75/09/27
بسم الله الرحمن الرحیم
قله کوه ها
موضوع: قله کوه ها
از ما ذکرنا در رابطه با فرع دوم از مورد چهارم روشن شد که اگر دلیل بر بودن رووس الجبال و بطون الاودیه و آجام من الانفال طریق دو باشد، مثال کسی طریق اول را قبول نکند به این جهت که روایات متقدمه ضعف سندی دارد و عمل مشهور هم جابر نمی باشد یا بگوید مشهور به این روایات عمل نکرده اند، قهرا برای مدعای خود از طریق دوم استفاده می کند.
بنا بر این فرض باز اشکال زنده می شود که ما اخذ بالسیف در اراضی خراجیه مورد تعارض است. چون طریق دوم می گوید ثلاثه در اراضی خراجیه ملک امام است و ما اخذ بالسیف می گوید ملک مسملین است در نتیجه با معارضه باید گفت دو طرف ساقط می شوند و نوبت به اصل عملی می رسد و استصحاب می گوید ملک مالک شخصی است.
جواب از این اشکال این است که بنا بر این فرض باید گفت دلیل بر بودن این آجام و رووس الجبال من الانفال، بنا بر طریق دوم، اجماع است و با عدم قول به فصل می خواهند ثابت کنند اجماع دلیل لبی است و اطلاق ندارد، پس وقتی اطلاق نداشت، شامل رووس الجبال و آجام در اراضی خراجیه نمی باشد در نتیجه قهرا ما اخذ بالسیف مقدم است و لذا بر اساس طریق دوم عکس ما افاده سیدنا الاستاد نتیجه گرفته می شود و باید گفت این دو که در اراضی خراجیه واقع شده است، ملک مسلمین است.
در رابطه با بطون اودیه بنا بر ما افاده سیدنا الاستاد تمام است، غایة الامر بین روایت حفص و روایت محمد بن مسلم و بین ما اخذ بالسیف معارضه می شود و بعد از معارضه چهار جواب دیروز جاری می شود.
اگر کسی طریق دوم را قبول نکند و وجه عدم قبول این باشد که عدم قول به فصل اجماع نمی باشد و ثانیا اگر اجماع هم باشد اجماع مدرکی است که حجیت شرعی ندارد، پس ثلاثه از انفال نمی شود، اگر کسی این را بگوید در جواب می گوئیم روایت می گوید کل ارض لا ربّ لها فهو من الانفال.
بر این اساس باز اشکال معارضه را تقریب می کنید که ثلاثه در اراضی خراجیه وقاع شده است و طائفه اول می گوید للامام است و ما اخذ بالسف می گویید للامام نمی باشد.
حاصل مطلب این است که بنا براین فرض این ثلاثه در اراضی خراجیه ملک امام نمی باشد چون فرض این است که ما اخذ بالسیف شامل این ثلاثه می باشد که من ناحیة ما اخذ بالسیف این ثلاثه را شامل می شود و من ناحیة اخری کل ارض لا ربّ لها شامل این ثلاثه نمی شود و کل ارض میتة فهی للامام این ثلاثه را شامل نمی شود چون کل ارض لا ربّ لها زمینی را که مالک معروف دارد شامل نمی شود.
منتهی حرف در این بود که مالک معین داشته باشد ملک امام نمی شود یا ملک عمومی داشته باشد ملک امام نمی شود و ما اختیار کردیم که فرقی ندارد که مالک معین داشته باشد یا مالک عمومی داشته باشد، کل ارض میتة شامل آن نمی شود.
لذا اگر کسی استناد به طریق سوم کرد و گفت ثلاثه از انفال است این قائل باید در جواب از معارضه تسلیم شود که ثلاثه ای که در اراضی موات است از انفال است و ثالثه ای که در اراضی خراجیه است از مسلمین می باشد.
نتیجه اینکه بنا بر طریق سوم ثلاثه که در اراضی مفتوحة عنوة واقع شده است ملک امام نمی شود و لذا ثمره ای که در جلسات قبل وعده داده بودیم اینجا روشن می شود. هذا غایة ما قیل او یمکن ما یقال در فرع دوم.
اما فرع سوم از مورد چهارم این است که اراضی که مالک شخصی دارد به وسیله زلزله یا به وسیله سیل یا به وسیله مرور زمان بطون اودیه یا آجام شده است، حکمش چیست؟
عین این بیان در اراضی مفتوحة عنوه است که در مرور زمان بخاطر حوادث این اراضی نیزار شده است که قبلا عامره بوده یا بطون اودیه شده است، این اراضی ملک چه کسی است؟
در این فرع دو نظریه وجود دارد:
نظریه اول این است که این اراضی ملک امام است این نظریه را صاحب جواهر و مرحوم آقای حکیم در مستمسک انتخاب کرده اند.
دلیل بر این نظریه این است که می گویند اطلاق روایات متقدمه که می گوید رووس الجبال و... ملک امام است این مورد را ایضا شامل می شود، به عبارت دیگر این اراضی من جانبٍ مالک شخصی داشته است و من جانب آخر تبدیل به آجام و بطون الودیه شده است، نتیجه این می شود که اراضی ملک امام است.
نظریه دوم این است که این اراضی از مالک قبلی خود است به دو وجه:
وجه اول این است که برای ملکیت امام مقتضی وجود ندارد و اطلاقات از این فرع انصراف دارد چون اطلاقات ادله متقدمه بطون الاودیه و آجامی را که از کفار به دست بیاید را شامل می شود. قدر متیقن از این اطلاقات ثلاثه است که در اثر جنگ به دست مسلمانان رسیده باشد و لکن مورد بحث ما جنگ نیست و در اثر زلزله و سیل و مرور زمان تبدیل به ثلاثه شده است.
در نتیجه اراضی مذکور ملک امام نشده است.
وجه دوم این است که استصحاب جاری است، مثلا این اراضی که فعلا به صورت ثلاثه در امده است، شک داریم که ملک چه کسی است، به مقتضای استصحاب می گوئیم این اراضی ملک زید است یا ملک مسلمین است و مالک معین دارد.
لذا سیدنا الاستاد تبعا لجماعة می فرماید این ثلاثه که به صورت کذایی در آمده است ملک امام نمی باشد.
در رابطه با مورد چهار از انفال باید به عبارت جواهر توجه شود که از صفحه 120 به بعد مربوط به آن است که مطالب ریزی نسبت به آجام دارد که بسیار زیبا و پربار است و نباید از آن غفلت شود.