« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد رجب علی مقیسه

1403/11/03

بسم الله الرحمن الرحیم

استدلال به روایت لایحل/شرائط الإجارة /كتاب الإجارة

 

موضوع: كتاب الإجارة/شرائط الإجارة /استدلال به روایت لایحل

 

روایات لایحل ما امرئ الا بطیب نفسه

آیا از حدیث لایحل ما امرئ الا بطیب نفسه می توانیم شرطیت را نسبت به رضا در معامله استفاده کنیم و متفرع بر اثبات شرطیت عقد اکراهی را فاسد وباطل بدانیم؟ آیا بدون طیب نفس معامله باطل است مثل بیع فضولی؟ آیا شرطیت رضا از این حدیث ثابت می شود؟

روایت را بررسی کردیم که ظهور در حلیت تکلیفی داشت چون دم صحت وبطلان دارد لذا آقای خویی حلیت رابه معنایی روایی و ناروایی دانستند. با مراجعه به لغت و عرف عام از زمان صدور روایت و اثبات کردند که صحت وبطلان یک معنای اصطلاح نو ظهور و مستحدث است و لسان روایت باید متناسب با زبان عامه باشد.

اشکال

اگر بگوییم حدیث لایحل اثبات حرمت وضعی وبطلان در فرض فقدان رضا و صحت در صورت رضا اشکال عقلی دارد چون تمسک به دلیل در شبهه موضوعیه خود دلیل است. در شبهه مصداقییه مخصص قائل داریم که به عام می شود تمسک کرد ولی در شبهه موضوعیه خود دلیل قائل نداریم چون تمسک به کبری بعد از احراز صغری است ولایحل متکفل کبری است اول باید مال مردم بودن ثابت بشود وبعد برای بیان حکمش به لایحل تمسک کرد اگر بخواهیم به خود روایت تمسک کنیم برای اثبات مال مردم دور می شود. لایحل هم مقدم باشد تا مال مردم مشخص شود هم موخر باشد تا حکمش را بیان کند؟ نمی دانیم بیع مکره صحیح است یا باطل؟ اگر مکره بیع کرد کسی که با مکره بیع کرد بعد از معامله تصرف بر مبیع کرد ممکن است بیع را منتقل به مشتری کرده باشد . اگر شک کردیم که منقل شده است یا نشده است وبه مشتری بگوییم تصرف نکن تمسک به لایحل است در حالی که مال مردم را احراز نکردیم پس اشکال عقلی وجود دارد.

اشکال

به لایحل تمسک می کنیم ولی با اصل موضوع را محقق می کنیم. استصحاب می کنیم که این مال برای بایع مکره است؟

آیت الله وحید خراسانی: این جاتمسک به اصل است نه دلیل.

استاد: اگر بخواهیم موضوع را با اصل احراز کنیم وبعد از احراز موضوع به دلیل تمسک کردیم نمی گویند به اصل تمسک کردید. اصل، مثبت حکم نیست.

 

logo