83/02/21
بسم الله الرحمن الرحیم
سن بلوغ دختران
موضوع: سن بلوغ دختران
جواب از این اشکال با توجه به سه مطلب روشن است:
1. مواردی که علت ثبوتی آورده میشود از این سه فرض خارج نمیباشد:
یک. مدخول ادوات تعلیل بنفسه علت باشد، از قبیل لا تشرب الخمر لانه مسکر و از قبیل لا تاکل الرمان لانه حامض و از قبیل اکرم زیدا لانه عالم.
دو. مدخول ادوات به حسب غالب علت ثبوتی باشد، از قبیل حینما یتوضا اذکر من حین ما یشک در قاعده فراغ، سوال میکند وضو گرفتم نمیدانم فلا نقطه را شستشو داده ام یا خیر، وضو تمام شده، حضرت میفرمایند وضو تمام است بعد علت ذکر میکند حینما یتوضا اذکر، واضح است اذکریت نوعیه علت حکم است، اذکریت بنفسه علت حکم نمیباشد.
سه. از قبیل ثالث است جعل الاحتیاط لمکان اصابة الواقع، میگوید اینجا احتیاط کن آنجا احتیاط کن و... علت احتیاط ها را اصابت الواقع قرار میدهد، معلوم است که اصابت الواقع به امکانها علت است نه بنفسها و نه بنوعها، امکان اصابت واقع، علت احتیاط است، زید ممکن است مسلمان باشد یا کافر باشد و به قتل نمیرسانید و این احتیاط است یا جعل عده برای مطلقه میکند و علت ذکر میکند لانها بدونها توجب الاختلاط، علت این کار اختلاط میاه است.
آنچه علت جعل است، امکان و احتمال اختلاط میاه است، 80 درصد شاید اینگونه نباشد اما احتمالش است.
اختلاط میاه به نفسه علت نیست و امکان اختلاط میاه علت است.
کل علل شرعیه، از این سه حالت خارج نیست یا مدخول بنفسه علت است یا بنوعیته علت است یا بامکانه علت است. سه مثال بزند لا تشرب الخمر لانه مسکر که بنفسه علت است یجب الاحتیاط لاصابة الواقع که امکانش علت است و حینما یتوضا اذکر بخاطر این است که 80 درصد علت است.
این یک مقدمه که کل موارد تعلیل های شرعی باید بر اساس یکی از این سه فرض استخراج شود.
2. هر گاه مدخول ادوات از قبیل اول باشد، با شرایطی واسطه در عروض است، با شرایطی اطراد و انعکاس دارد، با شرایطی معمم و مخصص است و کل مواردی که از قبیل دوم و سوم باشد، با شرائطی واسطه در ثبوت است، با شرائطی مدخول علت جعل است حکمت تشریع است، با شرائطی دوم و سوم اطراد و انعکاس ندارد، لذا مطلقه اگر شوهرش ده ماه نزدش نبوده باید عده نگه دارد چون انعکاس ندارد.
این مطلب دوم اینکه میگویند علت منصوصه، کجا است کجا علت واسطه ثبوتی است و کجا حکمت است.
3. این روایت شریفه که میگوید و ذلک انها تحیض لتسع سنین از قبیل اول است یا از قبیل دوم است یا از قبیل سوم است و ذلک لانها تحیض، تحیض مدخول است، حیض بنفسه علت است یا بنوعیته علت است یا بامکانه علت است؟
لانها تحیض، فرمایش امام است، ظاهر قضیه این است بشخصه که وصف عنوانی موضوع است و موضوع خارجی معیار است، بنوعیته معنایش این است که جهت غالبی بودن علت است یا اینکه امکانیت تحیض علت است و نوعیت و وجود خارجی نمیخواهد.
ظاهرا والله العالم لانها تحیض از قبیل اول نیست و حیض فعلی را نمیگوید حیض بنفسها را نمیتواند بگوید، بخاطر سه جهت:
یک. وجود خارجی ندارد، هر خانمی در نه سالگی حیض میبیند؟ قطعا نمیبیند قطعا هر طبیعی در 9 سالگی حیض نمیبیند، این از مسائلی است که همه میدانند 9 سالگی حیض خارجی نیست.
آنچه که بالوجدان ثابت است، این فرمایش خارجا اینگونه نیست، هر خانمی در نه سال حیض نمیبایند، اولا وجدان ثابت است و ثانیا اماری که در دنیا گرفته شده است، این را تکذیب میکند، چه در دول شرق و چه در دول غرب و چه در دول اسلامی یا غیر اسلامی یا مناطق حاره و چه مناطق باره، حیض فعلی را تایید نمیکند.
در نه سالگی درصدش النادر کالمعدوم است درصد در ده سالگی ببنید بیشترین در 11 و 12 سالگی است. آمار را نگاه کنید که از نه سالگی تا 15 سالگی امار را ببنید در 9 سالگی از همه کمتر است یک و نیم یا دو است.
و ثالثا فقهاء از این روایت امکان فهمیده اند، ملاحظه کنید: مرحوم محقق کرکی اینگونه میفرماید: «و یمکن حملها فی الجاریة علی المبالغة و العلم بامکان الحیض فی حقها».[1]
امام میگویند لانها تحیض این با خارج تطبیق نمیکند، تحیض در خارج دو درصد یا 5 درصد است، محقق کرکی میفرماید منظور امکان بوده است که 5 درصد به فعلیت میرسد و 95 درصد به فعلیت نمیرسد.
در 9 سالگی همه افراد توانائی به حیض رسیدن را دارند و 5 درصد فعلی میشود. قرینه خارجیه میگوید امکان حیض برای دخترها مطرح است، اگر 9 ساله شد، امکان حیض در او وجود دارد.
ملاحظه کنید جواهر را: «و التي لم تبلغ التسع الذي هو أول سن إمكان الحيض».[2]
اولین فرصت امکان است نه اولی فرصت فعلیت، اولین فرصت امکان که قبل از آن امکان نیست، گفتیم از حدود است نه از شرایط، معنای حدود بودن این است که قبل از 9 امکان نیست اما در مقام فعلیت 5 درصد میرسند.
پس مطلب سوم این شد که مراد امام در مدخول ادوات تعلیل در حدیث 12 حیض فعلی نیست و امکان الحیض است لوجوه ثلاثة:
اولا با خارج تطبیق نمیکند
ثانیا خلاف آمار گرفته شده است.
ثالثا حیض فعلی مخالف به کلام محقق کرکی و جواهر است.
پس از مطلب سوم این مطلب برداشت میشود که مقصود امام از لانها تحیض، حیض فعلی نبوده است بلکه حیض نوعی نبوده است، بلکه امکان الحیض بوده است.
در توضیح جواب از این اشکال، سه مطلب سر بسته بیان شد:
1. اقسام علل ثبوتیه
2. برکات این اقسام
3. تعیین مرکز بحث، یعنی در این روایت شریفه لانها تحیض، آیا حیض خارجی است یا حیض نوعی یا امکان حیض.
اگر این سه مطلب روشن شد، جواب از این استدلال این است که حدیث 12 از قبیل لا تشرب الخمر لانه مسکر نمیباشد، از قبیل لا تاکل الرمان لانه حامض نمیباشد از قبیل اکرم زیدا لانه عالم نمیباشد.
دقت کنید چرا نمیباشد، هر دو علت منحصره هستند، هر دو علت هستند، مدخول، مدخول ادوات تعلیل است. پس فرق چیست؟ چرا لانه مسکر معمم و مخصص است اما لانها تحیض نمیتواند معمم و مخصص باشد، چرا نمیتواند بگوید دختری که حیض ندیده، بالغ نیست.
فرق این است که در علت منصوصه، تمام موضوع سکر فعلی است اما در مقام بحث شما، حیض فعلی نیست، پس جواب این است که لانها تحیض، علت است اما علت منصوصه نیست، چون حیض فعلی مراد نیست.
پس مختصرترین جواب این است که قیاس مع الفارق است چون در علت منصوصه، مدخول تمام علت است و در روایت مدخول امکان الحیض است نه حیض فعلی.
به نحو دوم جواب دهید که مورد بحث علت منصوصه است یا حکمت تشریع است یا واسطه ثبوتیه است، تحیض حکمت جعل است نه علت مجعول، مسکر علت مجعول است و لا یقاس احدهمها بالاخر.
جواب سومی میتوانید بدهید که این علت از قبیل حکمت است نه علت منصوص. این علت واسطه ثبوتی است و واسطه عروضی نیست.
جواب چهارمی میتوانید بدهید که این علت اطراد و انعکاس ندارد و منصوص العلة اطراد و انعکاس دارد.
جواب پنجمی میتوانید بدهید که این علت معمم و مخصص نیست اما آن علت معمم و مخصص است و لذا دختر حیض نبیند و 9 سال باشد، باید روزه بگیرد و نماز بخواند.
پس چونکه مقصود امام از این علت، امکان حیض بوده است، موضوع احکام نمیتواند اذا حاضت باشد، سن نمیتواند هیچکاره باشد، تمام الموضوع سن است، سن ملغی نمیباشد چون علت منصوصه نیست.
پس علت در این روایت واسطه در عروض نبوده و سن را نمیتواند ملغی کند.
از ما ذکرنا این امور باید روشن شود:
1. این آمار هایی که گرفته شده است اگرچه در نوشته ها بر علیه مشهور نتیجه گرفته شده است، بر علیه نظریه تسع نتیجه گرفته شده است، به حساب اینکه بلوغ حیض است و حیض سه سال بعد محقق میشود و نمیتوان گفت تسع اماره است، شما میتوانید نتیجه بگیرد تسع باید موضوع باشد، آماری که گرفته شده است میگوید 9 موضوع است.
با آمار میتوانید برای 9 سال استفاده کرد و میتواند بر علیه 9 سال استفاده کرد.
مطلق کارهای علمی دو جانبه است، میتوانید آدم بکشید یا ادم بسازید.
این یک مطلب که روشن شد ان شاء الله تعالی از ما ذکرنا.
2. این امثله پیدا کنید در ما ذکرنا، لا تشرب الخمر لانه مسکر، لا تاکل الرمان لانه حامض، اکرم زیدا لانه عالم، پیدا کنید کدام قسم است. باید علت، حکمت و واسطه در عروض را کاملا بدانید.
سه مثال دیگر اضافه کنید، اکرم زیدا لعلمه، یحرم الخمر لسکره، ببنید از کدام یک از اقسام علل است واسطه عروضی یا واسطه ثبوتی یا حکمت تشریع است، اگر به نتیجه رسیدید بفرمائید چه فرقی دارد بگوید یحرم الخمر لسکره یا لا تشرب الخمر لانه مسکر، یکی واسطه ثبوتی است یکی واسطه در عروض است، همین سکر در یک جا موضوع حکم شد و یک جا علت تشریع شد.
حدود 21، 22 عنوان یادداشت کردم که در رابطه با بحث روشن شد و اگر آنها روشن شود، ما نحن فیه روشن میشود که بحث طولانی دارد.
علی کل حال شاید بحث یک ماه طول بکشد.
و للکلام تتمة سیاتی.