1404/01/20
بسم الله الرحمن الرحیم
ایمان واقعی/ویژگی مومنین /سوره کهف
موضوع: سوره کهف/ویژگی مومنین /ایمان واقعی
﴿فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدًا ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى﴾[1]
این آیات را باید با دقت مورد مطالعه قرار داد تا ببینیم چه انتظاراتی از یک مومن در خواست می نماید و مومن راستین چگونه در برابر اقتضائات تسلیم محض است و با اقتدار و افتخار رسالت ایمانی را با متناسب بااقتضائات، شرایط مکانی وزمانی انجام می دهند.
﴿نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ﴾[2]
گزارش گر خبر آن ها خود ما هستیم . موضوع گزارش شرح حال مجاهدان مهاجر.
﴿إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى﴾[3]
ایمان به پروردگار خودشان آوردند.
علامه طباطبایی در تقسیر المیزان: آمَنُوا بِرَبِّهِمْ مقام اثباتی است است متناسب با مقام ثبوت یعنی واقعا اییمان آوردند. ایمانشان تصنعی نبود.
«أي آمنوا إيمانا مرضيا لربهم ولو لا ذلك لم ينسبه إليهم قطعا»[4]
﴿وَزِدْنَاهُمْ هُدًى﴾[5]
سلسله ای از این آیات توسط مفسرین در تفسیر نمونه آمده که امداد های غیبی را بیان کرده است
کتاب امدادهای غیبی علامه شهید مطهری، کتابی است خواندی که بیان کرده است چگونه با امدا های غیبی خداوند توجه پیدا کنیم.
﴿وَرَبَطْنا عَلى قُلُوبِهِمْ﴾[6]
قلب انسان فقد ایمان یا ضعف ایمان را مورد مطالعه قرار دهید به خصوص آیاتی که تاریخ صدر اسلام را بیان می کند مثل سوره احزاب ﴿والذین فی قلوبهم مرض﴾[7] بیماری معرفت قلوبی داشتند. قلب های آنه به شدت دارای اضطراب است. در اظهارتشان معلوم بود که خود را باختند. در جنگ اخزاب با ضربات 3گانه پیامبرصلی الله علیه وآله به سنگ برقی مشاهده می شد وبا تکبیر مومنین توام می شد پیامبر وعده می دادند که در ضربه اول ودوم وعده به دیدن فتح کسری و قیصر را دادند و ضربه سوم قدرت های دسنه دوم که جرء مستعمرات قدرت های یاول و دوم بودند را دادند ولی منافق می کفتند ما چندین روز در محاصره عرب های بی منطق هستیم و از این نمی توانیم رهایی یابیم ولی پیامبر دارند وعده های این چنینی می دهند و مسخره کردند. ولی مومنین می گفتند این همان چیزی است که خدا و رسول [8] به ما وعده می دادند:
﴿مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا﴾
با صداقت از اخبار بسیار سخت استقبال می کردند
﴿وَرَبَطْنا عَلى قُلُوبِهِمْ﴾[9] یعنی قلب آن ها را بستیم این قلب آکنده از ایمان است.
«إلى آخر الآيات الثلاث الربط هو الشد ، والربط على القلوب كناية عن سلب القلق والاضطراب عنها ، والشطط الخروج عن الحد والتجاوز عن الحق ، والسلطان الحجة والبرهان».[10]
﴿إِذْ قامُوا فَقالُوا﴾[11]
در یک محیط کفر،خرافه و الحاد و لجاجت ، استکبار وزور، این ها قیام کردند وبیان کردند و جهاد تبیین کردند ودو دلیل بیان کردند:
ادله مومنین
دلیل اول:
﴿رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً ﴾[12]
گفتند پروردگتر ما پروردگار آسمان و زمین است و یک خدا هست و غیر از خدا نمی خوانیم و نمی پرستیم در غیر این صورت سخن ما خارج از اعتال بود که همان شرک است و اعتدال در توحید است. اعتدال یعنی قرآن ، امام معصوم علیه السلام.
دلیل دوم:
کسانی که غیر خدای واحد عالم هستی را پذیرفتند سلطان بیّن ندارند. خدای آن ها ضعف دارد.
خدای واحد کمال دارد و خدای دروغین شرک ضعف دارد.
﴿هؤُلاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْ لا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطانٍ بَيِّنٍ﴾[13]