درس خارج فقه استاد سیدحسن مرتضوی
1402/03/06
بسم الله الرحمن الرحیم
كتاب الصلاة/نماز جعه /بلیغ بودن خطیب / جزئیات شرط خطبتین
موضوع: كتاب الصلاة/نماز جعه /بلیغ بودن خطیب / جزئیات شرط خطبتین
مسأله 14: «الأحوط بل الأوجه وجوب الإصغاء إلى الخطبة، بل الأحوط الإنصات و ترك الكلام بينها، و إن كان الأقوى كراهته، نعم لو كان التكلم موجبا لترك الاستماع و فوات فائدة الخطبة لزم تركه، و الأحوط الأولى استقبال المستمعين الامام حال الخطبة و عدم الالتفات زائدا على مقدار الجواز في الصلاة، و طهارة الإمام حال الخطبة عن الحدث و الخبث، و كذا المستمعين، و الأحوط الأولى للإمام أن لا يتكلم بين الخطبة بما لا يرجع إلى الخطابة، و لا بأس بالتكلم بعد الخطبتين إلى الدخول في الصلاة، و ينبغي أن يكون الخطيب بليغا مراعيا لمقتضيات الأحوال بالعبارات الفصيحة الخالية عن التعقيد، عارفا بما جرى على المسلمين في الأقطار سيما قطرة، عالما بمصالح الإسلام و المسلمين، شجاعا لا يلومه في اللّٰه لومة لائم، صريحا في إظهار الحق و إبطال الباطل حسب المقتضيات و الظروف مراعيا لما يوجب تأثير كلامه في النفوس من مواظبة أوقات الصلوات و التلبس بزي الصالحين و الأولياء، و أن يكون أعماله موافقا لمواعظه و ترهيبه و ترغيبه، و أن يجتنب عما يوجب وهنه و وهن كلامه حتى كثرة الكلام و المزاح و ما لا يعنى، كل ذلك إخلاصا للّٰه تعالى و إعراضا عن حب الدنيا و الرئاسة- فإنه رأس كل خطيئة- ليكون لكلامه تأثير في النفوس، و يستحب له أن يتعمم في الشتاء و الصيف، و يتردى ببرد يمني أو عدني، و يتزين و يلبس أنظف ثيابه متطيبا على وقار و سكينة، و أن يسلّم إذا صعد المنبر، و استقبل الناس بوجهه و يستقبلونه بوجوههم، و أن يعتمد على شيء من قوس أو عصا أو سيف، و أن يجلس على المنبر أمام الخطبة حتى يفرغ المؤذنون»[1]
فرع نهم: بلیغ بودن امام
سیدنا الاستاد می فرمایند: «و ينبغي أن يكون الخطيب بليغا مراعيا لمقتضيات الأحوال بالعبارات الفصيحة الخالية عن التعقيد»[2]
فقهاء وارد این شده اند که بلاغت و فصاحت یعنی چه، بلیغ یعنی چه و... در کتب متقدمه اینها را خوانده اید، بلیغ یعنی مقداری از فصاحت و بلاغت سر رشته داشته باشد.
فرع دهم: عارف بودن امام به جریانات
سیدنا الاستاد می فرمایند: «عارفا بما جرى على المسلمين في الأقطار سيما قطرة»[3]
شایسته است که امام جمعه عارف به جریانات باشد.
فرع یازدهم: عالم بودن امام به مصالح اسلام
سیدنا الاستاد می فرمایند: «عالما بمصالح الإسلام و المسلمين»[4]
امام باید عالم باشد که چی لازم است و چی به درد مسلمانان می خورد.
فرع دوازدهم: شجاع بودن امام
سیدنا الاستاد می فرمایند: «شجاعا لا يلومه في اللّٰه لومة لائم، صريحا في إظهار الحق و إبطال الباطل حسب المقتضيات و الظروف»[5]
امام جمعه باید شجاع باشد و زود عصبانی نشود و کوتاه نیاید.
فرع سیزدهم: تقید امام جمعه به اول وقت خواندن نماز
سیدنا الاستاد می فرمایند: «مراعيا لما يوجب تأثير كلامه في النفوس من مواظبة أوقات الصلوات و التلبس بزي الصالحين و الأولياء»[6]
امام جمعه مقید باشد به خواندن نماز در اول وقت چون اگر ظاهر الصلاح باشد، کلامش اثر بیشتری دارد.
فرع چهاردهم: عمل کردن امام جمعه به کلامش
سیدنا الاستاد می فرمایند: «و أن يكون أعماله موافقا لمواعظه و ترهيبه و ترغيبه»[7]
امام جمعه باید از کسانی باشند که خودش به حرفهایش عمل کند، اگر می گوید دروغ نگوئید، خودش هم دروغ نگوید.
فرع پانزدهم: اجتناب از موجبات وهن کلام
سیدنا الاستاد می فرمایند: «و أن يجتنب عما يوجب وهنه و وهن كلامه»[8]
امام جمعه مراقب باشد زیاد شوخی نکند و کلمات رکیک در نماز جمعه به کار نبرد، مراقب باشد آنچه که موجب ضعف خطابه می شود انجام ندهد.
فرع شانزدهم: عدم کثرت کلام و مزاح
سیدنا الاستاد می فرمایند: «حتى كثرة الكلام و المزاح و ما لا يعنى»[9]
کما تری سیدنا الاستاد در مسئله 14، یک یا دو فرع را به عنوان حکم شرعی بیان کرده است و کل فروع 3 تا 16 را به عنوان استحباب یا وجوب ذکر نکرده است و نصایحی ذکر کرده است و نگفته است مستحب است یا مکروه است، یعنی سخن از احکام این فروع بیان نکرده است.
بعد از اینها دوباره وارد حکم شرعی می شود که چند مستحب باشد.
این ترتیب خلاف کلامات فقهاء است، اکثر این فروع را به عنوان حکم شرعی بیان کرده اند، مستحب است عمامه داشته باشند و مواظب اوقات نمازش باشد، زی صالحین داشته باشد و...
ملاحظه کنید مستند را می گوید «يستحبّ أن يكون الخطيب بليغا»[10]
کشف اللثام می فرماید: «و یستحب بلاغة الخطیب»[11]
جواهر می فرماید: «و في الذكرى «يستحب كونه بليغا بمعنى جمعه بين الفصاحة التي هي خلوص الكلام من التعقيد و بين البلاغة، و هي بلوغه بعبارته كنه ما في نفسه مع الاحتراز عن الإيجاز المخل و التطويل الممل»»[12]
بعد صاحب ریاض[13] می گوید از کجا استحباب را آوردید، بله اگر بلیغ باشد اثرش بهتر است اما استحباب را از کجا می آورید.
سیدنا الاستاد برای فرار از اشکال ریاض، اول احکام وجوب و سوم احکام مستحب و بین این دو نصایحی را بیان کرده است به این گمان که دلیل بر استحباب نداریم.
ظاهرا و الله العالم حکم به استحباب این فروع مشکلی نداشته باشد. زیرا جمله ای از این فروع را قبلا در مسئله 9 ذکر کردیم که مرحوم مجلسی می فرمایند باید دید مستمع چی می خواهد، بلیغ باشد یا خیر.
اما اکثر این فروع را می توان گفت مستحب است، مثلا یکی از فروع این بود که اعمال امام جمعه مطابق با اقوالش باشد. تارة بحث می کنیم که نص خاصی دارد یا خیر، اینکه قولش مطابق با عملش باشد، نص خاصی دارد یا خیر، و اخری بحث می کنیم که حکم به استحباب می توانیم کنیم یا خیر، نص خاص باشد یا عمومات اولیه باشد.
حال ما عموماتی در کتاب و سنت داریم که آن عمومات به درد همه می خورد و برای طبیعی انسان ها و مکلفین است، مثلا اینکه اعمال مطابق با اقوالش باشد، مناسب با آیه قرآن است که می گوید ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُون﴾
درست است که شان نزول آیه در جنگ است اما علت عمومیت دارد و تعبیر آیه شامل همه جاها می شود، این حداقل استحباب را می رساند که عمل مثل قول باشد اگر نگوئیم وجوب را می رساند. آیه می گوید خیلی زشت است که عمل با قول یکی نباشد، بگوید از جنگ فرار نکنید اما خودش فرار کند یا بگوید غیبت نکنید و خودش غیبت کند.
بناءً عل هذا اینکه می گوئیم قول امام جمعه با عملش مطابق باشد، دلیل خاص بر استحباب نمی خواهد، عمومات کافی است، کبر مقتا شامل امام جمعه، بقال، کفاش و... می شود.
فعلیه اگر مورد نص خاص نداشته باشد، اما عمومات است و کفایت می کند.
یا یکی دیگر از فروعات این است که نمازهایش را اول وقت بخواند، این تنها اثر نیست، نماز اول وقت برای طبیعی مکلف وجود دارد، در روایات دارد اول الوقت رضوان الله و آخره کفران الله. یا در روایتی دارد در وسائل[14] که از امام صادق است و حضرت می فرمایند اول وقت نمازها ملکی ندا می دهد و می گوید به تعبیر من ایها الغافلون شما آتش را روشن کرده اید، این را چه باید کنید؟ غیبت کرده باشید یا دروغ گفته باشید یا خیانت کرده باشید، جهنم است. حضرت در این روایت می فرمایند این آتش را با صلات اول وقت خاموش کنید.
این اختصاص به امام جمعه ندارد و همه انسان ها این مشکلات را دارند که راه حل آن اول وقت خواندن نماز است، مواظبت بر نماز اول در وقت این از فروع مسلمه در اسلام است.
پس امام جمعه باید مراقب نماز اول وقت باشد، نص خاص نمی خواهد و عمومات کفایت می کند.
پس کاری که سیدنا الاستاد کرده اند لازم نیست و عمومات استحباب شامل آنها می شود.
بقی الکلام در بلیغ بودن که صاحب ریاض اشکال کرده است که استحباب بلیغ بودن را از کجا آوردید؟ ایشان بعدش می گوید لا خلاف در این موارد. پس راه حل این فرع هم عدم الخلاف است مخصوصا اینکه اگر بگوئیم تسامح در ادله سنن اینگونه فتاوای فقها را شامل می شود.
فعلیه فرع 9 و 10 و 11 و 12 و 13 و 14 و 15 استحبابش بخاطر قواعد و اجماع است.
بقی الکلام در فرع 16 که ان شاء الله تعالی جلسه بعد خواهد آمد.