« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سیدحسن مرتضوی

97/08/27

بسم الله الرحمن الرحیم

شک در رمی

 

موضوع: شک در رمی

 

مسئله 13: «لو تيقن بعد مضي الأيام الثلاثة بعدم الرمي في يوم من غير العلم بعينه‌ يجب قضاء رمي تمام الأيام مع مراعاة الترتيب، و إن احتمل جواز الاكتفاء بقضاء وظيفة آخر الأيام».[1]

در مسئله 13 این فرع عنوان شده است که حاجی بعد از ایام رمی، یقین پیدا می‌کند که در یک روز رمی جمرات را نیاورده است، در این جا چه باید بکند؟

این فرع در قالب دو فرض بیان می‌شود:

فرض اول: مواردی که رمی جمرات در روز دهم، یازدهم و دوازدهم واجب است و زمان یقین روز سیزدهم یا بعد از آن است.

سیدنا الاستاد این فرض را بیان کرده است چون گفته است «الایام الثلاثه».

فرض دوم: ایام رمی، چهار روز بوده است: دهم، یازدهم، دوازدهم و سیزدهم و زمان یقین روز چهاردهم یا بعد از آن است.

در هر یک از دو فرض، یقین به عدم رمی در یک روز وجود دارد، حال این حاجی چه باید کند؟

در اینجا سه نظریه وجود دارد:

نظریه اول: بر این حاجی واجب است ابتدا قضای رمی جمره عقبه روز دهم را انجام بدهد و بعد قضای سه جمره روز یازدهم را انجام بدهد و بعد هم قضای سه جمره روز دوازدهم را انجام بدهد.

به عبارت دیگر وظیفه حاجی، عمل به علم اجمالی است به اینکه یقین به فراغ زمانی می‌آید که تمام اطراف علم اجمالی را انجام بدهد و ترتیب هم رعایت شود، یعنی اگر اول قضای روز یازدهم را انجام بدهد و بعد قضای روز دهم و در واقع روز دهم ترک شده باشد، ترتیب بین قضای مقدم و ادای موخر رعایت نشده است و یقین به فراغ ندارد.

نظریه دوم: قضای روز دوازدهم کفایت می‌کند و لازم نیست روزهای دیگر قضا شود و در اینجا فرق ندارد به نیت قضای روز دوازدهم باشد یا به قصد ما فی الذمه باشد.

دلیل بر این نظریه، انحلال علم اجمالی به علم تفصیلی است که در این فرض در واقع یک معلوم بالتفصیل داریم که قضای روز دوازدهم است و دو مشکوک داریم که قضای روز دهم و یازدهم است. چون یقین داریم بر حاجی قضای روز دوازدهم واجب است به اینکه در واقع یا دهم و یازدهم آمده است و روز دوازدهم نیامده است که باید قضاء کند و یا اینکه روز دهم و یا یازدهم نیامده است که باز هم باید رمی روز دوازده را از باب ترتیب بین رمی‌های سه روز بیاورد. در نتیجه حاجی یقین دارد که قضای روز دوازدهم واجب است یا بخاطر اینکه نیامده است یا بخاطر اینکه فاسد آمده است، پس علم تفصیلی در یکی از اطراف جاری می‌شود و علم اجمالی منحل شده است و نسبت به سایر اطراف، شک بدوی داریم.

نظریه سوم: بر این حاجی فقط رمی جمره عقبه واجب است. چون علم اجمالی منحل شده است به اینکه این فرد یقین دارد قضاء رمی جمره عقبه واجب است و از اطراف علم اجمالی خارج است، چون در واقع سه احتمال است، یا رمی روز دهم فراموش شده که رمی عقبه واجب است و یا در واقع روز دهم را رمی کرده است اما روز یازدهم را رمی نکرده است، در این فرض هم رمی عقبه واجب است و یا در واقع روز دوازدهم را رمی نکرده است که در این فرض هم رمی عقبه واجب است، پس این فرد علم تفصیلی دارد که رمی عقبه واجب است و نسبت به سایر رمی‌ها شک بدوی دارد و اصل جاری می‌کند.

همین سه نظریه در فرض دوم هم جاری می‌شود، مثلا روز چهاردهم یقین پیدا کرده است که یک روز فوت شده است و نمی‌داند روز دهم بوده یا یازدهم یا دوازدهم یا سیزدهم که طبق یک نظریه باید هر چهار روز را مرتبا رمی کند بخاطر علم اجمالی و طبق یک نظریه باید روز سیزدهم فقط را رمی کند بخاطر انحلال و طبق یک نظریه باید فقط جمره عقبه را رمی کند بخاطر انحلال.

سیدنا الاستاد ابتداءا می‌گوید هر سه جمره را رمی کند و بعد می‌گویند امکان دارد گفته شود رمی جمره یوم اخیره کفایت می‌کند.

ایشان در مناسکشان در دو مسئله 1282 و 1306 بحث کرده‌اند که زیاده و نقیصه دارد.

این فرع، یک فرض دیگر هم دارد و آن این است که در روز دوازدهم فرد یقین پیدا می‌کند که یک روز رمی را انجام نداده است، در این جا هم سه احتمال وجود دارد: رمی هر سه روز بخاطر علم اجمالی؛ رمی روز دوازدهم فقط بخاطر انحلال؛ رمی عقبه تنها بخاطر انحلال. در اینکه مرکز علم اجمالی و انحلال آن کجا است، بحث زیادی وجود دارد، چون یک طرف علم اجمالی قاعده اشتغال می‌گوید وقت هنوز باقی است و باید رمی روز دوازدهم را انجام بدهد و با این اصل مثبت (مثبت تکلیف)، تکلیف در سایر اطراف نفی می‌شود، با توجه به این بعضی می‌گویند علم اجمالی کلا تشکیل نشده و بعضی می‌گویند انحلال صورت می‌گیرد.

حال طبق این نظریه، حرف مرحوم خوانساری که قبلا ذکر کردیم درست می‌شود اما بعید است این نظریه ایشان باشد چون این نظریه اصولی برای مرحوم آقای نائینی است (در بعضی از اطراف علم اجمالی اگر دلیلی بر اثبات حکمی بود و در اطراف دیگر اصول نافیه داشت، علم اجمالی کالعدم می‌شود).

تطبیق مبنای مرحوم نائینی در ما نحن فیه نسبت به روز دوازدهم که یکی از اطراف علم اجمالی یقین به رمی داریم بخاطر قاعده اشتغال و در دو طرف دیگر اصول نافیه بدون معارض باقی می‌ماند و علم اجمالی کالعدم می‌شود.

مقرر: استاد در مباحثه فرمودند نظر خودشان نظریه سوم است.

 


[1] تحریر الوسیله، امام خمینی، ج1، ص458.
logo