1403/11/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع له اسماء اشاره، اشاره با ید یا عین/الوضع /المقدمة
موضوع: المقدمة/الوضع /موضوع له اسماء اشاره، اشاره با ید یا عین
تفاوت مبانی در اسم اشاره
مرحوم آخوند در کفایه فرمودند «هذا»، «هو»، «ایاک» ، «واو» و«زید» از نظر معنی ومستعمل فیه یک چیز است.موضوع له زید مفرد مذکر است و «هو»، « هذا» و« ایاک » مفرد مذکر است و وقتی یک امر دانستیم و تفاوت را به امر بیرون از معنی و طبیعی و ذات معنی دانستیم لا محاله اشاره در «»هذا و خطاب و مخاطبه در «ایاک» وهمچنین در هو این اشاره عند الاستعمال پیدا می شود. شرط استعمال و به کار بردن این کلمات در مقام اشاره از هذا استفاده می کنیم ودر مقام تخاطب از ضمیر.
«ثم إنّه قد انقدح مما حققناه ، إنّه يمكن أن يقال : إن المستعمل فيه في مثل أسماء الإِشارة والضمائر أيضاً عام ، وأنّ تشخّصه إنّما نشأ من قِبَل طور استعمالها ، حيث انَّ أسماء الإِشارة وضعت ليشار بها إلى معانيها ، وكذا بعض الضمائر ، وبعضها ليخاطب به المعنى ، والإِشارة والتخاطب يستدعيان التشخص كما لا يخفى ، فدعوى : أن المستعمل فيه في مثل ( هذا ) أو ( هو ) أو ( إيّاك ) إنّما هو المفرد المذكر ، وتشخصه إنّما جاء من قبل الإِشارة ، أو التخاطب بهذه الألفاظ إليه ، فإن الإِشارة أو التخاطب لا يكاد يكون إلّا إلى الشخص أو معه ، غير مجازفة»[1]
اشاره حقیقی : شخصی آدرسی را سوال می کند و شما جواب می دهید، این اشاره حقیقی است که با چشم و دست و... می باشد.
در جایی که از لفظ استفاده می کنیم می خواهیم ببینیم موضوع له اش چیست؟ آخوند می گویند خود مفرد مذکر
آقای خویی
در اشاره لفظی باید همراه با اشاره بدنی باشد.
«فالصحيح في المقام ان يقال: ان أسماء الإشارة، و الضمائر و نحوهما وضعت للدلالة على قصد تفهيم معانيها خارجاً، عند الإشارة و التخاطب لا مطلقاً، فلا يمكن إبراز تفهيم تلك المعاني بدون الاقتران بالإشارة و التخاطب )این الفاظ مکمل می خواهد وتا اشاره نباشد معنی را نمی تواند ابراز کنند) فكل متكلم تعهد في نفسه بأنه متى ما قصد تفهيم معانيها أن يتكلم بها مقترنة بهذين الأمرين، فكلمة (هذا) أو (ذاك) لا تدل على معناها و هو المفرد المذكر إلا بمعونة الإشارة الخارجية، كالإشارة باليد كما هي الغالب أو بالرأس أو بالعين، و ضمير الخطاب لا يبرز معناه إلا مقترناً بالخطاب الخارجي»[2]
این اقتران به تنهایی دخیل در معنی نیستند.
آخوند گفتند خود «هذا» مفرد مذکر در اشاره را می رساند اما این که اشاره حقیقی باید کنار لفظ باشد بحثی نکردند. مگر این که بگویید استعمال به معنای اشاره خارچیه دخیل باشد که این حرف هم درست بشود.
بحث معرفه و نکره: تعین در معرفه و علم جزء معنی است یا خارج از معنی؟ اگر جز معنی باشد در اسم اشاره کتبی جواب می دهیم، چون ضمیمه خارجی است مثل این که تعیّن با اشاره لفظ ، عین یا ید است کار ید و عین را ذکر می کند. آقای خویی می گوید تا خطاب نباشد ابراز نمی شود.
اصفهانی: موضوع له مفرد مذکر مُشارالیه است.