« فهرست دروس
درس کفایة الاصول استاد سید مهدی میرمعزی

1404/08/17

بسم الله الرحمن الرحیم

التنبیه الثانی: حسن الاحتیاط شرعاً و عقلاً مطلقاً حتّی فی الشبهات البدویّة/تنبیهات البرائة /فصلٌ فی اصالة البرائة

 

 

موضوع: فصلٌ فی اصالة البرائة/تنبیهات البرائة /التنبیه الثانی: حسن الاحتیاط شرعاً و عقلاً مطلقاً حتّی فی الشبهات البدویّة

 

متن کتاب: قلت (1)‌ لا يخفى‌ أن منشأ الإشكال (2) هو تخيل‌ كون القربة المعتبرة في العبادة مثل سائر الشروط المعتبرة فيها (3) مما يتعلق بها الأمر المتعلق بها (3)، فيشكل جريانه (4) حينئذ (5)،

حاصل پاسخ مرحوم مصنّف از اشکال مرحوم شیخ انصاری آن است که اشکال عدم جریان امکان احتیاط حقیقی در عبادات مشکوکه مبتنی بر این تخیّل است که قصد قربت معتبر در عبادت متوقّف بر علم به امر در عبادت می باشد، چه علم تفصیلی و چه علم اجمالی و چنین علمی در شبهات بدویّه وجود ندارد؛ در حالی که چنین تخیّلی صحیح نبوده و قصد قربت معتبر در عبادت به هیچ وجه متوقّف بر علم به امر در عبادت نمی باشد، بلکه همانطور که قصد قربت با اتیان عبادت به قصد امر متعلّق به عبادت در صورت علم به امر محقّق می شود، با اتیان عبادت به قصد امر احتمالی متعلّق به عبادت نیز محقّق می گردد و در این جهت تفاوتی بین علم اجمالی به تعلّق امر به یکی از دو یا چند عبادت و یا شکّ بدوی در تعلّق امر به یک عبادت وجود ندارد؛ زیرا آنچه حکم به اعتبار قصد قربت در عبادات می کند، شرع نیست، بلکه عقل است که وقتی با توجّه به کلمات شارع می بیند مجرّد فعل، غرض شارع را محقّق نمی نماید، بلکه غرض شارع با اتیان فعل به صورت قربی حاصل می شود، حکم به اتیان فعل به قصد قربت و به قصد امتثال امر متعلّق به فعل می نماید و حکم عقل نیز متوقّف بر علم به امر نیست، بلکه در مواردی که یقین به تعلّق امر به فعل داشته باشد و همچنین یقین داشته باشد غرض شارع به مجرّد اتیان فعل محقّق نشده و بلکه با اتیان فعل به صورت قربی حاصل می گردد، حکم به وجوب اتیان فعل به قصد امتثال امر معلوم می کند و در مواردی که یقین به تعلّق امر به فعل نداشته باشد، بلکه صرفاً احتمال تعلّق امر به فعل را بدهد و یقین داشته باشد و یا حدّ اقل احتمال بدهد غرض شارع با اتیان مجرّد فعل حاصل نشده و متوقّف بر اتیان فعل به قصد قربت می باشد، حکم به اتیان فعل به وجوب اتیان فعل به قصد امتثال امر احتمالی می نماید.

ای اشکال عدم امکان الاحتیاط الحقیقی فی العبادات المشکوکة.

ای العبادة.

ای جریان الاحتیاط الحقیقی فی العبادات المشکوکة.

ای حین إذ کانت القربة المعتبرة فی العبادة مثل سائر الشروط المعتبرة فیها ممّا یتعلّق بها الأمر المتعلّق بالعبادة.

 

متن کتاب: لعدم التمكن من قصد القربة المعتبر فيها (1) و قد عرفت‌ أنه (2) فاسد (3) و إنما اعتبر قصد القربة فيها (1) عقلا لأجل أن الغرض منها (1) لا يكاد يحصل بدونه‌ (4).

و عليه (5)‌ كان جريان الاحتياط (6) فيه‌ (7) بمكان من الإمكان،‌ ضرورة التمكن‌ من الإتيان بما احتمل وجوبه (8) بتمامه و كماله‌، غاية الأمر أنه‌ لا بد أن يؤتى به (8) على‌ نحو لو كان (9)‌ مأمورا به، لكان مقرِّبا بأن يؤتى به (8) بداعي احتمال الأمر أو احتمال كونه (9) محبوبا له تعالى،‌ فيقع‌ حينئذ (10) على تقدير الأمر به امتثالا لأمره تعالى و على تقدير عدمه (11)‌ انقيادا لجنابه تبارك و تعالى و يستحق الثواب‌ على كل حال‌ إما على الطاعة (12) أو الانقياد (13).

و قد انقدح‌ بذلك (14) أنه لا حاجة في جريانه في العبادات (15) إلى تعلق أمر بها (16)،

ای العبادة.

ای تخیّل کون القربة المعتبرة فی العبادة مثل سائر الشروط المعتبرة فیها ممّا یتعلّق بها الأمر المتعلّق بالعبادة.

زیرا همانطور که در بحث تعبّدی و توصّلی گذشت، اخذ قصد امر در متعلّق أمر، مستلزم دور بوده و محال می باشد.

ای بدون قصد القربة.

ای علی کون وجه اعتبار قصد القربة فی العبادة، حکم العقل بکون الغرض من العبادة لا یحصل بدونه.

ای الاحتیاط الحقیقی.

ای فیما شُکَّ فیه من العبادة.

ای بما احتمل وجوبه من العبادة المشکوکة.

ای ما احتمل وجوبه من العبادةالمشکوکة.

ای حین إذ اُتِیَ ما احتمل وجوبه من العبادة المشکوکة بداعی احتمال الأمر أو احتمال کونه محبوباً.

ای و علی تقدیر عدم الأمر به.

ای علی تقدیر الأمر به.

ای علی تقدیر عدم الأمر به.

ای بما ذکرنا فی اثبات امکان الاحتیاط الحقیقی فی العبادات المشکوکة بقصد الأمر الاحتمالی أو بقصد کونه محبوباً لله تعالی.

ای جریان الاحتیاط الحقیقی فی العبادات المشکوکة.

ای بالعبادة المشکوکة.

 

متن کتاب: بل لو فرض تعلقه‌ بها (1) لما كان‌ (2) من الاحتياط بشي‌ء (3)، بل‌ كسائر ما علم‌ وجوبه أو استحبابه‌ منها (4) كما لا يخفى‌ (5).

فظهر (6) (7) أنه‌ لو قيل بدلالة أخبار «من بلغه‌ ثواب» على استحباب العمل الذي بلغ عليه الثواب‌ و لو بخبر ضعيف‌، لما كان‌ يجدي (8) في جريانه (9) في خصوص ما دل على وجوبه أو استحبابه خبر ضعيف (10)‌، بل كان (11)‌ عليه‌ (12) مستحبا كسائر ما دل الدليل على استحبابه‌.

لا يقال‌ هذا (13) لو قيل‌ بدلالتها (14) على استحباب نفس العمل الذي بلغ عليه الثواب‌ بعنوانه (15) و أما لو دلّت (14) على استحبابه‌ (11) لا بهذا العنوان (15)،‌ بل بعنوان أنه محتمل الثواب (16)‌، لكانت (14) دالة على استحباب الإتيان به (11)‌ بعنوان الاحتياط كأوامر الاحتياط لو قيل بأنها للطلب المولوي‌ لا الإرشادي‌.

ای بل لو فرض تعلّق أمرٍ بالعبادة المشکوکة.

ای لما کان اتیان العبادة المشکوکة بقصد الأمر المتعلّق بها قطعاً.

زیرا احتیاط در شبهات بدویّه عبارت است از امتثال احتمالی مردّد بین اطاعت و انقیاد، در حالی که اتیان عبادت مشکوکه به قصد امری که قطعاً به آن تعلّق گرفته است، امتثال جزمی بوده و احتیاط به حساب نمی آید.

ای من العبادات.

فکما أنّ اتیان ما علم وجوبه او استحبابه من العبادات لما کان من الاحتیاط بشیءٍ، فکذلک اتیان العبادة المشکوکة بقصد الأمر المتعلّق بها قطعاً لما کان من الاحتیاط بشیءٍ.

ای فظهر ممّا ذکرنا من أنّه لو فرض تعلّق الأمر بالعبادة المشکوکة، لما کان اتیان العبادة المشکوکة بقصد ذلک الأمر المقطوع، من الاحتیاط.

عبارت «فظهر أنّه الخ» در مقام ردّ تنبیه دوّم مرحوم شیخ انصاری در شبهه وجوبیّه می باشد.

ای استحباب العمل الذی بلغ علیه الثواب و لو بخبرٍ ضعیف.

ای فی توجیه جریان الاحتیاط الحقیقی.

ای خصوص ما دلّ علی وجوبه أو استحبابه خبر ضعیفٌ من الشبهات الوجوبیّة.

ای العمل الذی دلّ علی وجوبه أو استحباب خبرٌ ضعیفٌ.

ای علی دلالة اخبار «من بلغه ثواب» علی استحباب العمل الذی بلغ علیه الثواب و لو بخبر ضعیف.

ای عدم جدوی دلالة اخبار «من بلغه ثواب» علی استحباب العمل الذی بلغ علیه الثواب و لو بخبر ضعیف فی توجیه جریان الاحتیاط فی خصوص ما دلّ علی وجوبه أو استحبابه خبرٌ ضعیفٌ.

ای أخبار «من بلغه ثوابٌ».

ای بعنوان أنّه عملٌ بلغ علیه الثواب.

كما دل عليه قوله (ع) في بعض اخبار من بلغه ثوابٌ: «فعمل ذلك التماس ذلك الثواب» أو قوله (ع) فی بعضها الآخر: «ففعل ذلك طلب قول النبي صلى اللَّه عليه و آله‌».

 

متن کتاب: فإنه يقال‌ إن الأمر بعنوان الاحتياط (1) و لو كان مولويا، لكان توصليا (2) مع‌ أنه‌ لو كان‌ (1) عباديا، لما كان (3)‌ مصححا للاحتياط (4) و مجديا في جريانه (4) في العبادات كما أشرنا إليه‌ آنفا.

ای الأمر بالعمل الذی دلّ علی وجوبه أو استحباب خبرٌ ضعیفٌ بعنوان أنّه محتمل الثواب.

حاصل پاسخ مرحوم مصنّف آن است که اوّلاً بر فرض پذیرفته شود امر مستفاد از اخبار من بلغ، امر مولوی است نه امر ارشادی، این امر، امر توصّلی می باشد نه امر تعبّدی و لذا قصد این امر نمی تواند در عباداتی که خبر ضعیف دلالت بر وجوب یا استحباب آنها دارد، مصحِّح عبادیّت عبادت گردیده و قصد قربت معتبر در عبادت را محقّق نماید، زیرا اگر امر مستفاد از اخبار من بلغ، امر تعبّدی بود، لازم می آمد شامل اعمالی که خبر ضعیف دلالت بر وجوب یا استحباب توصّلی آنها دارد نگردد در حالی که این اخبار بالاجماع به اطلاق خود هم شامل اعمالی می شوند که خبر ضعیف، دلالت بر وجوب یا استحباب تعبّدی آنها دارد و هم شامل اعمالی که خبر ضعیف، دلالت بر وجوب یا استحباب توصّلی آنها می گردد.

و ثانیاً بر فرض پذیرفته شود امر مستفاد از اخبار من بلغ به احتیاط، امر مولوی تعبّدی می باشد، همانطور که در اوامر احتیاط گذشت، استفاده امر به عبادت از اوامر احتیاط، دوری بوده و ممکن نیست.

اگرچه پاسخ دوّم مرحوم مصنّف صحیح است، ولی به نظر می رسد پاسخ اوّل ایشان صحیح نیست، زیرا تمامی اوامر از جمله امر متعلّق به عبادات، توصّلی بوده و اخذ قصد قربت در متعلّق آنها محال می باشد و توصّلی بودن امر متعلّق به عبادت مانع از امکان تحقّق عبادت به واسطه قصد امر توصّلی متعلّق به آن نخواهد بود، بنا بر این اگر اخبار من بلغ همچون اخبار احتیاط دلالت بر امر به احتیاط داشته باشند، در واجبات توصّلی عقل حکم به تحقّق احتیاط به واسطه صرف انجام فعل واجب می نماید و در واجبات تعبّدی حکم به تحقّق احتیاط به واسطه اتیان فعل واجب به قصد امر توصّلی متعلّق به احتیاط خواهد نمود و احتیاط در عبادات از این جهت مانعی نخواهد داشت[1] .

ای الأمر المولوی العبادی بالعمل الذی دلّ علی وجوبه أو استحباب خبرٌ ضعیفٌ بعنوان أنّه محتمل الثواب.

ای الاحتیاط الحقیقی.


logo