« فهرست دروس
درس کتاب المکاسب استاد سید مهدی میرمعزی

1404/01/31

بسم الله الرحمن الرحیم

مسألة: إحتکار الطعام/تنبیهات البیع /کتاب البیع

 

موضوع: کتاب البیع/تنبیهات البیع /مسألة: إحتکار الطعام

 

متن کتاب: خاتمة و من أهمّ آداب التجارة الإجمال فی الطلب (1) و الاقتصاد فیه (2)، ففی مرسلة ابن فضّال عن رجل عن أبی عبد اللّٰه علیه السلام: «لیكن طلبك للمعیشة فوق كسب المُضَیِّع (3) و دون طلب الحریص الراضی بدنیاه المطمئنّ إلیها (4)، و لكن أنزل نفسك من ذلك (5) منزلة المُنصِف (6) المتعفّف (7)، ترفع نفسك عن منزلة الواهن الضعیف (8) و تكسب ما لا بدّ للمؤمن منه؛ إنّ الذین أُعطوا المال ثمّ لم یشكروا، لا مال لهم».

و فی صحیحة الثمالی عن أبی جعفر علیه السلام «قال: قال رسول اللّٰه صلّى اللّٰه علیه و آله فی حجّة الوداع: ألا إنّ الروح الأمین نفث فی رَوْعی (9): أنّه لن تموت نفس حتّى تستكمل (10) رزقها (10)،

    1. بان يطلب الرزق بالتجارة طلبا جميلا لا ينافى العفة و المروءة، و يناسب جمال الرجل فى الدنيا و الآخرة.

    2. ای الاقتصاد فی الطلب، فلا یعمل عمل الحریص الذی لا یبالی بالحرام و لا یترک الکسب لإرادة العبادة أو لشبهة لزوم الزهد عن الدنیا؛ فلا یکون الاقتصاد فی الطلب بمعنی الاقتصاد فی میزان الطلب حتّی ینافی التجارة لکسب المال، زائداً عن مقدار الحاجة و الحال أنّ الإمام (ع) امر فی روایات کثیرة برجوع من ترک الکسب لأنّه استغنی، الی الکسب، لذهاب عقله بترک الکسب؛ فیکون الاقتصاد فی الطلب بمعنی الاقتصاد فی اصل الطلب و کیفیّته.

    3. ای المُضَیِّع للکسب الذی یکتسب اکتساباً منقطعاً بلا اهتمام أو المضیّع للإنفاق علی الأهل أو المُضَیِّع للرزق.

    4. ای الی دنیاه.

    5. ای من الکسب.

    6. ای الذی یتوسّط فی الأمور.

    7. ای الذی یعفّ عن الحرام و عن مساقط المروءة.

    8. ای الواهن الضعیف عن الکسب.

    9. «رَوع» به معنای «ذهن» می باشد بنا بر این عبارت «نفث فی روعی» به معنای «القی فی ذهنی وحیاً» می باشد.

    10. ای تلک النفس.

 

متن کتاب: فاتّقوا اللّٰه و أجملوا فی الطلب، و لا یحملنّكم استبطاء (1) شی‌ءٍ من الرزق أن تطلبوه (2) بشی‌ءٍ من معصیة اللّٰه؛ فإنّ اللّٰه تبارك و تعالى قسّم الأرزاق فی خلقه حلالًا و لم یقسمها (3) حراماً، فمن اتّقى اللّٰه و صبر، آتاه اللّٰه برزقه من حِلِّه (4)، و من هتك حجاب الستر (5) و عجّل (6)، فأخذه (7) من غیر حلّه (8)، قصّ (9) به (10) من رزقه الحلال و حوسب (10) علیه‌ (11) یوم القیامة».

و عن أبی عبد اللّٰه علیه السلام: «أنّه كان أمیر المؤمنین علیه السلام كثیراً ما یقول: اعلموا علماً یقیناً أنّ اللّٰه عزّ و جلّ لم یجعل للعبد و إن اشتدّ جهده و عظمت حیلته و كثرت مكائدته (12)، أن یسبق (13) ما سمّی له (14) فی الذكر الحكیم

    1. «استبطاء» به معنای طلب کندی می باشد و در اینجا به معنای کندی رسیدن روزی به انسان و به عبارتی، دیر رسیدن یک روزی معیّن به انسان است؛ مثلاً انسان مایل است فلان منزل یا فلان خودرو یا فلان مغازه را داشته باشد و این طول می کشد تا از راه حلال حاصل شود.

    2. ای أن تطلبوا تلک الرزق المستبطی.

    3. ای الأرزاق.

    4. ای من حلّ الرزق ای من الرزق الحلال.

    5. «حجاب الستر» به معنای پرده حیایی است که میان عبد و مولی قرار دارد.

    6. یعنی در طلب رزق خود عجله نماید.

    7. ای فأخذ المُعَجِّل، رزقَه.

    8. ای من غیر حلّ رزقه ای من الرزق الحرام.

    9. «قصّ» به معنای بریدن و کم کردن می باشد.

    10. ای ما عجّله من رزقه بالحرام.

    11. ای علی المُعَجِّل لرزقه بالحرام.

    12. در تمامی نسخ مکاسب، در این قسمت روایت، «مُکائَدة»، به معنای فریب دادن ذکر شده است، ولی در نسخ کافی و تهذیب که این روایت از آنها اخذ شده است، «مُکابَدَة» به معنای رنج و سختی بسیار کشیدن در راه انجام یک کار آمده است و در وسائل، «مَکائِدِ» جمع «مکیدة» به معنای کید و فریب آمده است.

    13. عبارت «أن یسبق الخ»، تأویل به مصدر رفته و مفعول «لم یجعل» می باشد.

    14. ای ما عُیِّنَ له.

 

متن کتاب: ، و لم یحل بین العبد (1) فی ضعفه (2) و قلّة حیلته (2) أن یبلغ ما سمّی له (2) فی الذكر الحكیم. أیها الناس، إنّه لن یزداد امرؤٌ نقیراً (3) لحِذقه (4)، و لم ینقص امرؤٌ نقیراً لحمقه، فالعالم بهذا (5) العامل به (6) أعظم الناس راحةً فی منفعته، و العالم بهذا (5) التارك له (7) أعظم الناس شغلًا فی مضرّته، و ربّ مُنعَمٍ علیه مُستَدْرَجٍ بالإحسان إلیه (8)، و ربّ مغرور (9) فی الناس مصنوع له (10)،

    1. در نسخ مکاسب به تبع نسخ تهذیب، «و لم یحلّ بین العبد» آمده است که چون طرف دیگر بینونة ذکر نشده، مفهوم نیست و مشخّص است که تصحیفی در نسخ تهذیب صورت گرفته است؛

در نسخ کافی به جای این تعبیر، تعبیر «و لم یحلّ من العبد» ذکر شده است که یقیناً تصحیف است، زیرا وجهی وجود ندارد که عبد به جهت ضعف و ناچاری، به روزی مقدّری که برای او در ذکر حکیم تعیین شده، نرسد؛ بلکه بر اساس سایر روایات باب، روزی هر کس با هر شرایطی که در کسب روزی داشته باشد، نهایتاً به او خواهد رسید؛

و امّا در وسائل، این تصحیف نسخ کافی و تهذیب تصحیح شده و به جای این دو تعبیر منقول در کافی و تهذیب، تعبیر «و لم یخل من العبد» نقل شده است یعنی عبد حتّی با وجود ضعف و ناچاری، از این حالت خالی نخواهد ماند که بالأخره آنچه در ذکر حکیم به عنوان روزی او معیّن و مقدّر شده، به او خواهد رسید.

    2. ای العبد.

    3. «نقیر» به معنای فرو رفتگی پشت هسته خرما بوده و در اینجا کنایه از مال و رزق بسیار اندک می باشد.

    4. «حذق» به معنای مهارت می باشد.

    5. ای بعدم ازدیاد الرزق بالحِذق و لا نقصه بالحمق.

    6. ای العامل بمقتضی علمه بعدم ازدیاد الرزق بالحِذق و لا نقصه بالحمق.

    7. ای التارک بمقتضی علمه بعدم ازدیاد الرزق بالحِذق و لا نقصه بالحمق.

    8. یعنی ای چه بسا کسی که به او نعمت داده شده است و با احسانی که به او می شود، به تدریج به سمت جهنّم سوق داده می شود مثل اینکه فرد، وقتی مال نداشت، زنا نمی کرد، مشروب نمی خورد، ظلم نمی کرد و هکذا، ولی وقتی مال به دست می آورد، به تدریج دچار تمامی این مساوی می گردد.

    9. «مغرور» به معنای فریب خورده می باشد و در اینجا مراد کسی است که به جهت توکّل بر خدا و عدم طلب حرام، مردم او را مغرور و فریب خورده می دانند.

    10. ای قد صنع الله له اسباب الرزق و السیادة.

 

متن کتاب: فأبق (1) أیها الساعی من سعیك، و أقصر من عجلتك، و انتبه من سِنَة (2) غفلتك، و تفكّر فیما جاء عن اللّٰه عزّ و جلّ على لسان نبیه صلّى اللّٰه علیه و آله».

و فی روایة عبد اللّٰه بن سلیمان، قال: «سمعت أبا عبد اللّٰه علیه السلام یقول: إنّ اللّٰه عزّ و جلّ وسّع فی أرزاق الحُمقى (3) لیعتبر العقلاء و یعلموا أنّ الدنیا لیس ینال ما فیها (4) بعمل و لا حیلة».

و فی مرفوعة سهل بن زیاد أنّه قال: «قال أمیر المؤمنین علیه السلام: كم من مُتعِب نفسَه مُقَتِّر (5) علیه (6)، و كم من مقتصد (7) فی الطلب قد ساعدته المقادیر(8)».

و فی روایة علی بن عبد العزیز قال: «قال أبو عبد اللّٰه علیه السلام: ما فعل عمر بن مسلم؟ قلت: جعلت فداك! أقبل على العبادة و ترك التجارة، فقال: ویحه! أما علم أنّ تارك الطلب لا تستجاب له دعوته؟ إنّ قوماً من أصحاب رسول اللّٰه صلّى اللّٰه علیه و آله لمّا نزل قوله تعالى: «وَ مَنْ یتَّقِ اللّٰهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لٰا یحْتَسِبُ»، أغلقوا الأبواب و أقبلوا على العبادة و قالوا: قد كُفینا (9)، فبلغ ذلك النبی صلّى اللّٰه علیه و آله فأرسل إلیهم، فقال لهم: ما دعاكم إلى ما صنعتم؟ فقالوا: یا رسول اللّٰه تكفّل اللّٰه تعالى لنا بأرزاقنا، فأقبلنا على العبادة. فقال صلّى اللّٰه علیه و آله: إنّه من فعل ذلك لم یستجب له، علیكم بالطلب».

و قد تقدّم روایة أنّه: «لیس منّا من ترك آخرته لدنیاه، و لا من ترك دنیاه لآخرته».

و تقدّم أیضاً حدیث داود (10) على نبینا و آله و علیه السلام و على جمیع أنبیائه الصلاة و السلام بعد الحمد للّٰه الملك العلّام على ما أنعم علینا بالنعم الجسام التی من أعظمها الاشتغال بمطالعة و كتابة كلمات أولیائه الكرام التی هی مصابیح الظلام للخاصّ و العامّ.

    1. اباق به معنای فرار کردن است و در برخی نسخ مکاسب «فاتّقِ» دارد.

    2. «سِنَة» به معنای چرت می باشد و کنایه از کوتاهی غفلت دنیا در مقابل عذاب ابدی آخرت می باشد.

    3. «الحُمقی» جمع «أحمق» می باشد.

    4. ای فی الدنیا.

    5. «تقتیر» به معنای سخت گرفتن در خرج کردن می باشد.

    6. ای علی نفسه.

    7. «مُقتَصِد» به معنای میانه رو می باشد.

    8. «مقادیر»، جمع «مقدار» به معنای میزان و اندازه می باشد و مراد از آن در اینجا، میزانی از روزی است که برای او مقدّر شده است.

    9. ای قد کُفینا عن الرزق بالعبادة.

    10. مراد این روایت است که می فرماید: «أوحى اللّٰه تعالى إلى داود على نبيّنا و آله و عليه السلام: يا داود، إنّك نِعْم العبد لولا أنّك تأكل من بيت المال و لا تعمل بيدك شيئاً. فبكى عليه السلام أربعين صباحاً ثمّ ألان اللّٰه تعالى له الحديد و كان يعمل كلّ يوم درعاً و يبيعه بألف درهم، فعمل ثلاثمائة و ستّين درعاً فباعها و استغنى عن بيت المال ... الحديث».

logo