« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدحسن مرتضوی

1400/12/22

بسم الله الرحمن الرحیم

/ نماز احتیاط/شک در اجزاء ی ا رکعات نماز احتیاط

 

موضوع: شک در اجزاء ی ا رکعات نماز احتیاط / نماز احتیاط/

دلالت این روایات بر وجوب بناء علی الاکثر در رکعات نماز احتیاط، محتاج به سه ملاحظه کوتاه است:

ملاحظه اولی: این ملاحظه مربوط به کلمه سهو اول است، «لا سهو فی السهو».

این سهو اول کما ذکرنا سه احتمال دارد:

1. نسیان مراد است.

2. جامع بین نسیان و شک مراد است.

3. مراد از سهو، شک است.

مدعا احتمال سوم است، یعنی «لا شک فی السهو».

دلیل بر این احتمال، دو قرینه واضحه است:

قرینه اول: سیاق خود این روایت؛ در این روایات خصوصا صحیحه بختری، جملاتی آمده است که منها «لا شک للامام» یا «لا سهو للامام» یا «و لا سهو للماموم»، معنای این جملات دو احتمال دارد:

1. اگر امام جماعت یقین به رکعت سوم دارد و ماموم شک دارد که دو رکعتی است یا سه رکعتی، به این شک اعتنا نکند و متابعت از امام کند و بالعکس اگر امام جماعت شک دارد که رکعت 2 است یا 3 و ماموم یقین دارد که رکعت سوم است، در اینجا امام شاک است و ماموم متیقن است.

2. مراد از این کلمه سهو اول، نسیان باشد؛ اگر امام تشهد را فراموش کرد و ماموم تشهد را خوانده، لا سهو للامام و نماز امام درست است و اگر در محل است لازم نیست تشهد را برگردد و بخواند و قضای آن هم لازم نیست. نسیان امام، تشهد را، مشکله ای ندارد و بالعکس، امام تشهد را خوانده و ماموم فراموش کرده است بخواند و در سلام ملحق به امام شده است، بعد یادش می آید که تشهد را نخوانده است، در این صورت لا سهو للماموم، یعنی فراموش کردن ماموم، تشهد را حکمی ندارد و قضاء ندارد.

فعلیه مفاد این جمله دو احتمال است: لا شک یا لا نسیان.

قطعا لا نسیان در این روایت مراد نیست، نمی خواهد بگوید اگر امام یا ماموم تشهد را فراموش کرد، لازم نیست برگردد و بخواند، ماموم در اینجا متابعت در تشهد نمی کند. مراد از این کلمه اگر نسیان تشهد امام یا ماموم باشد، قطعا مراد نیست. چون احدی فتوا نداده است. هر کس هر چی را فراموش کرده، بعضی چیزها قضاء دارد و بعضی چیزها قضاء ندارد.

پس در کلمه لا سهو للامام و لا سهو للامام، مراد احتمال اول است، لا شک للامام با حفظ ماموم و بالعکس.

حال وحدت سیاق اقتضاء می کند که لا سهو هم به معنای شک باشد، یعنی لا شک فی السهو.

بناءا علی هذا در ملاحظه اولی ثابت می شود که مراد از سهو اول شک است.

این یک قرینه واضحه است که فقهاء از آن تعبیر به وحدت سیاق می کنند.

قرینه دوم: این قرینه که به نظر من قویٌ جداً این است که اغلب روایاتی که نماز احتیاط را بیان کرد، از امام صادق است، از امام باقر و امام رضا هم هست و اکثر آنها از امام صادق است.

در این روایات کثیرا نماز احتیاط گفته شده و با کلمه سهو آمده است. اذا سهوتَ نماز احتیاط بخوان، شما می فرمایید نماز احتیاط، دنبال کلمه سهو است، سهو و نسیان که نماز احتیاط ندارد، چیزی که نماز احتیاط دارد، شک است. پس مراد از این کلمات ائمه از کلمه سهو، شک است و نسیان مراد نیست و جامع بین نسیان و شک هم مراد نیست.

این روایات اگر کسی وقت داشته باشد که کل روایات باب شکوک را ملاحظه کند، می بیند کثیری از این روایات سهو گفته است و مراد امام شک بوده است.

ملاحظه کنید اغلب آن روایات صحیحه است که کل این روایات در جلسات گذشته خوانده ایم. این روایات در باب 8 و 16 و 7 و... آمده است.

باب 7، ح 3: «عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَسْهُو فَيَبْنِي عَلَى مَا ظَنَّ كَيْفَ يَصْنَعُ أَ يَفْتَحُ الصَّلَاةَ أَمْ يَقُومُ فَيُكَبِّرُ وَ يَقْرَأُ وَ هَلْ عَلَيْهِ أَذَانٌ وَ إِقَامَةٌ وَ إِنْ كَانَ قَدْ سَهَا فِي الرَّكْعَتَيْنِ الْأُخْرَاوَيْنِ وَ قَدْ فَرَغَ مِنْ قِرَاءَتِهِ هَلْ عَلَيْهِ أَنْ يُسَبِّحَ أَوْ يُكَبِّرَ قَالَ يَبْنِي عَلَى مَا كَانَ صَلَّى إِنْ كَانَ فَرَغَ مِنَ الْقِرَاءَةِ فَلَيْسَ عَلَيْهِ قِرَاءَةٌ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ أَذَانٌ وَ لَا إِقَامَةٌ وَ لَا سَهْوَ عَلَيْهِ»[1]

نسیان که ظن ندارد، نسیان ذهاب عن الذهن است که ظن ندارد. از کلمه یظن و کلمات بعد استفاده کنید که نماز احتیاط آدمه است یا خیر.

باب 8، ح 1: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ لَهُ يَا عَمَّارُ أَجْمَعُ لَكَ السَّهْوَ كُلَّهُ فِي كَلِمَتَيْنِ مَتَى مَا شَكَكْتَ فَخُذْ بِالْأَكْثَرِ فَإِذَا سَلَّمْتَ فَأَتِمَّ مَا ظَنَنْتَ أَنَّكَ نَقَصْتَ»[2]

معلوم است که این به دنبال فابن علی الاکثر است و مراد از سهو، شک است.

به این قرینه کم اعتنا شده است اما خیال می کنم که از اول اقوی است. در قرینه اولی یک احتمال خلافی است اما در این قرینه هیچ خلافی نیست.

باب 8، ح 3: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُوسَى بْنِ عُمَرَ عَنْ مُوسَى بْنِ عِيسَى عَنْ مَرْوَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى السَّابَاطِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ شَيْ‌ءٍ مِنَ السَّهْوِ فِي الصَّلَاةِ فَقَالَ أَ لَا أُعَلِّمُكَ شَيْئاً إِذَا فَعَلْتَهُ ثُمَّ ذَكَرْتَ أَنَّكَ أَتْمَمْتَ أَوْ نَقَصْتَ لَمْ يَكُنْ عَلَيْكَ شَيْ‌ءٌ قُلْتُ بَلَى قَالَ إِذَا سَهَوْتَ فَابْنِ عَلَى الْأَكْثَرِ فَإِذَا فَرَغْتَ وَ سَلَّمْتَ فَقُمْ فَصَلِّ مَا ظَنَنْتَ أَنَّكَ نَقَصْتَ فَإِنْ كُنْتَ قَدْ أَتْمَمْتَ لَمْ يَكُنْ عَلَيْكَ فِي هَذِهِ شَيْ‌ءٌ وَ إِنْ ذَكَرْتَ أَنَّكَ كُنْتَ نَقَصْتَ كَانَ مَا صَلَّيْتَ تَمَامَ مَا نَقَصْتَ»[3]

حضرت حکم سهو در نماز را بیان می کند ودنبالش نماز احتیاط را گذاشته است. اگر مراد نسیان باشد، نماز احتیاط ندارد، اگر جامع باشد، باز هم نماز احتیاط ندارد.

باب 10، ح 4: «وَ بِالْإِسْنَادِ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: إِنَّمَا السَّهْوُ بَيْنَ الثَّلَاثِ وَ الْأَرْبَعِ وَ فِي الِاثْنَتَيْنِ وَ فِي الْأَرْبَعِ بِتِلْكَ الْمَنْزِلَةِ وَ مَنْ سَهَا فَلَمْ يَدْرِ ثَلَاثاً صَلَّى أَمْ أَرْبَعاً وَ اعْتَدَلَ شَكُّهُ قَالَ يَقُومُ فَيُتِمُّ ثُمَّ يَجْلِسُ فَيَتَشَهَّدُ وَ يُسَلِّمُ وَ يُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ وَ أَرْبَعَ سَجَدَاتٍ وَ هُوَ جَالِسٌ فَإِنْ كَانَ أَكْثَرُ وَهْمِهِ إِلَى الْأَرْبَعِ تَشَهَّدَ وَ سَلَّمَ ثُمَّ قَرَأَ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ وَ رَكَعَ وَ سَجَدَ ثُمَّ قَرَأَ فَسَجَدَ سَجْدَتَيْنِ وَ تَشَهَّدَ وَ سَلَّمَ وَ إِنْ كَانَ أَكْثَرُ وَهْمِهِ الثِّنْتَيْنِ نَهَضَ فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ وَ تَشَهَّدَ وَ سَلَّمَ»[4]

از کلمه سهی استفاده شده است و دنبالش نماز احتیاط آمده است که می رساند مراد از سهو، شک است. چون نماز احتیاط در مودر نسیان و جامع نیست.

باب 16، ح 1: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع‌ قَالَ: إِذَا كَثُرَ عَلَيْكَ السَّهْوُ فَامْضِ عَلَى صَلَاتِكَ فَإِنَّهُ يُوشِكُ أَنْ يَدَعَكَ إِنَّمَا هُوَ مِنَ الشَّيْطَانِ»[5]

باب 16، ح 3: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا كَثُرَ عَلَيْكَ السَّهْوُ فَامْضِ فِي صَلَاتِكَ»[6]

باب 16، ح 6: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: قَالَ الرِّضَا ع إِذَا كَثُرَ عَلَيْكَ السَّهْوُ فِي الصَّلَاةِ فَامْضِ عَلَى صَلَاتِكَ وَ لَا تُعِدْ»[7]

باب 16، ح 7: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ أَنَّ الصَّادِقَ ع قَالَ: إِذَا كَانَ الرَّجُلُ مِمَّنْ يَسْهُو فِي كُلِّ ثَلَاثٍ فَهُوَ مِمَّنْ كَثُرَ عَلَيْهِ السَّهْوُ»[8]

سه حدیثی که دیروز خوانده شد همه از امام صادق علیه السلام بود و امروز هم بسیاری از احادیث از امام صادق است، از این فهمیده می شود که مراد از سهو، شک است نه نسیان و نه جامع، پس بسیاری از فروع از بحث خارج می شود.

ملاحظه دوم: مراد از سهو دوم، چند احتمال دارد:

1. مراد از سهو دوم هم شک است، در این صورت مثلا زید شک کرده است بین 3 و 4 و بعد از نماز مردد می شود که شک کرده است یا خیر، این حرف معنا نمی دهد. شک از صفات نفسانی است و بر فرض که این فرض تحقق پیدا کند 2 درصد است مثل وسواسی ها.

2. مراد از سهو دوم، 98 درصد حذف مضاف است یعنی موجَب شک اول کالعدم است، موجَب شک اول، نماز احتیاط است. لا شک فی الشک، یعنی اگر شما شک کردی، آن شک موجَبی دارد که در آن شک بردارد نیست. در اینجا اگر سهو را به معنای خودش را بگیرید، مراد از سهو دوم سجده سهو می شود.

پس مراد از سهو دوم احد الامرین است: یا خود شک باشد یا موجَب شک اول باشد.

و ذکرنا مرارا که اطلاق، فرد نادر را شامل می شود اما اطلاق، ممکن نیست اختصاص به فرد نادر پیدا کند. بنابراین اطلاق در ما نحن فیه لا شک فی الشک را شامل می شود امام اختصاص به آن ندارد. پس مفاد این احادیث این است که در موجَب شک در نماز، شک نیست.

ملاحظه سوم: کیفیت دلالت این احادیث وجوب البناء علی الاکثر است.

شاید بهترین عبارت در این زمینه از حدائق باشد، البته دیگران هم کثیرا این عبارت را آورده اند. لا شک در نماز احتیاط یعنی چه؟ حکم شک نیست یا شک در نماز احتیاط کالعدم است، در عالم تشریع، شک در نماز احتیاط، کالعدم است. یعنی اگر شک کردید این نماز احتیاطی که می خوانید، یک رکت است یا دو رکعت است، التفات به آن نکند و بگو ان شاء الله رکعت دوم است که این بناء بر اکثر است.

حدائق را ملاحظه کنید: «و الظاهر ان مراده بعدم الالتفات الى ذلك البناء على الفعل المشكوك فيه كما هو ظاهر المحقق في المعتبر»[9]

پس وقتی روایات می گوید فعل مشکوک فیه آمده است، باید گفت که منظور این است که بناء را بر اکثر بگذار.

این هم از ملاحظه سوم.

بقی فی المقام شیء بلکه اشیاء، سه مطلب دیگر باید اشاره شود:

1. این روایات رکعات را می گوید یا افعال را می گوید یا جامع بین افعال و رکعات را می گوید؟

2. چرا اگر بناء بر اکثر مبطل بود، کنار گذاشته می شود؟ در نماز احتیاط اگر بین 2 و 3 کرد، این مبطل است چون نماز احتیاط سه رکعتی است، در اینجا می گوید اکثر را کنار بگذار و اقل را بگیر، سرش چیست؟

3. سیاتی ان شاء الله تعالی.

 


[1] وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج8، صص211 و 212، ابواب الخلل فی الصلاة، باب7، ح3.
[2] وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج8، ص212، ابواب الخلل فی الصلاة، باب8، ح1.
[3] وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج8، ص213، ابواب الخلل فی الصلاة، باب8، ح3.
[4] وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج8، ص217، ابواب الخلل فی الصلاة، باب10، ح4.
[5] وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج8، ص228، ابواب الخلل فی الصلاة، باب16، ح1.
[6] وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج8، ص228، ابواب الخلل فی الصلاة، باب16، ح3.
[7] وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج8، ص229، ابواب الخلل فی الصلاة، باب16، ح6.
[8] وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج8، ص229، ابواب الخلل فی الصلاة، باب16، ح7.
[9] حدائق الناضره، محدث بحرانی، ج9، ص259.
logo