1404/09/11
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه بررسی روایت ششم /أصالة الاستصحاب /الأصول العملية

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /ادامه بررسی روایت ششم
جهت دوم: در دلالت روایت بر استصحاب
راوی به امام علیه السلام نامه مینویسد یوم الشک رمضان و شعبان را چه کنم روزه بگیرم یا نه؟ یوم الشک رمضان و شوال را چه کار کنم؟ شک دارم عید است یا نه، امام علیه السلام می فرمایند «الْيَقِينُ لَا يَدْخُلُ فِيهِ الشَّكُّ» قاعده کلی یقین مدخول شک نشود یعنی شکت را در یقین دخالت نده، به یقین اعتماد کن «صُمْ لِلرُّؤْيَةِ وَ أَفْطِرْ لِلرُّؤْيَةِ». یوم الشک شعبان و رمضان لازم نیست روزه بگیری اگر هلال رمضان رویت شد روزه بگیر یوم الشک رمضان و شوال لازم نیست بخوری تا ماه را ندیدی وقتی ماه را دیدی افطار کن و الا روزه بگیر.
شیخ انصاری میفرمایند: این روایت مفادش این است در ماه شعبان دیروز یقین داشتی شعبان است امروز شک داری،، استصحاب بقای شعبان را کن و بگو شعبان است. یوم الشک رمضان و شوال هم دیروز یقین داشتی رمضان است امروز شک داری رمضان است، استصحاب بقای رمضان را کن و بگو رمضان است و روزه بگیر لازم نیست افطار کنی و این معنای استصحاب است.
در مقابل شیخ انصاری برخی از اصولیین مثل مرحوم آخوند خراسانی و محقق نائینی فرمودهاند این روایت نه تنها اظهر روایات باب استصحاب نیست بلکه اصلاً ربطی به بحث استصحاب ندارد این روایت میخواهد یک حکم فقهی در باب روزه را بیان کند و اصلا ارتباطی با مسئله اصولی و استصحاب ندارد.
مرحوم آخوند میفرماید در باب روزه روایاتی داریم که می فرماید: «لیس الصوم بالتظنی» چون در باب شک در رکعات نماز ظن معتبر است یعنی مکلّف می تواند طبق گمان و احتمال راجحش عمل کند لکن روایاتی در باب روزه داریم که مفاد آنها این است که روزه با تظنی نیست با گمان و ظن نمی توان گفت ماه رمضان است و باید روزه گرفت بلکه شروع روزه و پایان آن باید با قطع و یقین به ماه رمضان و ثبوت هلال باشد. لذا محقق خراسانی میفرمایند این روایت اصلاً اشاره به استصحاب ندارد، روایت میخواهد بگوید در باب روزه آنچه مهم است یقین به دخول رمضان است یعنی ماه رمضان امرش مبتنی بر یقین است و با شک نمی توان وارد او شد یا از او خروج کرد که اشاره به همان روایات باب ۳ احکام شهر رمضان در وسائل الشیعه دارد.
به تعبیر دیگر صاحب کفایه می گوید: این "الیقین" عنوان مشیر است. یقین به شعبان را نمی گوید، یقین به رمضان را نمی گوید. این "الیقین لا یدخل فیه الشک" اشاره بما فی الروایات است که روزه ماه مبارک باید عن یقین باشد. و ربما يقال إن مراجعة الأخبار الواردة في يوم الشك يشرف القطع بأن المراد باليقين هو اليقين بدخول شهر رمضان و أنه لا بد في وجوب الصوم و وجوب الإفطار من اليقين بدخول شهر رمضان و خروجه و أين هذا من الاستصحاب فراجع ما عقد في الوسائل لذلك من الباب تجده شاهدا عليه.[1]
محقق نائینی یک نکته اضافه میکنند و میفرمایند: شاهد بر اینکه این روایت مربوط به تحصیل یقین در دخول رمضان است اینکه که در سایر روایات باب استصحاب کلیشه و جمله این است "لاتنقض الیقین بالشک" ولی در این روایت جمله تغییر میکند "الیقین لایدخل فیه الشک" یعنی روایت نهی از دخول مشکوک در متیقن می کند و می گوید یوم الشک را داخل در ماه رمضان نکن و این ارتباط به نقض یقین به شک ندارد. لذا معلوم میشود این روایت مناسب با قاعده استصحاب نیست بلکه مناط و معیار در دخول رمضان را اعلام می کند که باید یقین باشد نه شک و گمان وظن. و هذه الرواية قد جعلها الشيخ- قدّس سرّه- أظهر الروايات في دلالتها على حجّيّة الاستصحاب. و لكن يمكن المنع عن ظهورها فضلا عن كونها أظهر، فانّ دلالتها على الاستصحاب مبنيّ على أن يكون المراد من «اليقين» هو اليقين بأنّ اليوم الماضي كان من شعبان أو اليقين بعدم دخول رمضان، إلّا أنّه يمكن أن يكون المراد منه اليقين بدخول رمضان، فيكون المعنى: إنّ اليقين بدخول رمضان الّذي يعتبر في صحّة الصوم لا يدخله الشّك في دخوله، و معنى أنّه لا يدخله الشّك: هو أنّه لا يجوز صوم يوم الشّك من رمضان، و قد تواترت الأخبار على اعتبار اليقين بدخول رمضان في صحّة الصوم، و على هذا تكون الرواية أجنبيّة عن باب الاستصحاب، فتأمّل.[2]
اولا: به نظر می توان به روایت بر حجیت استصحاب استدلال نمود و از اشکال مرحوم آخوند و میرزای نائینی جواب داد چون ما قبول داریم که در روایات آمده که ماه رمضان مبتنی بر یقین و رؤیت است ولی این امر موجب این نمی شود که این روایت هم همان مفاد را فقط بگوید بلکه می توان از از این روایات حجیت قاعده استصحاب را نتیجه گرفت و تطبیق آن بر مورد هم منافاتی با روایات اعتبار دخول رمضان به یقین نخواهد داشت چون در یوم الشک ابتدای رمضان احکام بقای ماه شعبان به استصحاب بار خواهد شد تا رویت و دخول رمضان ثابت شود و در یوم الشک آخر رمضان، احکام بقای ماه رمضان ثابت می شود تا رویت و دخول شوال احراز گردد، صم للرویه، یعنی که؟ یعنی در آخر شعبان روزه بدون رویت واجب نمی باشد. استصحاب هم می گوید واجب نمی باشد و افظر للرویة که مربوط به آخر شهر رمضان است، مفادش چی می شود؟ یعنی بدون رویت هلال شوال افطار واجب نمی شود،لذا کاملا مفاد روایت با قاعده استصحاب هماهنگ است.
ثانیا: بر اینکه تفریع و تطبیق این قاعده بر مورد صوم و افطار در روایت با استصحاب کاملا هماهنگ است ولی اگر مراد عدم دخول یوم الشک در متیقن باشد این معنا در قسمت اول که شروع ماه رمضان است درست می باشد که یوم الشک در متیقن قبلی که ماه شعبان است نباید داخل شود ولی در آخر ماه رمضان که یوم الشک داخل در متیقن که ماه رمضان است خواهد شد و لذا شک در یقین داخل شده است و این معنا قابل تطبیق نمی باشد.
ثالثا: در تعبیر "الیقین لایدخل فیه الشک" این یقین یعنی یقین فعلی و موجود، یقینی که داری با شک مخلوطش نکن و از بین نبر، یقین داشتی دیروز ماه شعبان است الان هم بگو شعبان است، در حالی که طبق بیان مرحوم آخوند مراد از یقین یعنی در باب روزه تحصیل یقین کن ظن فایده ندارد،یعنی یقین نیست برو یقین تحصیل کن و این خلاف ظاهر است.
در رابطه با کلام مرحوم نائینی نیز می توان گفت این تعبیر "الیقین لا یدخله الشک" در بقیه روایات استصحاب نیز همانند صحیحه ثالثه زراره و... هم آمده است که مراد همان عدم اعتناء به شک و استصحاب است.
مرحوم آیت الله خویی در این باره می گوید: و أما ما ذكره المحقق النائيني(ره) من غرابة هذا الاستعمال، فيدفعه وقوع هذا الاستعمال بعينه في الصحيحة الثالثة المتقدمة في قوله عليه السلام: «و لا يدخل الشك في اليقين و لا يخلط أحدهما بالآخر» و وقع هذا الاستعمال في كلمات العلماء أيضا في قولهم دليله مدخول أي منقوض، و اللغة أيضا تساعده، فان دخول شيء في شيء يوجب التفكيك بين أجزائه المتصلة، فيكون موجباً لنقضه و قطع هيئته الاتصالية.[3]
نتیجه: دلالت روایت بر حجیت استصحاب تمام است بلکه دلالتش از سائر روایات از جهاتی اقوی می باشد ولی فقط مشکل سندی دارد.