« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدحسن مرتضوی

1400/11/30

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب صلوة/ نماز احتیاط / یقین به تمام بودن نماز اصلی / وجوب نماز احتیاط در موارد شکوک

 

موضوع: کتاب صلوة/ نماز احتیاط / یقین به تمام بودن نماز اصلی / وجوب نماز احتیاط در موارد شکوک

 

در مسئله 4، تارة بحث از عدم احتیاج به نماز احتیاط است، بعد از نماز کشف خلاف شد و یقین پیدا کرد نمازش درست بود، شک بین 3 و 4 داشت و بناء را بر 4 گذاشت و بعد از سلام نماز، یقین پیدا کرد که نمازش چهار رکعتی بوده است و شک بی خود بوده است و می فهمد که نماز احتیاط لازم نیست، چون شک داشته و الا یقین پیدا کرده است، این چند فرض دارد:

فرض اول: بلافاصله بعد از نماز یقین پیدا می کند که در این صورت احتیاج به نماز احتیاط نیست.

فرض دوم: بعد از منافی یقین پیدا می کند، مثلا سلام را داد و بعد با رفیقش صحبت کرد و قبل از شروع نماز احتیاط، یقین پیدا کرد که مازش صحیح بوده است.

در هر دو فرض، قبل از شروع در نماز احتیاط است، یک بار منافی انجام داده است و یکبار خیر. در این دو فرض لا شک در صحت نماز للاتیان بالمامور به و خلافی نیست که در هر دو فرض احتیاجی به نماز احتیاط نمی باشد، چون نماز احتیاط جابر است و متمم است و اینجا متمم نمی خواسته است و نماز تمام است. فلسفه نماز احتیاط جبر ما نقص یا جبران ما نقص است که در اینجا نیاز به هیچکدام نداشته است و نماز تمام است.

فرض سوم: بعد از نماز نماز احتیاط را خواند و بعد از آن فهمید نمازش چهار رکعتی بوده است و احتیاجی به نماز احتیاط نبوده است و یقین به صحت نماز اصلی پیدا می کند.

در این فرض، لا خلاف بین الاصحاب که نماز احتیاطی که انجام شده است نافله است و زحمت هدر نمی رود و خداوند این دو رکعت نماز احتیاط، به عنوان دو رکعت نماز نافله قبول کرده است لعدم الخلاف اولا و للروایات ثانیا.

حدود سه روایت که اکثرا صحیحه است دلالت دارد که این نمازی که مورد حاجت نبوده است، نافله است:

منها: صحیحه حلبی: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: إِذَا لَمْ تَدْرِ اثْنَتَيْنِ صَلَّيْتَ أَمْ أَرْبَعاً وَ لَمْ يَذْهَبْ وَهْمُكَ إِلَى شَيْ‌ءٍ فَتَشَهَّدْ وَ سَلِّمْ ثُمَّ صَلِّ رَكْعَتَيْنِ وَ أَرْبَعَ سَجَدَاتٍ تَقْرَأُ فِيهِمَا بِأُمِّ الْكِتَابِ ثُمَّ تَشَهَّدُ وَ تُسَلِّمُ فَإِنْ كُنْتَ إِنَّمَا صَلَّيْتَ رَكْعَتَيْنِ كَانَتَا هَاتَانِ تَمَامَ الْأَرْبَعِ وَ إِنْ كُنْتَ صَلَّيْتَ أَرْبَعاً كَانَتَا هَاتَانِ نَافِلَةً»[1]

منها: معتبره ابن ابی یعفور: «وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ لَا يَدْرِي رَكْعَتَيْنِ صَلَّى أَمْ أَرْبَعاً قَالَ يَتَشَهَّدُ وَ يُسَلِّمُ ثُمَّ يَقُومُ فَيُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ وَ أَرْبَعَ سَجَدَاتٍ يَقْرَأُ فِيهِمَا بِفَاتِحَةِ الْكِتَابِ ثُمَّ يَتَشَهَّدُ وَ يُسَلِّمُ وَ إِنْ كَانَ صَلَّى أَرْبَعاً كَانَتْ هَاتَانِ نَافِلَةً وَ إِنْ كَانَ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ كَانَتْ هَاتَانِ تَمَامَ الْأَرْبَعَةِ وَ إِنْ تَكَلَّمَ فَلْيَسْجُدْ سَجْدَتَيِ السَّهْوِ»[2]

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْمُقْنِعِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ أَنَّهُ رَوَى فِيمَنْ لَمْ يَدْرِ ثَلَاثاً صَلَّى أَمْ أَرْبَعاً إِنْ كَانَ ذَهَبَ وَهْمُكَ إِلَى الرَّابِعَةِ فَصَلِّ رَكْعَتَيْنِ وَ أَرْبَعَ سَجَدَاتٍ جَالِساً فَإِنْ كُنْتَ صَلَّيْتَ ثَلَاثاً كَانَتَا هَاتَانِ تَمَامَ صَلَاتِكَ وَ إِنْ كُنْتَ صَلَّيْتَ أَرْبَعاً كَانَتَا هَاتَانِ نَافِلَةً لَكَ»[3]

دارد که اگر شک کرد و نماز احتیاط انجام داد و یقین پیدا کرد که لازم نبوده است، حضرت می گویند نافله است.

فعلیه فرض سوم که کشف خلاف شده است و یقین پیدا کرده است نماز مطابق با واقع بوده است، نماز خوانده شده نافله است.

فرض چهارم: در اثناء نماز احتیاط کشف خلاف شده است، مثلا شک بین 3 و 4 کرده است و در رکعت دوم نشسته یقین پیدا می کند نماز احتیاط نمی خواهد و نماز خوانده شده است 4 رکعتی بوده است یا اگر یک رکعت ایستاده خواند، در رکوع یقین پیدا کرده است که نماز اصلی چهار رکعتی بوده است و احتیاجی به نماز احتیاط نبوده است، در این فرض حکم چیست؟

در این فرض، چهار حرف است:

1. واضح است که نماز چهار رکعتی صحیح است چون اتیان به مامور به بوده است و یقین به آن پیدا کرده است و نماز خوانده شده است صحیح است.

2. قطع این نماز احتیاط جایز است یا خیر؟ این هم تقریبا مورد نظر اتفاق است که می تواند قطع کند، چون قطع نافله اشکال ندارد و اتمام آن واجب نیست.

3. اتمام نماز جایز است یا خیر؟ این هم لا شبهة به اینکه جایز است، چون نافله است و می تواند تمام کند.

4. کما ذکرنا دو فرض دارد، یک فرض این است که نماز دو رکعتی بوده است که کما ذکرنا می تواند تمام کند یا قطع کند و فرض ودم این است که نماز یک رکعتی بوده است و رکعت قائما را انتخاب کرده است، در اینجا لا شک به اینکه این نافله است، فقط بحث در این است که آیا این نماز را یک رکعتی تمام کند کما قیل یا اینکه باید دو رکعتی تمام کند؟

صحت نماز و قطع نماز و اتمام نماز یک حرفی است که مشکله ای ندارند، تمام مشکله در این است که نماز یک رکعتی می تواند تمام کند یا باید یک رکعت اضافه کند؟ این مورد اختلاف شدید است.

نظریه اول: مرحوم نائینی و جماعتی می گویند رکعت واحده تمام کند و اضافه نمی خواهند.

ملاحظه بفرمایید تقریرات مرحوم نائینی: «و لو کان فی اثناء الاحتیاط فلا یجب الاتمام بل یجوز له القطع کما یجوز له الاتمام نافلة و لو اختار الاتمام فان کان رکعتین من قیام أو جلوس فهو و ان کان رکعة من قیام فهل یجب ان یتم الرکعتین بضم رکعة اخری الیها أو یجوز له اتمامها رکعة کما کان وجهان... علی جواز اتیانها رکعة... و لکن الاحتیاط بضم رکعة الیها».[4]

فقط گیر در این است که در اثناء نماز یک رکعتی فهمید نماز اصلی تمام بوده است و می خواهد تمام کند، این باید یک رکعت اضافه کند یا خیر؟ مرحوم نائینی می فرمایند لازم نیست یک رکعت اضافه کند.

نظریه دوم: می گویند باید یک رکعت دیگر اضافه کند و نمی تواند نماز را یک رکعتی تمام کند.

این نظریه مرحوم سید در عروه و جماعتی از محققین انتخاب کرده اند. ملاحظه بفرمایید: «إذا تبيّن بعد الإتيان بصلاة الاحتياط تمّاميّة الصلاة تحسب صلاة الاحتياط نافلة، و إن تبيّن التماميّة في أثناء صلاة‌ الاحتياط جاز قطعها و يجوز إتمامها نافلة، و إن كانت ركعة واحدة ضمّ إليها ركعة أُخرى»[5]

می فرماید می تواند نماز احتیاط را قطع کند و اتمام آن واجب نیست و می تواند ادامه بدهد و نافله باشد و نسبت به اینکه اگر یک رکعتی بود، باید یک رکعت اضافه کند و بعد تمام کند و یک رکعتی نمی تواند تمام شود.

پس این نماز نافله که می تواند تمام شود، باید یک رکعت اضافه شود و دو رکعتی شود یا لازم نیست؟ سید می گوید باید یک رکعت اضافه شود.

سیدنا الاستاد هم می گویند باید یک رکعت اضافه شود و بدون اضافه خلاف احتیاط وجوبی است.

ایشان در تعلیقه می فرمایند: «الأحوط و إن كان الأقوى جواز إتمامها ركعة»[6]

می گویند اقوا عدم احتیاج است و اما احتیاط ضم رکعت دیگر است.

در تحریر هم می گویند احوط وجوبی اضافه یک رکعت دیگر است.

نتیجه ما ذکرنا این شد که در فرع دوم، دو نظریه است: جواز الاتمام رکعة و عدم جواز الاتمام رکعة.

این مسئله بحث مهمی دارد، مرحوم نائینی در عبارتی که بیان شده اشاره به دلیل جواز کرده است.

قبل از ادله طرفین، یک فرعی را اشار می کنم که در متون فقهیه فتوا بر این است که نمازهای مستحبی باید دو رکعتی باشد مگر نص خاص بیاید مثل نماز وتر که دلیل آمده است یا نماز جعفر طیار که چهار رکعتی است و اگر نص خاص نباشد همه نمازهای مستحبی دو رکعتی است.

دقت کنید جواهر را: «و النوافل كلها موقتها و غير موقتها ركعتان»[7]

نمازهای مستحبی همه دو رکعتی است.

این متن فتوای فقها است، دلیل بر اینکه چرا نمازهای مستحبی باید دو رکعتی باشد، سه روایت است که در وسائل آمده است:

منها: «وَ فِي عُيُونِ الْأَخْبَارِ وَ فِي الْعِلَلِ بِإِسْنَادٍ يَأْتِي فِي آخِرِ الْكِتَابِ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: إِنَّمَا جُعِلَ أَصْلُ الصَّلَاةِ رَكْعَتَيْنِ...»[8]

منها: «عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي النَّافِلَةَ أَ يَصْلُحُ لَهُ أَنْ يُصَلِّيَ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ لَا يُسَلِّمُ بَيْنَهُنَّ قَالَ لَا إِلَّا أَنْ يُسَلِّمَ بَيْنَ كُلِّ رَكْعَتَيْن‌»[9]

منها: «وَ عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبِي وَلَّادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بَأْسَ أَنْ يُصَلِّيَ الرَّجُلُ الرَّكْعَتَيْنِ مِنَ الْوَتْرِ ثُمَّ يَنْصَرِفَ فَيَقْضِيَ حَاجَتَهُ»[10]

این احادیث لا شبهة به اینکه همه ضعف سندی دارد، عبدالله بن حسن یا کسی دیگر در این اسناد است و توثیق نشده اند و لکن شهرت قطعی بر عمل به این ااحادیث است و جواهر بدو تردید می گوید نماز دو رکعت است، اگرچه این احادیث ثلاثه همه ضعف سندی دارد و لکن قطعا حجت است، چون مشهور به آنها حجت کرده اند و بالاتر مخالف ندارد که نمازهای مستحبی باید دو رکعتی باشد الا موارد خاص مثل نماز وتر و نماز جعفر طیار.

این هم یک فرعی است که مقدمه ورود در ادله دو طرف است، که جزء مسلمیات اسلام است که نمازهای مستحبی باید دو رکعتی باشد.

 


[1] وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج8، ص219، ابواب الخلل فی الصلاة، باب11، ح1.
[2] وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج8، ص219، ابواب الخلل فی الصلاة، باب11، ح2.
[3] وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج8، ص218، ابواب الخلل فی الصلاة، باب10، ح8.
[4] تقریرا الصلاة، محقق نائینی، ج3، ص197.
[5] العروة الوثقی (محشی)، سید یزدی، ج3، صص272 و 273.
[6] العروة الوثقی (محشی)، سید یزدی، ج3، ص273.
[7] جواهر الکلام، محمد حسن نجفی، ج7، ص52.
[8] وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج4، ص54، ابواب اعداد الفرائض، باب14، ح22.
[9] وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج4، ص63، ابواب اعداد الفرائض، باب15، ح2.
[10] وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج4، ص63، ابواب اعداد الفرائض، باب15، ح2.
logo