1404/02/01
بسم الله الرحمن الرحیم
استدلال به حدیث رفع؛ چند سوال/أركان الإجارة /كتاب الإجارة
موضوع: كتاب الإجارة/أركان الإجارة /استدلال به حدیث رفع؛ چند سوال
چند سوال
1. سوال: چرا به روایات استدلال نمی کنند؟
جواب: اجماع مدرکی از منظر بعضی از فقها حجت است حتی اجماع منقول را مثل اجماع محصل حجت می دانند و مرحوم شیخ قصدشان بیان تمام آرا می باشد. شهرت فتوایی هم از منظر بعضی حجت است.
مرحوم شیخ به اطلاق ادله تمسک کردند و گفتند مطلقات در مورد بطلان عقد اکراهی نمی شود در صورت عجز از توریه حمل کرد.
چون محذور این حمل استهجان عرفی است .عرفا این نوع حمل قبیح مستهجن است. چون غالبا توریه کردن برای افرادمتعامل امری است مقدور . آن صورتی که قدرت بر توریه نداشته باشد یا جهل.و یا دهشتنا یعنی اضطراب و ترس خیلی کم است .با این بیان فقط همان صورتی را گفته معامله باطل است که عاجز از توریه است یا به خاطر جنگ یا به خاطر دِهشت و اضطراب. با بیان امام این مورد رو بگیره لازمه اش حمل مطلق میشه.
2. بعد از این استدلال، استدلال به اجماع کرد که مصب اجماع مطلق است.بعد از اجماع استدلال فرمودند به شهرت که مورد نظر مشهور هم باز مطلق است.سوال این است.که چرا در کنار استدلال به روایات و اجماع استدلال کرده اند به شهرت استدلال کرده اند؟جایی که ما دلیل داریم.روایت داریم، دلیل لفظی داریم که دلیل لفظی معتبر است.دیگر جای تمسک به اجماع نیست جای تمسک به شهرت نیست چون اجماع مدرکی می شود؟
جواب:
اجماع مدرکی از نظر بعضی ها حجت است.فقها اجماع مدرکی را، حتی اجماع منقول را مثل اجماع محصل حجت می دانند.مرحوم شیخ می خواهد همه انظار را چون بحث فقهی می کند، نمی خواهد فتوا بدهد.می خواهد همه مشارق را، همه مبانی را اینجا مورد نظر و مورد توجه قرار داده باشد.
و همینطور در مورد شهرت هم شهرت فتوایی از نظرعده ای حجت است.و می خواهد آن نظر را هم در این در این بحث شرکت بدهد تا اینکه چالشیتر بشود بحث و در مقام پاسخ با توجه به همه دیدگاهها یک پاسخ تهیه بکنیم و فراهم بکنیم.
مرحوم شیخ باز در عبارت داشت که نه تنها حمل مطلق بر فرد نادر در این روایات پیش می آید که امر قبیح در بعضی از مواقع از روایات به حسب مورد حمل بر فرد نادر صحیح نیست. ایشان نظر به کدام روایت دارد که می گوید حمل بر فرض؟عاجز بودن از تئوری صحیح نیست؟
این جا هم باز جوابش این است که در روایتی که در ذیل آیه شریفه109 نحل در نورد عمار نمی شود حمل بر عجز از توریه کرد.
چون عمار وقتی خدمت پیامبر صلی الله علیه وآله می رسد خیلی مضطرب بود« فأتى عمار رسول الله صلىاللهعليهوآلهوسلم وهو يبكي فجعل النبي صلىاللهعليهوآلهوسلم يمسح عينيه وقال : ما لك إن عادوا لك فعد لهم بما قلت.»[1] .اگر کلمه کلمه کفر را گفته بودند در حال عجز از توریه گفته لودند مضطر بودند و گفتن کلمه کفر در حال مضطر اشکال ندارد . اضطراب عمار کاشف از این است که در حال اضطرار می توانسته کلمه کفر را با قصد توریه بگوید و نگفته.
وپیامبر صلی الله علیه وآله آن هارا امر کردند که اگر دوباره شما را در حال اضطرار قرار دادند این کلمات را بگویید و نگفتند قصد توریه کنید .این روایت موید برای شیخ انصاری است.
3. سوال:
مرحوم شیخ عبارتی دارند بعد از این که می گویند حمل اخبار بر صورت عجز بعضاً قبیح و غیر صحیح است می گویند « الذي يظهر من النصوص و الفتاوى عدم اعتبار العجز عن التورية؛ لأنّ حمل عموم رفع الإكراه و خصوص النصوص الواردة في طلاق المكره و عتقه و معاقد الإجماعات و الشهرات المدّعاة في حكم المكرَه على صورة العجز عن التورية لجهل أو دهشة، بعيد جدّاً، بل غير صحيح في بعضها من جهة المورد»[2]
اکراه در صورتی که وادار کردن از غیر است و انسان قادر بر توریه است عنوان اکراه از این مورد عرفاً نمیتوانیم سلب کنیم و صحت سلب نداردعرفاً. سوا این است که چرا می گویند عرفاً؟
جواب: می خواهند تفکیک کنند بین دقا عقلی و عرفی . عرف برای اکراه معنای وسیعی می بیند مه حتی این مورد را هم شامل می شود .
این تفکیک به دلیل این است که عناوین که در ادله اخذ می شود مرجع تشخیصش عرف است پس این تفکیک دقیق است.
4. سوال:
در تطبیق به عرف مراجعه نکردید ودر تفهیم به عرف مراجعه کردید؟
جواب: عرف در اصل مفهوم و حد فهوم با تطبیق متفاوت است