« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سیدحسن مرتضوی

83/02/26

بسم الله الرحمن الرحیم

سن بلوغ دختران

 

موضوع: سن بلوغ دختران

 

مانع سوم از بلوغ دخترها در 9 سال، چهار روایتی است که می‌گویند بلوغ یا در نه است یا در ده و برای بلوغ مرز معین قرار داده نشده است.

یا می‌گوید بلوغ خانم ها در ده است، ده سالگی بلغ می‌شوند.

این روایات عبارت است از:

منها: «وَ عَنْ حُمَيْدِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ‌ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَا يُدْخَلُ بِالْجَارِيَةِ حَتَّى يَأْتِيَ لَهَا تِسْعُ سِنِينَ أَوْ عَشْرُ سِنِينَ

وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ

وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ مِثْلَهُ وَ زَادَ قَالَ: إِنِّي سَمِعْتُهُ يَقُولُ تِسْعُ سِنِينَ أَوْ عَشْرُ سِنِينَ .

وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ فِي الْخِصَالِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِيهِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى مِثْلَهُ مَعَ الزِّيَادَة».[1]

منها: «وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَا يُدْخَلُ بِالْجَارِيَةِ حَتَّى يَأْتِيَ لَهَا تِسْعُ سِنِينَ أَوْ عَشْرُ سِنِين‌».[2]

منها: «وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ غِيَاثِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: لَا تُوطَأُ جَارِيَةٌ لِأَقَلَّ مِنْ عَشْرِ سِنِينَ فَإِنْ فَعَلَ فَعِيبَتْ فَقَدْ ضَمِنَ».[3]

منها: «وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَرَّازِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَعْفَرٍ فِي حَدِيثٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص دَخَلَ بِعَائِشَةَ- وَ هِيَ بِنْتُ عَشْرِ سِنِينَ وَ لَيْسَ يُدْخَلُ بِالْجَارِيَةِ حَتَّى تَكُونَ امْرَأَةً».[4]

تقریب استدلال به این روایات این است که در مقام حدود باید معین باشد کوچکترین ابهام صدمه به ضابط کلی می‌زند، فضلا از اینکه مردد باشد که بگوید بلوغ در نه است یا در ده است، بلوغ زمان واحد دارد، مردد بین زمانین نمی‌شود، یا نه است یا ده است.

پس باید از روایات تحدید به سن که نه سال است، رفع ید بشود، چون مشتمل بر روایاتی است که مرددا بیان کرده است.

این حاصل استدلال به این روایات در مورد بلوغ دخترها.

جواب از این مانع، مکرر در مکرر بیان شده است، حاصل آن جواب این است این روایات دو طائفه است:

طائفه اولی که مشتمل بر تردید است، دو روایت است، حدیث 2 و 4.

طائفه دوم حدیث 5 و 7 است که می‌گوید بلوغ دختر ها در ده سالگی انجام می‌شود اما مشتمل بر تردید نیست و معین است و می‌گوید بلوغ در ده است و تردید ندارد.

این طائفه دوم، جوابش مفصل بیان شده است.

حدیث 5 عرض شد که مروی عن الامام است و جریان اسماعیل بن جعفر گفته است و قول امام نیست.

حدیث 7 جوابش مکرر است که مقصود یا استبحاب تاخیر است یا دخول در عشر است که اکمال نه است.

مهم طائفه اولی است، حدیث 2 و 4:

اولا: هر دو مناقشه سندی دارد، حدیث 2 اگرچه به چهار طریق نقل شده است، طریق مرحوم کلینی و مرحوم شیخ و مرحوم صدوق در من لا یحضره و خصال اما کل طرق مشتمل بر موسی بن بکر است که قابل تامل است و ادله وثاقت او گفته شد.

حدیث 4 در سند سهل بن زیاد است که قابل تامل است و توثیق صحیح بلامعارض ندارد.

پس اولا این دو حدیث از نظر سند قابل مناقشه است و نمیت واند در مقابل 30 حدیث قرار بگیرد.

و ثانیا: این دو حدیث و بلکه چهار حدیث مطابقة با بلوغ کار ندارد، یکی از احکام مترتب بر بلوغ را انگشت گذاشته اند، ذکرنا سابقا که دخول به زوجه مشروط به بلوغ است، یکی از احکام، دخول، یکی صحت معامله و... کل احکام مشروط به بلوغ است، این روایات تردید در بلوغ نیست، تردید در حکم مترتب بر بلوغ است که دخول است. پس دلالت این حدیث بر مدعی، به دلالت التزامیه است نه مطابقی.

هیچ کدام مطابقة با ادله بلوغ درگیری ندراد واگر دارد به دلالت التزامی است.

و ثالثا ذکرنا مرارا که مراد از عشر در این روایات، دخول در عشر است، عشر واسطه در اثبات است نه واسطه در ثبوت، دخول در عشر، بخاطر اکمال تسع است.

اینکه کلمه عشر آورده است از این باب است که با دخول عشر، تسع از بین رفته است.

روایات تسع سه بیان دارد: ابن تسع، تسع سنین، دخل فی العشر. شاهد بر این مدعی این حدیث 11 است که در رابطه با بلوغ پسران است.[5] که می‌گوید بلوغ پسران دو راه دارد یکی تمام شدن 13 و یکی دخول در 14 است. خود این شاهد است که مراد از عشر، دخول در عشر است که موجب علم به اکمال تسع است.

پس همه روایات تسع را می‌گوید و طرق اثبات تسع مختلف است.

و رابعا لا یبعد که مراد از این روایات استحباب صبر در این کار باشد، بلوغ در9 است اما برای آمادگی پیدا کردن بهتر است تا ده سالگی صبر کند، صاحب وسائل هم این را ذکر کرده است: «أَقُولُ: هَذَا مَحْمُولٌ عَلَى اسْتِحْبَابِ التَّأْخِيرِ أَوْ عَلَى الدُّخُولِ فِي أَوَّلِ السَّنَةِ الْعَاشِرَة».[6]

بناءا علی هذا روایات در بلوغ تردید ندارد که بگوئید تردید با بلوغ نمی‌سازد.

و خامسا: این روایات اجمال دارد، چون 50 درصد احتمال دارد که دخول در عشر موضوعیت داشته باشد و 50 درصد احتمال می‌دهید کنایه از اتمام تسع باشد، پس اجمال دارد.

چرا از مبین رفع ید شود؟ اجمال کنار گذاشته شود، صحیحه ابن سنان و ابن ابی عمیر می‌گویند بلوغ به تسع است و کتابت سیئات از نه سالگی است.

اگر هیچ اشکالی وارد نباشد بر این روایات، مجمل با مبین تعارض نمی‌کند.

فعلیه این روایات بوجه من الوجوه از موانع بلوغ در تسع نمی‌باشد. فما افاده سیدنا الاستاد تبعا للمشهور من ان البلوغ فی النساء یکون بالتسع تمام است.

مانع چهارم سه حرف دارد:

1. در آن کتاب می‌گوید فقط سه روایت ضعیفه می‌گوید البلوغ بالتسع.

2. این سه روایت هم مخالف با کتاب است.

3. این روایت مخالف با سنت است.

به دنبال این سه مطلب اشکال به فقها می‌کنند چرا قوانین را در نظر نمی‌گیرند و حکم می‌کنند.

لذا مانع چهار این می‌شود که روایات تسع مخالف با کتاب و سنت و کل ما خالف الکتاب و السننه فاضربوها علی الجدار.

جواب این از ذکرنا مشخص شده است که اولا سه روایت نیست و حدود 30 روایت است. خیلی از روایات صحیحه است، روایت 12 صحیحه است روایت ابن ابی عمیر معتبره است و سایر روایات هم صحیحه دارد.

از 30 روایت بیشتر است، اینکه می‌گویدضعیفه است برخی موثقه و برخی صحیحه و برخی معتبره است.

اینکه می‌گوید مخالف با کتاب است، مخالفتی ندارد، در تقریب می‌گوید کتاب بلغوا النکاح دارد، سن و 9 سال چیکاره است، کتاب حلم دارد، 9 سال در کتاب نیست، پس علماء می‌گویند نه سال است با کتاب مخالف است.

در مخالف سنت می‌گوید در سنت حیض اماره است، 9 سال اماره نیست، پس روایات 9 سال هم مخالفت با کتاب و هم مخالف با سنت است.

نتیجه این می‌شود مانع چهار از عمل به روایات بلوغ خانم ها فقهاء ملاحظه قواعد نکرده‌اند و مخالف با کتاب و سنت است.

کل این اشکالات از ما ذکرنا جوابش مشخص شده، روایات 9 صحیحه دارد، 9 سال قواعد در دست فقها است و طریق به حلم است، 9 سال طریق الی الحلم است و بلوغ نیست. بین مفسر و مفسر له کسی تعارض ندیده است. بیان نسبت به ذو البیان تعارض ندارد و مفسر آن است.

روایات تسع، مخالف با کتاب نیست، طرق رسیدن به حلم را می‌گوید. قرینه یرمی را می‌گوید و در اسد تصرف می‌کنید.

در مورد سنت اشتباه بدتر است که سنت حیض منحضر را نگفته است اولا و ثانیا روایات ضعیفه دارد و ثالثا آن می‌گوید هذا طریق و این هم می‌گوید طریق و تعارضی نیست که بگوئید روایات مخالف با سنت است.

پس کسی نمی‌گوید این مخالف با سنت است.

فعلیه مانع چهار که می‌گوید روایت تسع مخالف با کتاب است درست نیست و این طریق برای پیدا شدن حلم و نکاح است.

فعلیه روایات تسع نه مخالف کتاب است و نه خالف سنت.

مانع پنجم سیاتی ان شاء الله.

 


[1] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج20، ص102، ابواب مقدمات النکاح، باب45، ح2.
[2] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج20، ص102، ابواب مقدمات النکاح، باب45، ح4.
[3] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج20، ص102، ابواب مقدمات النکاح، باب45، ح2.
[4] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج1، ص44، ابواب مقدمات العبادات، باب4، ح5.
[5] «وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ بِنْتِ إِلْيَاسَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ ثَلَاثَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ دَخَلَ فِي الْأَرْبَعَ عَشْرَةَ وَجَبَ عَلَيْهِ مَا وَجَبَ عَلَى الْمُحْتَلِمِينَ احْتَلَمَ أَوْ لَمْ يَحْتَلِمْ وَ كُتِبَ عَلَيْهِ السَّيِّئَاتُ وَ كُتِبَتْ لَهُ الْحَسَنَاتُ وَ جَازَ لَهُ كُلُّ شَيْ‌ءٍ إِلَّا أَنْ يَكُونَ ضَعِيفاً أَوْ سَفِيهاً»؛ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج19، ص364، کتاب الوصایا، باب44، ح11.
[6] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج20، ص103.
logo