97/01/26
بسم الله الرحمن الرحیم
اعمال حج تمتع
موضوع: اعمال حج تمتع
مورد دوم از استثناء اول: غیر متقی از نساء
سیدنا الاستاد میفرمایند: «ومنهم من لم یتق النساء فی إحرامه للحج أو العمرة وطءا دبرا أو قبلا أهلا له أو أجنبیة، ولا یجب فی غیر الوطئ كالتقبیل واللمس ونحوهما».[1]
اگر کسی در حال احرام، جماع کرده است، بر این شخص مبیت در شب 13 واجب است.
این مورد مثل مورد اول، اصلی دارد که جماع در حال احرام باشد، ملحقاتی دارد که عبارت از لمس خانم ها، تقبیل خانمها و... است.
اما نسبت به اصل: جماع در حال احرام
دو نظریه وجود دارد:
نظریه اول: وجوب بیتوته فردی که در حال احرام جماع کرده است.
ادله وجوب بیتوته در شب 13 در منی
دلیل اول: اجماعی که صاحب مستند و... ادعا کرده اند: «اجماعا محققا و محکیا».
دلیل دوم: ح 1 باب 11: «مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ أَتَى النِّسَاءَ فِی إِحْرَامِهِ لَمْ یكُنْ لَهُ أَنْ ینْفِرَ فِی النَّفْرِ الْأَوَّلِ».[2]
این حدیث دلالت بر این دارد که ناسک در شب 13 که شب آخر تشریق است، باید در منی بماند.
نظریه دوم: عدم وجوب بیتوته بر فردی که حال احرام جماع کرده است.
این نظریه از محقق اردبیلی و... ظاهر میشود:
این گروه ابتداءا در ادله قول اول مناقشه وارد میکنند به اینکه اجماع معلوم نیست محقق شده باشد، و روایت هم به خاطر محمد بن مستنیر که نه در روایات به غیر این مورد آمده است و نه در کتب رجال وارد شده است و توثیق ندارد، ضعیف است.
همچنین روایت، ضعف دلالی هم دارد، چون در آن فی احرامه دارد و این کلمه اجمال دارد که معلوم نیست احرام در حج مراد است و یا مراد در عمره مراد بوده است.
اما ادله عدم وجوب مبیت بر این شخص:
دلیل اول: ما شک در وجوب مبیت در شب 13 داریم و این شک، شک در اصل تکلیف است و مجرای برائت و عدم وجوب مبیت در شب 13 میباشد.
دلیل دوم: مقتضای روایاتی که میگوید اذا اصاب صیدا فعلیه المبیت این است که بر این ناسک جماع کننده، مبیت بر او واجب نیست. به اینکه مفهوم روایات اذا اصاب صیدا انحصار مبیت به صید میباشد، مفهوم آن این است که بدون اصابه صید، مبیت واجب نباشد، جماع کرده باشد یا نکرده باشد.
در نتیجه به مقتضای اصل و مفهوم روایات باید گفت که بر این ناسک، مبیت واجب نباشد.
ظاهرا والله العالم، نظریه اول لکن اقرب الی الواقع است. چون روایت محمد بن مستنیر اگرچه ضعف سندی دارد و لکن همانطور که در جواهر[3] آمده است، مشهور به این روایت عمل کرده اند، عمل مشهور به این روایت، جابر ضعف سند روایت میباشد. بله نسبت به آنچه که مشهور عمل کرده اند، جابر میباشد، مثلا در اصل این فرع، مشهور عمل کردهاند و در ملحقات از قبیل لمس و تقبیل، مشهور عمل نکرده اند.
مقرر: مرحوم ابن بابویه، شیخ مفید، سلار متعرض نشدهاند و از شیخ طوسی به این طرف، متعرض شدهاند و تا زمان محقق من اصاب النساء است و بعد از زمان ایشان من لم یتق النساء آمده است. پس مشهوری به این روایت که من اتی النساء عمل نکرده اند.
پس دلیل اول نظریه دوم، بدرد نمیخورد چون با وجود روایت، نوبت به اصل نمیرسد و همچنین با این جبران سند، این روایت مخصص مفهوم روایات صید است.
صاحب جواهر[4] هم به این مطلب اشاره کرده است.
اجمال روایت هم درست نیست، چون بحث در مبیت است و مبیت در حج است و اجمال ندارد.
مقرر: به نظر محقق اردبیلی، منظور از تردید احرامه تردید بین احرام عمره تمتع و بین احرام حج تمتع است. و خود شما در صفحه بعد در الحاق عمره تمتع میگویید معلوم نیست حج باشد یا عمره.
اما نسبت به ملحقات:
ملحقات بر دو قسم است:
قسم اول: وطن در دبر یا اینکه جماع با همسر خود باشد یا با اجنبیه باشد.
سیدنا الاستاد میفرمایند فرقی نیست دبراً باشد یا قبلاً باشد، همسرش باشد یا غیرها باشد.
این قسم قطعا ملحق است و بلکه از مصادیق است. چون در باب محرمات احرام گذشت که در جماع فرقی بین دو موضع نیست، به اینکه در بعضی از روایات من جامع دارد، در بعضی از روایات من عشی دارد، در بعضی از روایات من اتی اهله دارد. مراد از اتیان، کنایه از وطئ است که فرقی ندارد بین موضعین، کما اینکه وطئ در قبل موجب غسل است و موجب استقرار مهریه است، وطئ در دبر هم اینها را دارد و همچنان که وطئ در قبل مبیت دارد، وطئ در دبر هم مبیت دارد.
پس فرقی بین وطئ در دبر و قبل نیست.
و همچنین موضوع اتی فی احرامه است و فرق ندارد که همسرش باشد یا اجنبیه باشد.
پس این قسم از مصادیق من اتی است نه ملحقات.
قسم دوم: کارهایی مثل لمس، تقبیل، تفخیذ و...
نسبت به این قسم طبق آنچه در مسالک آمده است مسئله دارای دو قول است:
قول اول: لمس، تقبیل و تفخیذ و... در حال احرام موجب وجوب مبیت میباشد.
دلیل این قول، اطلاق من اتی است.
قول دوم: لمس، تقبیل و تفخیذ و... در حال احرام موجب وجوب مبیت نمیشود.
دلیل این قول، این است که تقبیل و لمس جماع نیست و من اتی، منظور جماع است.
پس ظاهرا و الله العالم این قسم، موجب موجب مبیت نمیشود.
نکته: قسم سومی است که اختلاف شدیدتر است، اگر کسی در عمره تمتع جماع کرده است، آیا موجب مبیت در شب 13 میباشد یا خیر؟
قول اول: جواهر و بعضی میگویند ملحق به جماع در حج است، دلیل این گروه این است که عمره تمتع در واقع، جزئی از حج است.
قول دوم: بعضی میگویند ملحق به جماع در حج نیست، چون عمره تمتع، جزئیتی در حج ندارد.
پس اگر روایت مستنیر اطلاق داشته باشد، شامل جماع در حج و عمره میباشد اما اگر اطلاق نداشته باشد، شامل جماع در عمره نمیشود.
مورد سوم از استنثاء اول: کسی که غروب شب 13 را در منی درک کرده است.
سیدنا الاستاد میفرمایند: «ومنهم من لم یفض من منى یوم الثانی عشر وأدرك غروب الثالث عشر».[5]
روز 12 از منی خارج نشده است، متقی از صید و نساء هم بوده، این شخص میتواند در حالی که در مغرب شرعی در منی بوده است، میتواند شب 13 خارج از منی شود یا باید در منی بیتوته کند؟
سیدنا الاستاد به تبع مشهور میفرمایند این فرد هم باید شب 13 در منی بیتوته کند تعیینا نه تخییرا.
برای این نظریه، سه دلیل ذکر شده است که جلسه بعد ذکر خواهد شد.