« فهرست دروس
درس کتاب المکاسب استاد سید مهدی میرمعزی

1404/01/18

بسم الله الرحمن الرحیم

مسألة: تلقّی الرکبان/تنبیهات البیع /کتاب البیع

 

موضوع: کتاب البیع/تنبیهات البیع /مسألة: تلقّی الرکبان

 

متن کتاب: ثمّ إنّه لا إشكال فی اعتبار القصد (1)؛ إذ بدونه (2) لا یصدق عنوان التلقّی، فلو تلقّى (3) الركب فی طریقه (3) ذاهباً أو جائیاً، لم یكره المعاملة معهم (4). و كذا فی اعتبار قصد المعاملة من المتلقّى (5)، فلا یكره (6) لغرضٍ آخر (7) و لو اتّفقت المعاملة.

قیل: ظاهر التعلیل (8) فی روایة عروة المتقدّمة (9)، اعتبار جهل الركب بسعر البلد (10) (11).

و فیه: أنّه (12) مبنی على عدم اختصاص القید (13) بالحكم الأخیر (14)، فیحتمل أن تكون العلّة فی كراهة التلقی، مسامحة الركب (15) فی المیزان بما لا یتسامح به المتلقِّی (16)،

    1. ای لا اشکال فی اعتبار قصد التلقّی و ملاقاة الرکب فی کراهة التلقّی.

    2. ای بدون قصد التلقّی.

    3. ای المکلّف.

    4. ای مع الرکب.

    5. ای و کذا لا اشکال فی اعتبار قصد المعاملة مع الرکب من المتلقّی.

    6. ای تلقّی الرکب.

    7. مثل اینکه مکلّف، قصد ملاقات با رکب را داشته است، ولی نه به جهت معامله، بلکه به غرضی دیگر مثل پرس و جو راجع به قیمت کالا ها در شهری که رکب از آن شهر آمده است یا ملاقات با یکی از اقارب خود که اهل این کاروان است.

    8. ای تعلیل النهی عن التلقّی.

    9. و هو قوله (ع): «و المسلمون یرزق اللّٰه بعضَهم من بعضٍ».

    10. ای اعتبار جهل الرکب بسعر البلد فی النهی عن التلقّی، فلا یکون التلقّی منهیّاً عنه اذا علم الرکب بسعر البلد.

    11. وجه ظهور تعلیل «و المسلمون یرزق الله بعضَهم من بعضٍ» در روایت عروه در اشتراط جهل رکب به سعر بلد در کراهت تلقّی رکبان آن است که در صورت جهل رکب به سعر بلد، کالای خود را به قیمت کمتر به شخص متلقّی می فروشند و در این صورت، این تنها متلقّی است که از این معامله مرتزق می شود، نه عموم مسلمین اهل بلد، امّا در صورت علم رکب به سعر بلد، کالای خود را به قیمت بلد به متلقّی فروخته و با فراوانی کالا در سوق بلد به همان قیمت بل6د، همه اهل بلد به نحوی از این معامله منتفع می شوند؛

به عبارت دیگر در تعلیل «و المسلمون یرزق الله بعضهم من بعض»، مراد از بعض أوّل، اهل بلد بوده و مراد از بعض ثانی، رکبان می باشد، در نتیجه بر اساس این تعلیل، ارتزاق مردم بلد از رکبان و ارتزاق رکبان از مردم بلد، علّت غائی برای نهی از تلقّی و به عبارتی ترک تلقّی به حساب می آید در حالی که در صورت علم رکبان به قیمت بلد، در صورت تلقّی نیز همچون صورت ترک تلقّی، ارتزاق اهل بلد از رکب و ارتزاق رکب از اهل بلد حاصل گردیده و تعلیل نهی از تلقّی و به عبارتی تعلیل ترک تلقّی به ارتزاق اهل بلد و رکب از یکدیگر، لغو خواهد بود[1] ؛

به نظر می رسد استظهار اعتبار جهل رکب به قیمت بلد در کراهت تلقّی از تعلیل مذکور در روایت عروه، صحیح نیست، زیرا حتّی در صورت علم رکب به قیمت بلد نیز اگرچه تلقّی رکبان، موجب ارتزاق رکب از اهل بلد می شود و اینکه اهل بلد، همان کالای مجانس با کالای رکب را در بلد به قیمتی معیّن خرید و فروش می نمایند موجب می شود رکب بتواند کالای خود را به این قیمت فروخته و به نحوی از اهل بلد، مرتزق و منتفع گردد، ولی موجب ارتزاق اهل بلد از رکب نخواهد گردید، چون ممکن است متلقّی با جمع آوری کالا قبل از ورود آن به شهر و اطّلاع مسلمین و حکّام آنها از وجود چنین کالایی، آن را احتکار نموده و به تدریج قیمت آن را بالا ببرد که در این صورت، اهل بلد نه تنها از رکب و مال التجاره آنها مرتزق و منتفع نمی شوند، بلکه با تلقّی، متضرّر می گردند؛ لذا تعلیل نهی از تلقّی به ارتزاق اهل بلد و رکب از یکدیگر، اختصاصی به صورت جهل رکبان نسبت به قیمت بلد نداشته و حتّی در صورت علم رکبان به قیمت بلد نیز مقتضی کراهت تلقّی از رکبان خواهد بود.

    12. ای کون ظاهر التعلیل فی روایة عروة المتقدّمة، اعتبار جهل الرکب بسعر البلد.

    13. ای التعلیل.

    14. ای عدم اختصاص التعلیل بالنهی عن بیع الحاضر للباد و القول بشمول التعلیل للحکمین المذکورین فی هذه الروایة، الأخیر منهما و هو النهی عن بیع الحاضر للباد و الأوّل منهما و هو النهی عن التلقّی.

    15. ای فإذا احتمل أن تکون القید و التعلیل مختصّاً بالحکم الأخیر ای النهی عن بیع الحاضر للباد، یحتمل ان تکون العلّة فی الحکم الأوّل ای کراهة التلقّی، مسامحة الرکب الخ.

    16. فیستلزم الغرر الموجب لفساد هذا البیع، سواءٌ علم الرکب بسعر البلد أم لا.

 

متن کتاب: أو مظنّة حبس المتلقّین ما اشتروه و ادّخاره عن أعین الناس و بیعه تدریجاً (1) (2)، بخلاف ما إذا أتى الركب و طرحوا أمتعتهم (3) فی الخانات (4) و الأسواق، فإنّ له (5) أثراً بیناً فی امتلاء أعین الناس (6)، خصوصاً الفقراء وقت الغلاء (7) إذا أُتِیَ بالطعام (8).

و كیف كان (9)، فاشتراط الكراهة بجهلهم (3) بسعر البلد محلّ مناقشة.

    1. و هو الإحتکار الحرام الموجب لإزدیاد الأسعار.

    2. و لا فرق فیه بین علم الرکب بقیمة البلد و بین جهله بها.

    3. ای الرکب.

    4. «خانات» جمع مکسّر «خان» به معنای دکّان و مغازه می باشد.

    5. ای لطرح امتعة الرکب فی الخانات و الأسواق.

    6. یعنی اینکه چشم مردم پر شده و از ترس کمبود کالاها، به بازار ها هجوم نیاورند و موجب افزایش قیمت کالا در بازار مسلمین نشوند.

    7. «غِلاء» به معنای گران شدن قیمت ها می باشد.

    8. فمناط کراهة التلقّی، المنع عن الاخلال بنظام معایش العباد و لا فرق فیه بین علم الرکب بقیمة البلد و جهلهم بها.

    9. ای سواء كانت علة كراهة تلقى الركبان مسامحة الركب او مظنة حبس المتلقين.


logo