« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدحسن مرتضوی

1402/08/17

بسم الله الرحمن الرحیم

شروط من یجب علیه وجوب الجمعه/ نماز جمعه/

 

موضوع: / نماز جمعه/شروط من یجب علیه وجوب الجمعه

کبرای مسأله که عدم وجوب سعی علی من کان علی رأس الفرسخین، تقدّم الکلام.

فعلا کلام در مرحله دوم است و آن این است از کجا به کجا دو فرسخ باشد؟ مبدأ دو فرسخ کجا باشد و منتهایآن کجا باشد؟

در اینجا حداقل سه نظریه وجود دارد:

نظریه اول: مبدأ، وطن مکلف باشد و منتها، شهری که در آن اقامه جمعه می شود. مثال فرض کنید این مکلف اهل شاندیز است، دو فرسخ از شاندیز تا مشهد حساب شود، مبدا شاندیز باشد و منتها، اول مشهد باشد. بین البلدین که قائلش محکم است.

نظریه دوم: مبدأ، منزل مکلف باشد و منتها نماز جمعه باشد.

این قول با نظریه اول خیلی فرق دارد، مثال از ته شاندیز حساب کنیم بیائیم تا طرقبه اگر کمتر از دو فرسخ است، سعی واجب است و اال خیر.

نظریه سوم: اکثر علماء و منهم سیدنا الاستاد می فرمایند مبدا، مکان مکلف باشد. با شاندیز و مشهد کار نداشته باشید، اگر مکان این مکلف وکیل آباد است و لو منزلش جای دیگر است، مبدا اینجا است.

ظاهرا و الله العالم همین نظریه سوم تمام است، چون احادیث را ملاحظه بفرمایید:

منها:« مُحَمَّدُ بْنُ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ الْحُسَيْنِ‌ بِإِسْنَادِهِ‌ عَنْ‌ زُرَارَةَ‌ بْنِ‌ أَعْيَنَ‌ عَنْ‌ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌: إِنَّمَا فَرَضَ‌ اللَّهُ‌ عَزَّ وَ جَلَّ‌ عَلَى النَّاسِ‌ مِنَ‌ اَلْجُمُعَةِ‌ إِلَى اَلْجُمُعَةِ‌ خَمْساً وَ ثَلاَثِينَ‌ صَلاَةً‌ مِنْهَا صَلاَةٌ‌ وَاحِدَةٌ‌ فَرَضَهَا اللَّهُ‌ عَزَّ وَ جَلَّ‌ فِي جَمَاعَةٍ‌ وَ هِيَ‌ الْجُمُعَةُ‌ وَ وَضَعَهَا عَنْ‌ تِسْعَةٍ‌ عَنِ‌ الصَّغِيرِ وَ الْكَبِيرِ وَ الْمَجْنُونِ‌ وَ الْمُسَافِرِ وَ الْعَبْدِ وَ الْمَرْأَةِ‌ وَ الْمَرِيضِ‌ وَ الْأَعْمَى وَ مَنْ‌ كَانَ‌ عَلَى رَأْسِ‌ فَرْسَخَيْنِ‌.»[1]

منها: «قَالَ‌: وَ خَطَبَ‌ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ فِي الْجُمُعَةِ‌ فَقَالَ‌ الْحَمْدُ لِلَّهِ‌ الْوَلِيِّ‌ الْحَمِيدِ إِلَى أَنْ‌ قَالَ‌: وَ الْجُمُعَةُ‌ وَاجِبَةٌ‌ عَلَى كُلِّ‌ مُؤْمِنٍ‌ إِلاَّ عَلَى الصَّبِيِّ‌ وَ الْمَرِيضِ‌ وَ الْمَجْنُونِ‌ وَ الشَّيْخِ‌ الْكَبِيرِ وَ الْأَعْمَى وَ الْمُسَافِرِ وَ الْمَرْأَةِ‌ وَ الْعَبْدِ الْمَمْلُوكِ‌ وَ مَنْ‌ كَانَ‌ عَلَى رَأْسِ‌ فَرْسَخَيْنِ‌.»[2]

منها:« وَ بِإِسْنَادِهِ‌ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ أَحْمَدَ بْنِ‌ يَحْيَى عَنْ‌ يَعْقُوبَ‌ بْنِ‌ يَزِيدَ عَنْ‌ إِبْرَاهِيمَ‌ بْنِ‌ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ‌ جَمِيلٍ‌ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ مُسْلِمٍ‌ عَنْ‌ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌: تَجِبُ‌ الْجُمُعَةُ‌ عَلَى مَنْ‌ كَانَ‌ مِنْهَا عَلَى فَرْسَخَيْنِ‌.‌»[3]

منها:« مُحَمَّدُ بْنُ‌ يَعْقُوبَ‌ عَنْ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ إِبْرَاهِيمَ‌ عَنْ‌ أَبِيهِ‌ عَنِ‌ اِبْنِ‌ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ‌ جَمِيلِ‌ بْنِ‌ دَرَّاجٍ‌ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ مُسْلِمٍ‌ وَ زُرَارَةَ‌ عَنْ‌ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌: تَجِبُ‌ الْجُمُعَةُ‌ عَلَى كُلِّ‌ مَنْ‌ كَانَ‌ مِنْهَا عَلَى فَرْسَخَيْن»[4]

منها:« وَ عَنْهُ‌ عَنْ‌ أَبِيهِ‌ عَنْ‌ حَمَّادٍ عَنْ‌ حَرِيزٍ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ مُسْلِمٍ‌ قَالَ‌: سَأَلْتُ‌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ عَنِ‌ الْجُمُعَةِ‌ فَقَالَ‌ تَجِبُ‌ عَلَى مَنْ‌ كَانَ‌ مِنْهَا عَلَى رَأْسِ‌ فَرْسَخَيْنِ‌ فَإِنْ‌ زَادَ عَلَى ذَلِكَ‌ فَلَيْسَ‌ عَلَيْهِ‌ شَيْ‌ءٌ‌ .»[5]

در این روایات من کان دارد، منظور از مَن مکلف است و به شاندیز و خواجه ربیع مَن نمی گویند.پس نظریه سوم ثابت می شود که مبدا مکان مکلف باشد منتها مکان نماز جمعه باشد.

این مطلب فروعات مختلف دارد، مکان اقامه نماز جمعه کجایش منتها باشد که این را قبال بحث کردیم و اعاده نمی کنیم.

کما اینکه فروعات مشکلی اینجا وجود دارد که حاج آقا رضا التفات خوبی پیدا کرده است، مثال مکانش خواجه ربیع است و بعدکاری داشته و آمده میدان امام حسین، اینجا مبدا کجا است؟

علی أی ّ کل حال، میزان مکان مکلف است و لو در منزلش نباشد.این مرحله دوم از بحث که مبدا، مکان مکلف باشد و منتها مکان اقامه جمعه باشد.

به دنبال این بحث، سیدنا الاستاد می فرمایند:« لو قلنا بالوجوب التعييني، ولا تجب عليهم.»[6]

می فرمایند این بحثها در جایی است که نماز جمعه، وجوب تعیینی باشد و اگر وجوب تخییری باشد، این حرف دیگر نیست چون فرد کمتر از دو فرسخ هم باشد،لازم نیست سعی به آن شود اگر قائل شدیم نماز جمعه، وجوب تعیینی دارد، شرایطی دارد یکی این است که کمتر از دو فرسخ باشد و اگر بیشتر از دو فرسخ باشد،لازم نیست سعی به نماز جمعه کند.

مطلب دیگری که از کل مباحث روشن شد این است که اولا این شرط، شرط وجوب است و شرط صحت نیست،بلکه شرط وجوب نماز جمعه نیست بلکه شرط وجوب حرکت به طرف نماز جمعه است.

در کل این مباحث به این نکته بر می خوردید که این فرد مشقت شدیده دارد، مخصوصا بحث آخر، کل این فروض را یک نقطه استثائی برای آن بگذارید، در کل شروط، اگر حرجی شد، دیگر روایت و دلیل لازم ندارد.

کلمات خوب تنقیح نشده است، اگر مشقت شدید وحرج است، در این صورت دیگر نیاز به این روایات نیست، هر یک از این شرایط اگر حرجی شد، از محل بحث خارج است. چون قاعده لا حرج محکَّم است و به حکم این قاعده می فرمایند کمتر از دو فرسخ اگر شد، واجب نیست، مسافر هم نبود، واجب نیست.

با وجود حرج، کل فروض استثناء می شود.

اینجوری بنویسید: کل این فروض در وقتی است که حرکت برای مکلف به طرف نماز جمعه، حرجی نباشد و اگر حرجی شد، قاعده لا حرج محکّم است و نیاز به ادله دیگر نیست.

و لذا سیدنا الاستاد این جمله را فرموده است:« ولو كان الحضور لهم غير حرجي ولا مشقّة فيه »[7]

می فرمایند اگر این شرایط نبود، سعی به جمعه واجب نیست، می خواهد مشقت داشته باشد یا خیر، می خواهد

حرجی باشد یا خیر.

و بالعکس اگر رفتن به نماز جمعه مشقت داشته باشد یا حرجی بود، شرایط ذکر شده باشد یا نباشد، رفتن به نماز جمعه واجب نیست.

پس دلیل بر اینکه میفرمایند اگر این شرایط باشد و لو کان حرجی نباشد، رفتن به نماز جمعه واجب نیست بخاطر اطلاق روایات.

هذا تمام الکلام در شرایط سبعه کتاب تحریر.

بعضی از شرایط دیگر در کتب دیگر آورده شده است که ضرورت به بحث ندارد و دلیل درست و حسابی ندارد مثلاعرج و باران.

لذا مرحوم علامه که11شرط ذکر کرده است، باران و اعرج را جزء شرایط قرار داده است، اینها یا دلیل ندارد یا دلیل معتبر ندارد.


[1] وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج7، ص295، ابواب صلوة الجمعه، باب1، ح1.
[2] وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج7، ص295، ابواب صلوة الجمعه، باب1، ح6.
[3] وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج7، ص308، ابواب صلوة الجمعه، باب4 ح2.
[4] وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج7، ص309، ابواب صلوة الجمعه، باب4 ح5.
[5] وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج7، ص309، ابواب صلوة الجمعه، باب4 ح5.
[6] تحریر الوسیله، امام خمینی، ج1، ص248.
[7] تحریر الوسیله، امام خمینی، ج1، ص248.
logo