم مورد تسالم و اتفاق همه فقها باشد.
مرحوم علامه محمد تقی جعفری نیز قائل است که با توجه به اهتمامی که شارع در ابواب فقه برای عِرض و رحم قائل شده است، استفاده از رحم بیگانه و استخدام آن برای تولید نسل جایز نیست و از فقه حرمت این عمل قابل استشمام است.[6]
همانند مسأله تصدی زن به بعضی از مقامات و مسئولیتها مثل قضاوت و وزارت و... است ،که نوعاً محل مراجعه افراد مختلف است و باید امر و نهی کنند، نسبت به آن دلیل خاصی بر منع و حرمت نداریم ولی میتوان از تتبع ادله مختلف و تجمیع قرائن در موارد گوناگون مثل عدم امامت زن برای مردان یا در صورت امامت برای زنان باید طوری بر آنها امامت کند که برجسته و مورد نظر مردان نباشد و جلوی آنها قرار نگیرد و بین صف سائر مأمومین باشد و... میتوان استفاده کرد که تبرّز و برجستگی زنان در بین مردان مبغوض شارع است و از این جهت مذاق شارع را کشف میکنیم که شأن زن این نیست که متصدی این امور و ریاست و زعامت بر مردان شود.
در محل مبحث هم با توجه به ملاحظه مجموع آیات و روایات باب نکاح و زنا و ادله حفظ فرج و احتیاط در باب فروج و اختلاط میاه و نسب و... میتوان از مذاق شارع اطمینان حاصل کرد رحم زن باید موضع و جایگاه منی شوهر خود باشد و باردار شدن زن از منی مرد اجنبی و افراغ منی مرد اجنبی در رحم زن اجنبی مبغوض شارع مقدس است و حرام و معصیت میباشد.
دلیل پنجم: حرمت تشبّه به خالق و تغییر در خلقت الهی:
تولید مثل از راه لقاح مصنوعی و تزریق اسپرم اجنبی نوعی تشبه به خالق و مداخله در کار خداوند است و تحقق آن، این شبهه را در اذهان مردم ایجاد میکند که انسان دست به خلق زده و قدرت خالقیت دارد. بشری که باید مطیع قوانین هستی باشد و خود را فرمانبردار خداوند بداند با این کار پای از گلیم خود بیرون کشیده، دست به تحدّی و مبارزهطلبی با خدا زده و قوانین او را به چالش فرا خوانده است. در سنت خدا، آفرینش بر اساس توالد و تولید جنسی از راه مقاربت بوده؛ اما بشر با طرح ایده لقاح مصنوعی عملاً در کار خدا دخالت کرده و بر خلاف قوانین و سنت الهی عمل نموده است. یا به تعبیر دیگر لقاح مصنوعی مصداق تغییر خلقت الهی است. مسیر طبیعی تولد و تولید مثل از راه تلقیح سلولهای جنسی زن و مرد از طریق مقاربت جنسی است و لقاح مصنوعی تولید مثل بر خلاف سنت الهی است، پس نوعی تغییر در خلقت الهی به شمار میآید و تغییر خلقت الهی از وسوسههای شیطانی است که شیطان به وسیله آنها میخواهد بندگان را گمراه کند تا بندگان در جهت غیر رضایت الهی گام بردارند و در آیه شریفه: ﴿فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ﴾[7] به آن اشاره شده و نتیجه پیروی از این اغوائات شیطانی به تصریح آیه مبارکه، خسران مبین و عذاب الهی است، بنابراین تغییر در خلقت از محرمات در شریعت اسلامی میباشد.
اشکال وارد شده بر این دلیل این است که لقاح مصنوعی، خلق و تشبه به خالق نیست، بلکه ترکیب سلول و تخمکی است که خداوند آنها را آفریده و خلق کرده است، ترکیب دو شیء خارجی در شرایط خاص است نه این که او چیزی را خلق و ایجاد کند و نقش دانشمندان در این زمینه مانند نقش کشاورزان است که بذر موجود را با آگاهی از قابلیت آن در شرایط مناسب رشد، قرار میدهند، لذا هیچ یک از دانشمندان توانایی ساختن یک سلول را با آن که مواد تشکیل دهنده آن را میشناسند، ندارند و کار آنها تنها ترکیب و تألیف همان سلول و تخمکی است که خداوند آنها را خلق نموده است. خلق که ایجاد از عدم است، مختص به خداوند است.
همچنین تلقیح مصنوعی مصداق تغییر در خلقت الهی نیست علاوه بر اینکه نسبت به استدلال به آیه شریفه اشکالات متعددی وارد است : الف) مقصود از تغییر خلق خدا در آیه شریفه با توجه به روایات تفسیری در ذیل آن، تغییر معنوی و تغییر در دین الهی است نه تغییر صوری و ظاهری در موجودات عالم، از آیات شریفه استفاده میشود که همه انسانها بر فطرت توحیدی خلق شدهاند و مراد از خلق اللّه، فطرت الهی است همان گونه که در آیه: ﴿فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ﴾[8] به آن تصریح شده است. شیطان میگوید: «من آنها را وسوسه کنم تا فطرت الهی را تبدیل به کفر و شرک کنند».کنار گذاشتن فطرت توحیدی نوعی تغییر و تبدیل در خلق اللّه است.
مرحوم عیاشی در تفسیر خود از امام باقر(ع) نقل می کند که ایشان فرمودند: «مقصود از خلق الله، دین و اوامر الهی است».[9]
علی بن ابراهیم قمی نیز در تفسیرش خلق الله را به امر الله تفسیر کرده است[10] و مرحوم طبرسی نیز تغییر خلق را به معنای تحریم حلال و تحلیل حرام دانسته است.[11]
مرحوم علامه طباطبایی در المیزان میگوید:«مقصود از تغییر خلق الله، خروج از حکم فطرت و ترک دین حنیف می باشد.[12]
در نتیجه، آیه مبارکه تغییر و تحریف در دین حق را می گوید و ربطی به تغییر ظاهری در موجودات عالم نخواهد داشت؛ ولی این اشکال تمام نیست چون روایات تفسیری موجب حصر مفاد آیه نخواهند شد و عنوان آیه مطلق بوده شامل تغییر ظاهری و معنوی هر دو میشود، همان گونه که در برخی روایات و کلمات برای «حلق لحیه» به آیه شریفه استشهاد شده است[13] .
ب) این که مطلق تغییر در خلقت و مخلوقات الهی حرام باشد، قابل التزام نیست و گرنه باید مطلق تغییر در جمادات و نباتات نیز حرام باشد، همچنین باید قائل به حرمت جراحیهای زیبایی، جراحی برای جدا سازی انگشت ششم یا جدا کردن دو قلوهای به هم چسبیده، ترکیب انواع گیاهان و تولید گیاه جدید و... نیز شد؛ چون همه این امور مصداق تصرف و تغییر در خلقت الهی است و حال آن که حرمت این امور قابل التزام نیست.
ج) اصلاً لقاح مصنوعی تغییر و تصرف در خلقت الهی نیست، بلکه با استفاده از خصوصیات اشیاء و مواد و ترکیب آنها با یکدیگر مقدمات تشکیل و ایجاد موجود جدید فراهم میشود و نوعی واسطه شدن برای ترکیب سلول غیر جنسی با تخمک زن و ایجاد موجود جدید است و در حقیقت به کارگیری خود علوم طبیعی و پی بردن به اسرار طبیعت است، فعال کردن همان اسراری است که در نهاد طبیعت وجود دارد و پای علل و عوامل غیر مشهور و غیر معروفی در میان است که دانشمندان آن را کشف کردهاند.
همچنین اگر کسی در همین محدوده نظام هستی و آفرینش الگو بگیرد و با کشف علل و روابط و خصوصیات اشیاء، مانند موجودات خارجی بیافریند باز هم کار، کار خداوند است. خداوند متعال در سوره مبارکه واقعه میفرماید ﴿أ أنتم تخلقونه أم نحن الخالقون﴾ ، ﴿أ أنتم تزرعونه أم نحن الزارعون﴾ «آن کاری که شما میکنید، مال من است، شما کارتان در کشاورزی چیست؟ شما زارع هستید یا حارث؟ کار شما حرث است؛ یعنی بذر جامد را از انبار به مزرعه میبرید ولی آن که این بذر جامد را جان میدهد و زنده میکند من هستم؛ ولی من به نطفه جان و روح میدهم»[14] بنابراین، در تلقیح مصنوعی نیز اگر موجود و انسانی محقق شود، کار و فعل خداوند حکیم است.
د) با چشم پوشی از اشکالات پیشین، نهایتاً تغییر و تصرفی که در آن نوعی مقابله و معارضه با پروردگار است، حرام خواهد بود نه مطلق تغییر در خلقت و لازمه حرام بودن چنین کاری این است که تغییر و تصرّف در خلقت و مخلوقات به گونهای باشد که مقابله و معارضه با فعل خداوند شمرده بشود، همان گونه که نسبت به تغییر جنسیت ادعا شده که تغییری بر خلاف مسیر تکوینی و خلقت الهی است و نوعی مقابله و معارضه با پروردگار در امر خلقت شمرده می شود.