« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد رجب علی مقیسه

1404/02/02

بسم الله الرحمن الرحیم

استعمال لفظ در شخص لفظ/كيفية استعمال المجازي /المقدمة

 

موضوع: المقدمة/كيفية استعمال المجازي /استعمال لفظ در شخص لفظ

 

استعمال لفظ درشخص لفظ

آیا استعمال لفظ در معنی است یا اطلاق است؟ استعمال لفظ در یعینی حاکی و محکی، دال و مدلول را استعمال می گوییم ودیگری صرفا حمل است و الانسانُ حیوان نطق ، حیوان ناطق افراد زیادی را شامل می شود. این تطبیق کلی بر مصادیق مثل تطیق اسد بر حیوان مفترس نیست بلکه در این گونه موارد حمل شایع صناعی است فقط اطلاق است . در سه قسم دیگر اگر لفظ را حاکی و معنی را محکی قرار دادیم با همین بیان می شود از موارد استعمال باشد اما اگر گفتیم در مثل ودر طبیعت ودر صنف بحث مصداق و طبیعی مصداق استعمال نیست.

مساله

الفاظ وضع می شوند بری ذات معانی مثل قائم وضع شده برای ذات قیام . بعضی می گویند لفظ وضع شده برای معنای مقصود معنایی که متکلم در مقام تکلم قصد می کند یعنی معنایی گوینده در خارج قصد می کند.

مقدمه: دلات تصوریه خطور معنی است به ذهن در هنگام شنیدن لفظ (مستمعی که علم به وضع دارد ) این لفظ را بر خورد دو شی جامد تولید کرده باشد . یا این لفظ از زبان انسان در خواب ، بیدار ولی ساهی . پس دلالت تصوریه خطور معنی به ذهن ملتفط به وضع . در مقابل دلالت تصدیقه ( ماقاله المتکلم) دلالت تصدیقیه ثانیه (ما اراد المتکلم).

در کتاب ها دیدید که الفاظ وضع میشوند برای ذات معانی.مثلا قائم برای ذات معنای قیام.زید خودش از الفاظ موضوع است.وضع شده و معنا دارد

شما هر یک از مفردات رو نگاه کنید چه در اعلام شخصی، چه در باب اسم جنس و چه در باب افعال.هر کدام از این ها را که نگاه کنید از شما سوال میکنند که ماده ی واحد را به برای چه وضع شده؟قائم برای ذات او مبدء یا شخصی که این مبدا به او قیام دارد؟بعضی ها میان میگویند که لفظ قیام وضع شده نه برای ذات معنا. لفظ قیام وضع شده است برای معنای مراد.گفتند که الفاظ وضع شده اند برای معانی که متکلم در مقام استعمال اراده می کند.برای آن معنایی ست که متکلم اراده می کند.چه اراده ای؟اراده ی مصداقی یعنی اراده خارجیه.یعنی زید برای آن معنایی که گوینده در خارج ارائه می کند.در قبال اینکه الفاظ برای ذات معانی وضع شده اند.

ادله وضع لفظ برای اراده متکلم

هر سه این دلیل یک جامع مشترک دارند در اینکه میخواد بگوید نظری که میخواد بگه الفاظ برای معانی وضع نشده ولی برای معانی مراده.

در مقام استدلال یک مقدمه کوتاه که مورد قبول همه است و آن مقدمه این است.که ما یک دلالت تصوریه داریم و یک دلالت تصدیقی.

دلالت تصوریه خطور معنی است به ذهن در هنگام شنیدن لفظ مستمعی که علم به وضع دارد.لفظ برای این معنا است که بیدار و ملتفت به محض اینکه این لفظ را شنید. وقتی مستمع شنید بلافاصله به معنایش منتقل می شود در حالی که کسی که این لفظ تولید کرده اراده نداشته دو تا سنگ بود. یا اینکه اون لفظ از زبان یک انسان در خواب.

پس دلالت تصوریه خطور معنی است به ذهن عالم، به وضع و ملتفت به وضع.حالا این لفظ را از هر چیزی شنیده باشد، از هر کسی شنیده باشد.و بحث ما هم در همین دلالت است.دلالت لفظ برای معنای خودش بر معنای خودش.تابع قصد مستعمل نیست چون بعضی از مواقع لفظ را اصلا از غیر شاعر و از غیر مرید می شنود.

دلالت تصدیقی چیست؟ما قال هل متکلم؟ دلالتی که وقتی لفظی را از متکلمی شنیدیم میگوییم. ما متکلم؟دلالت تصدیقی ثانویه هم داریم.می‌گوییم ما اراده متکلم.خطور معنی از لفظ به ذهن مستمع عالم ملتفت دلالت تصدیقی اولا مقاله متکلم ثانیه اراده متکلم است.

محذورات دلالت تصوریه

اگر بخواهد اراده لفظ را هم در دلالت تصوریه برساند، سه تا محذور دارد.

محذور اول

محذور اول آن وقتی که ما معنای حرفی را بحث میکردیم، گفتیم در معنای حرفی نه قصد استقلال و اراده استقلال و نه قصد غیر.چون قصد و اراده مال مرحله وضع نیست. برای مرحله استعمال است.لفظ را تصور می کند ، معنی را تصور می کندچون قصد گفتن دارد. قصد و اراده و همه اینها در مرتبه وضع در معنی مأخوذ نیستند چون امور متاخر است. گفتیم که اگر ما بخواهیم امور متاخر را در معنی اخذ بکنیم چه اشکالی پیش می آید؟اولا خلاف وجدان است، بعد اجتماع لازم پیش می آید.این را قبلا گفتیم.پس چه قصد و اراده استقلالیت و ابزاریست. اینها جزء امور متاخر هستند.پس محذور اولین کسانی که می گویند معنای الفاظ ذات، معانی و به اضافه است. ما قبلا گفتیم اخذ این اضافه ها مثل قسم مثل اراده مثل لحاظ استقلالیت و غیرش.این ها هم خلاف وجدان است و هم مستلزم اجتماع.

محذور دوم

محذور دوم این است که ما وقتی قضایا را در منطق و در نحو نگاه میکنیم.در منطق اصلا وقتی زید قائم را حمل محمول زید قائم بر آن موضوع را می بینیم.همین قضیه را به نحو اسنادی قائم را یا قامه را به زید نگاه می کنیم می بینیم هم در موضوع وهم در محمول.ذوات زید موضوع شده.ذات قائم محمول هم در منطق و هم در نحو موضوع و محمول.

قید قصد و اراده نه جزء محمول است ونه جزء موضوع است.می گویید در استناد ها و در حمل ها ما قید را لحاظ نمی کنیم؟چون لازمه اش اینه که همه حمل ها مجازی باشه. زید قائم بعد مجازی باشه.پس اگر قید محفوظ بود حمل اتفاق نمی افته.قضیه تشکیل نمیشود.یا قضیه کاذب تشکیل میشود؟

اگر غیر ملحوظ نبود از همه املاء می شد.

محذور سوم

اگر شما بیایید بگویید که غیر از اراده جزء موضوع له است. حتی در اسماء اجناس نباید بگویید ما وضع عام و موضوع عام داریم چون همه معانی مقید میشوند به اراده آن.اراده یک مصداقی، اراده مصداقی، اراده خارجی، اراده خارجی یعنی قید میشه جزئی.معنای مقید به قید جزئی هم میشود جزئی.پس ما در اسماء اجناس.عام موضوع العام و موضوع له عام نیست.

پس ما با این سه تا مشکل شما را محدود می‌کنیم. مأجوج!مأجوج یعنی چی؟یعنی ملزم می‌کنیم؟

ملزم یعنی چی؟یعنی شما را مجبور می‌کنیم که پرچم سفید را در عرصه بحث بالا ببرید و بپذیرید که الفاظ برای ذات معانی وضع شده‌اند.

این بحث اینجا بسته شد که موضوع آن لحن الفاظ و ذات معانی است و اراده یعنی همان اراده.مصداقی در معنا مأخوذ نیست.

سوال:

دلالت تصوریه یعنی دلالت الفاظ بر ذات معانی.اراده جزء معانی نیست؟صاحب فصول اینجا یک مطلبی گفته که انشاءالله فردا چون تتمه بحث زود می خواهیم مثل بحث قبلی که زود دیگر تتمه را جمع کردیم یک نکته ای گفته.

گفته که آخه چه کنیم که مرحوم بوعلی در اشارات و مرحوم خواجه در شرح اشارات یک مطلبی گفته اند که آن مطلب تأیید بر دخالت اراده در چیز در معنا و در موضوع له حرف آن دو تا را چه کار بکنیم؟

ما الان تا حالا می گفتیم که اراده جزء معنا نیست.جزء مستعمل فیه هم نیست.اراده الفاظ و ذات معانی است.ولی این دو بزرگوار گفتند نه، اراده و قصد متکلم هم در معنا دخالت دارد.سوال این است که آیا آن دو بزرگوار در دلالت تصوریه این حرف را گفته اند که صاحب فصول میخواهد بگوید در دلالت تصوریه گفته اند یا در دلالت تصدیقی؟آن دو بزرگوار هم گفتند ما میخواهیم بگوییم دلالت تصدیقی گفته اند در دلالت تصدیقی است که شما وقتی می توانید بگویید متکلم این را گفت.معقولش اینه که متکلم حس داشته باشه در دلالت تصوریه قصد متکلم دخالت ندارد.در تصدیقی قصد دخالت دارد.

ان شاء الله فردا از این بحث هم عبور می کنیم و از بحث آیا مرکبات هم دارای وضع هستند یا دارای وزن نیستند؟بعد اونجا میگوییم که اراده استعمالی و اراده جدی و البته اراده استعمالی و اراده جدی در محاورات یه سری اصولی دارن که آن اصول را باید رعایت بکنیم.ما باید بگوییم اون بنده خدا فاسد بوده در مقام بیان بوده. استعمال هم نمیتوانیم اراده داشته باشیم.میگوییم در مراد استعمالی ما دارد اما الان بحث من سر این بود که در دلالت تصوریه الفاظ برای ذات معانی یا برای معانی مراده یا شد.اما در اراده استعمالی موضوعش اراده استعمالی است.یک متکلم همین را گفت.و اراده جدی.بیاییم به لحاظ تطابق مقام ثبوت یا مقام اثبات.

اینطوری ثابت کردیم.بعد می‌گوییم پس ماقال اراده شماست.ماقال معنای وقت اراده موضوعش می‌شود همان مراد استعمالی.

 

logo