درس خارج فقه استاد سیدحسن مرتضوی
1400/11/19
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الصلوة/ نماز احتیاط / واجبات نماز احتیاط / وجوب نماز احتیاط در موارد شکوک
موضوع: کتاب الصلوة/ نماز احتیاط / واجبات نماز احتیاط / وجوب نماز احتیاط در موارد شکوک
کلام در احتمالات سه گانه و یا چهار گانه بود.
دلیل بر احتمال اول که تکلم بین نماز اصلی و نماز احتیاط و سایر منافیات، حرام نیست تکلیفا و حرام نیست وضعا که جماعتی مثل ابن ادریس، صاحب مستند و.دیگران. می گویند.
این احتمال فقط یک راه دارد و آن راه این است که گفته شود نماز احتیاط، صلاةٌ منفردةٌ مستقلةٌ، هیچ ربطی به نماز اصلی ندارد، یک تکلیف مستقلی است، در این صورت مبادرت واجب نیست و ترک مبادرت حرام نیست، تکلم نه حرام است و نه شرط صحت نماز احتیاط است و...
دلیل بر احتمال دوم که ترک مبادرت حرمت تکلیفی دارد، مبطل نماز احتیاط است، بلکه مبطل نماز اصل است و سایر منافیات مثل حدث و تکلم و استدبار و... که می گویند هم حرمت تکلیفی و هم حرمت وضعی دارد.
دلیل بر این نظریه این است که قائل بشویم که صلات احتیاط، متمِّم و جزء نماز اصلی است.
بر این اساس مبادرت واجب است، ترک مبادرت حرام است، ترک تکلم واجب است، تکلم حرام است. حال که حرام شد، با این تکلم که فعل حرام است، با ترک مبادرت که فعل حرام است، چون مبطل نماز احتیاط است، و برای اینکه نماز اصل باطل نمی شود. پس ترک مبادرت مبطل نماز اصلی است و هذا هو معنا حرمت الوضعی.
این اقوی الاحتمالات است که قائل شویم منافیات بین نماز احتیاط و نماز اصلی، هم حرمت تکلیفی دارد یعنی عقاب دارد و هم حرمت وضعی دارد یعنی نماز احتیاط باطل می شود و شرط صحت نماز احتیاط، عدم انجام منافیات است.
دلیل بر احتمال سوم که حرمت تکلیفی دون الوضعی باشد، می گوید مفاد این اعتبار مبادرت یا ترک منافی، فقط حکم تکلیفی است وضعیه ندارد یعنی اگر تکلم کرد فعل حرام انجام داده ولی نماز احتیاط او هم باطل نیست و تلازم وضعی نداریم نماز صحیح است و کار حرام انجام داده است و دلیلی بر تلازمی حکم تکلیفی و حرمت وضعی در ما نحن فیه نداریم.
هذا تمام الکلام در مسئله وجوب مبادرت و ترک منافیات بین نماز اصلی و نماز احتیاط.
فرع چهارم از مسئله اول: انجام فعل منافی
فرع چهارم ما اشار الیه سیدنا الاستاد بقوله: «فإن فعل ذلك فالأحوط الإتيان بها و إعادة الصلاة»[1]
اگر بین نماز احتیاط و نماز اصلی عمدا تکلم کرد، چه باید کند؟
در این فرع دو مطلب است یکی اصل نماز را دوباره بخواند و دیگری نماز احتیاط را دوباره بخواند.
نسبت به اصل نماز که واضح است، برای اینکه حرمت تکلیفی به دنبالش حرمت وضعی آمده است برای اینکه نماز اول قابل اتمام نیست و شرط آن نیامده است و شرطش وجوب مبادرت بوده است و عدم تکلم بوده است که نیامده است و قابل اتمام نیست. بر این اساس وجوب اعاده قطعی است و احتیاط نیست برای اینکه شرط بینهما نیامده است، نماز گذشته قابل اتمام نیست.
اینکه نماز احتیاط دوباره خوانده شود، دلیلی بر وجوبش نداریم.
شرط نماز اصلی عدم منافی است و اینجا شرط حاصل نشده است و امر به نماز اصلی است و قاعده اشتغال و مقتضای امر می گوید نماز دوباره بخواند.
پس ما افاده تمام است و احتیاطی که ذکر کرده است، احتیاط مستحبی خوب است چون احتمال استقلال است.
پس احتیاط به اعاده واجب است قطعا و احتیاط به اتمام حسنٌ است، چون احتمال استقلال یا احتمال حرمت تکلیفی دون الوضعی است.
فظهر بما ذکرنا که در فرع چهار نماز باید دوباره خوانده شود فقط.
فرع پنجم از مسئله اول: تبدیل شدن شک به یقین
فرع پنجم ما اشار الیه بقوله: «و لو أتى بالمنافي قبل صلاة الاحتياط ثم تبين له تمامية صلاته لا تجب إعادتها»[2]
شک بین 3 و 4 می کند و بعد از نماز تکلم کرد، قبل از نماز احتیاط تکلم کرد، بعد یقین پیدا کرد که نمازش چهار رکعتی و درست بوده است، وضع نماز اصلی چه می شود؟ آیا باید اعاده کند یا خیر؟ احتیاط باید کند یا خیر؟
جواب هر دو این است که احتیاط هم واجب نیست، اعاده هم واجب نیست، چون اشتغال ذمه به نماز 4 رکعتی داشته است و الان یقین دارد که نماز 4 رکعتی آمده است.
بر این اساس اگر قبل از نماز احتیاط، یقین به صحت نماز اصلی پیدا کرد، نه اعاده دارد و نه احتیاط دارد، چون شک منقلب به یقین شد، تقدم الکلام در انقلاب، مناط، ما هو المتاخر است که در اینجا یقین است.
هذا کله در فروع خمسه از مسئله 1 از نماز احتیاط.
مسأله 2: «لا بد في صلاة الاحتياط من النية و تكبيرة الإحرامو قراءة الفاتحة، و الأحوط الاسرار بها و بالبسملة أيضا، و الركوع و السجود و التشهد و التسليم، و لا قنوت فيها و إن كانت ركعتين، كما أنه لا سورة فيها»[3]
در این مسئله حدود ده فرع بیان شده است:
فرع اول: نیت در نماز احتیاط
یکی از واجبات نماز احتیاط، نیت است، مثلا اگر بخواهد به زبان بیاورد که نباید بیاورد، باید بگوید دو رکعت یا یک رکعت نماز می خوانم قربة الی الله.
در ذهنش خطور کند که دو رکعت نماز می خوانم قربة الی الله.
دلیل بر نیت در نماز احتیاط:
دلیل اول: اتفاق است، فقط مرحوم راوندی از بعضی نقل کرده است که واجب است و حکیم می گوید که پیدا نکردیم چه کسی است.
نماز از امور قصدیه است، هم باید قصد شود و هم باید قربة الی الله باشد. پس اولا اتفاق مسلمین است که نماز از امور قصدیه است و نیت مع القربه از واجبات است.
دلیل دوم: روایاتی دارد که در وسائل آمده است:
منها: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ: لَا عَمَلَ إِلَّا بِنِيَّةٍ».[4]
بر این اساس هر کاری نیت می خواهد، یعنی قصد فعل و قربة الی الله می خواهد، خرج ما خرج مثل مطلق توصلیات و بقی الباقی که منها نماز احتیاط است.
دلیل سوم: معتبره عمار می گوید کسی قصد داشته 8 رکعت نماز بخواند، دو رکعت اضافه بخوانده بدون قصد، امام می فرمایند آن دو رکعت کالعدم است چون قصد نداشته است. چون قصد نداشته آن دو رکعت باطل است: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقٍ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الرَّجُلِ يُرِيدُ أَنْ يُصَلِّيَ ثَمَانِيَ رَكَعَاتٍ فَيُصَلِّي عَشْرَ رَكَعَاتٍ وَ يَحْتَسِبُ بِالرَّكْعَتَيْنِ مِنْ صَلَاةٍ عَلَيْهِ قَالَ لَا إِلَّا أَنْ يُصَلِّيَهَا مُتَعَمِّداً فَإِنْ لَمْ يَنْوِ ذَلِكَ فَلَا».[5]
این روایت به نظر من دلالتش خوب است اما متاسفانه در کتب استدلالیه مثل ریاض و... استدلال به این نشده است و این سندا و دلالتا از روایات لا عمل الا بنیة بهتر است. مقتضای اطلاق این روایت این است که تمام صلوات قصد قربت و قصد عنوان می خواهد.
به نظر بنده این روایت تمام است.
نتیجه ما ذکرنا این است که اولین فرع از مسئله 2، وجوب نیت نماز احتیاط است.
فرع دوم: تکبیرة الاحرام
قصد کند نماز احتیاط می خواند و بعد باید تکبیرة الاحرام بگوید.
اعتبار تکبیرة الاحرام، یک مشکله ای دارد که همه ذکر کرده اند و آن این است که ما یک نماز دو تکبیرة الاحرام ندارد، تکبیرة الاحرام دوم مبطل است، چون تکبیرة الاحرام از ارکان است.
توضیح این اشکال و جوابش در جلسه بعد ذکر خواهد شد.