97/02/03
بسم الله الرحمن الرحیم
اعمال حج تمتع
موضوع: اعمال حج تمتع
را رابطه با حدیث 10 باب 1 سه جهت است:
جهت اول: چه کسی گفته که مراد از علی، علی بن ابی حمزه است؟
جهت دوم: چه کسی گفته که مراد از علی بن ابی حمزه، بطائنی است؟
جهت سوم: عدهای از معاصرین میگویند عمل مشهور موجب جبران ضعف سند این حدیث میشود.
جهت اول و دوم را جلسه قبل مفصلا توضیح دادیم.
اما جهت سوم: جبران ضعف سند به وسیله عمل مشهور
کبرای این قانون که جبران به وسیله عمل مشهور باشد، درست است اما مشروط به این است که مشهور به روایت ضعیف استناد و عمل کرده باشند که این استناد در خصوص این حدیث معلوم نیست. چون کسانی که این فتوا را داده اند، به ادله عامه و اجماع هم استدلال کرده اند. چگونه میتوانید بگویید این فتوا با وجود ادله عامه مستند به این حدیث بوده است؟ راهی برای اثبات آن نیست.
مقرر: قبلا گفتیم اطلاقات نداریم و مستند عمل مشهور همین روایت است و باید گفت جبران سند میشود.
پس استدلال به حدیث 10 در غایت اشکال است.
مطلب سوم: در بعضی از احادیث، مثل حدیث 7 و 12 و 22، نفی کفاره در بیتوته خارج از منی دارد و فقها هم در بحث ما نحن فیه این را بیان کرده اند، اما ملاحظه این روایات در مسئله 6 خواهد آمد. چون بحث از کفاره مفصل است، کفاره است یا خیر و بر فرض که باشد یک کفاره دارد یا برای هر شبی یک کفاره دارد؟
نکته: مقدار عبادت
سیدنا الاستاد در مطلب دیگری که در مسئله 3 میفرمایند: «الخامس من اشتغل فی مكة بالعبادة إلى الفجر و لم یشتغل بغیرها إلا الضروریات كالأكل و الشرب بقدر الاحتیاج، و تجدید الوضوء و غیرها».[1]
توضیح این مطلب متوقف بر چند مطلب است:
مطلب اول: فروض استیعاب یا عدم استیعاب در عبادت در مکه
بعضی از این فروع، مورد اتفاق است و بعضی از آنها مورد اختلاف است. به اینکه اشتغال عبادت در مکه، گاهی از اول شب است تا اذان صبح که بحث از استیعاب بخاطر مناسبت است و اصل استیعاب مسلم است و بحث در فاصله این زمان است، مثلا قضاء حاجت رفته و وضو گرفته که ده دقیقه مثلا طول کشیده است. و گاهی استیعاب از نصف شب تا طلوع فجر است، نصف شب مشغول طواف شده تا اذان صبح که استیعاب است اما نصفی از شب را مشغول به عبادت نداشته است و خود فروضی دارد که در مکه بوده و نیامده، در منی بوده و دیر آمده.
در اینجا هم بحث از استیعاب، خواهد آمد که مثلا 5 دقیقهای که رفته وضو بگیرد منافات با استیعاب دارد یا ندارد.
و گاهی اشتغال به عبادت از اول شب تا نصف شب بوده است، اینجا استیعاب به دو جهت ملاحظه میشود، یکی اینکه اشتغال تا نصف شب کفایت میکند یا خیر، و دیگری اینکه بر فرضی که کفایت میکند، خروج ده دقیقهای برای تجدید وضو، ضرر میزند یا خیر؟
و گاهی دو ساعت از شب، مشغول عبادت بوده است و این فروضی دارد که در مکه بوده و تا 2 شب مثلا نیامده است و در منی بوده و حرکت از منی، نصف شب بوده است، تا رسیدن به مکه یک ساعت و نیم طول کشیده است، استیعاب از ساعت 2 شب تا اذان چه حکمی دارد؟ و خروج از ده دقیقهای از عبادت در این فرض چه حکمی دارد؟
و گاهی خروج از عبادت بخاطر رفتن به سوی منی بوده است که دارای فروضی است، مثلا تا 4 ساعت عبادت کرده است و خود دارای فروضی است که قبل از نصف شب به منی رسیده یا بعد از آن رسیده یا کلا به منی نرسیده است، این حکمش چیست؟ اینجا نه استیعاب تا نصف شب را آورده و نه استیعاب تا طلوع فجر.
و گاهی بعد از 4 ساعت حرکت کرده است و از مکه خارج شده است، در عقبه مشغول عبادت شده است و یا بدون عبادت نشسته است یا خوابیده است، این هم استیعاب نیست، نه استیعاب تا اذان صبح است نه استیعاب تا نصف شب است.
کل این فروض، اگر بشود، باید احکامش روشن شود، خروج از منی، خروج قبل از نصف یا بعد از نصف.
فرض اول: عدم استیعاب از اول غروب
عدم استیعاب، اگر به ملاحظه اول شب باشد، مثلا بعد از گذشت دو ساعت از مغرب، به مکه رسیده و مشغول عبادت شده است، آیا این کفایت میکند یا خیر؟
ظاهرا اتفاقی است که عدم استیعاب ضرر نمیزند.
ادله این فرض:
روایات از قبیل صحیحه معاویه بن عمار که در آنها آمده است: کسی که از منی در عشاء حرکت کرده است و در مکه اشتغال به عبادت داشته، کفایت میکند.
فرض دوم: بیتوته در بین راه
فرد از مکه بیرون آمده است و قبل از رسیدن به منی، وسط راه میخوابد، اینجا هم جای بحث طبق مبنای ما ندارد که بحث کردیم، این کار اشکال ندارد و کفاره هم ندارد.
فرض سوم: رسیدن به منی قبل از نصف شب
حاجی از مکه بعد از اعمال به طرف منی رفته است، قبل از نصف شب به منی رسیده است، اینجا هم استیعاب بهم خورده است.
این فرض هم طبق مسلک ما قطعا صحیح است، چون بیتوته در منی دو فرد دارد: از اول تا نصف شب؛ از نصف شب تا طلوع فجر.
بله بنابر قول کسانی که میگویند نصف اول واجب است، مشکل میشود، چون نه اشتغال به عبادت مستوعبا بوده است که داخل در استثناء شود و نه اشتغال به بیتوته در اول شب بوده که باید کفاره بدهد.
این یک اشاره اجمالی به فروض این فرع و حکم بعضی از فروض بود.
اقوال در استیعاب: قول اول: مرحوم نراقی در مستند و صاحب ریاض و شهید اول و شهید ثانی، قائل به این هستند که استیعاب شرط است، فرق ندارد که استیعاب از اول تا نصف باشد یا از نصف تا اذان باشد یا از اول تا اذان باشد.
سیدنا الاستاد میفرمایند استیعاب تا فجر لازم است که در این صورت باید موارد استنثاء را ذکر کرد.
مستند میفرماید: «و ظاهر صحاح المذکورة اشتراط استیعاب اللیل بها».[2]
مراد ایشان استیعاب لیل از حین شروع است و الا موردی که از اول شب دیرتر رسیده، ایشان میگوید صحیح است.
همچنین سیدنا الاستاد هم از اول لیل مرادش نبوده است.
قول دوم: بعضی از محققین مثل مرحوم اردبیلی در مجمع، دو حرف دارند: حرف اول این است که چیزی که واجب است، از اول شب تا نصف شب است که بحثش تقدم الکلام و حرف دوم این است که در اشتغال به عبادت، دلیلی بر اعتبار استیعاب نداریم. ایشان میفرمایند: «و الظاهر انه یکفی الاشتغال الی نصف اللیل... و لا یدلّ على اشتراط الاستیعاب- بل كان الاستیعاب اتفاقا- صحیحة معاویة بن عمار».[3]
پس محل بحث این است که اشتغال از حین شروع تا طلوع فجر لازم است یا خیر؟