« فهرست دروس
درس تفسیر استاد سیدمحمد میراحمدی

1404/08/04

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر آیه 28 سوره کهف/غفلت /تفسیر موضوعی

 

موضوع: تفسیر موضوعی/غفلت /تفسیر آیه 28 سوره کهف

 

در بحث تفسیر، به لطف خدا، به آیه ۲۸ از سوره مبارکه کهف رسیدیم. در جلسه قبل، ترجمه و برخی تذکرات اخلاقی این آیه کریمه تقدیم شد و مرحله اول بحث به پایان رسید. طبق روال، پس از این مرحله، وارد شرح لغات مهم آیه می‌شویم تا به فهم دقیق‌تر آن کمک کند. در این آیه، حدود پنج یا شش لغت وجود دارد که نیازمند بحث جدی و بررسی دقیق است.
شرح لغات :
صبر :

نخستین و مهم‌ترین واژه در این آیه، کلمه "اصبر" است. اگرچه واژه "صبر" به کرات به گوش ما خورده است، اما میزان توجه و تفکر ما در عمق و مغز این کلمه بسیار حائز اهمیت است. برای تبیین معنای این واژه، عمدتاً از کتاب "مفردات" جناب راغب اصفهانی استفاده می‌شود.
راغب در "المفردات"، "صبر" و ماده آن را این‌گونه معنا کرده است: «الصبر به معنی إمساک فی ضیق» این تعریف دارای بار معنایی عمیقی است؛ صبر یعنی «خودداری در تنگنا»[1]
راغب برای روشن‌تر شدن معنا، مثالی می‌آورد: "صبرت الدابة". "دابة" به معنای حیوان است و این عبارت یعنی "حَبَستُها بِلا عَلَفٍ" (آن حیوان را بدون آب و علف حبس کردم). این تشبیه نشان می‌دهد که نگهداری یک حیوان بدون آب و علف در یک مکان، کاری بسیار سخت و شاق است. صبر نیز چنین حالتی دارد.
نتیجه‌گیری از معنای صبر:
بنابراین، هرگاه در قرآن توصیه‌ای به صبر می‌شود، باید خود را برای یک کار مهم و دشوار آماده کنیم.
صبر در نماز :

یکی از مواردی که در آن به صبر توصیه شده، "نماز" است. در قرآن آمده است: ﴿وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا﴾[2] این تعبیر، بار معنایی سنگینی دارد و نشان می‌دهد که نماز، امری ساده نیست؛ البته اگر بخواهیم اهل نماز واقعی باشیم.
صرف خم و راست شدن و سر بر مهر گذاشتن، در نهایت به "اسقاط ما فی الذمه فقهی" می‌انجامد. اما آثار واقعی نماز کجاست؟ مرحوم آیت‌الله بهجت فرمودند برای رسیدن به مقامات عالیه، همین نماز اول وقت کافی است.
جان و روح نماز در آیه دیگری مشخص شده است که ویژگی‌های "مصلین" را برمی‌شمارد: ﴿وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ﴾[3] نمازگزار واقعی کسی است که از لغویات و امور لغو بیزار و متنفر باشد. این، آدرس نماز واقعی است. چنین نمازی نیازمند "صبر" است، آن هم با تعبیر "اصطبر" که به دلیل "کثرت المبانی"، بر "کثرت المعانی" و تأکید بیشتر دلالت دارد.
هر جا در آیات و روایات به صبر توصیه شده، به این معناست که باید کمر را برای انجام کاری شاق، خلاف میل و خلاف عادت محکم بست. حرکت در خلاف جهت عادت و میل، بسیار سخت است.
ترک وعده ناهار برای کسی که هر روز عادت به خوردن آن دارد.
نخوابیدن بعد از ناهار برای کسی که به آن عادت کرده است.
ننوشیدن چای برای کسی که به نوشیدن چندین لیوان در روز عادت دارد.
صبر همراه با مشقت و سختی است، زیرا انسان می‌خواهد به چیزی ورود پیدا کند که نفس او آن را نمی‌پذیرد. راغب نیز می‌گوید: "الصبر به معنی إمساک فی ضیق"؛ یعنی خود را در جایی حبس کنی که تنش‌زا است و خوشایند تو نیست.
این سؤال که "چرا باید این‌گونه باشد؟" پاسخ روشنی دارد: هدف، تربیت انسان است. انسان برای مؤدب شدن به آداب عرشی و الهی به این نظام هستی آمده است و این تأدیب، سختی دارد. انسان در دو جبهه متعارض "جنود عقل" و "جنود جهل" واقع شده است. در وجود او هم شهوت و غضب هست و هم عقل و عفت. به ازای هر رذیله اخلاقی، یک صفت حسنه وجود دارد و این دو در جنگ دائمی هستند و در جنگ، تیر و ترکش وجود دارد.
خداوند متعال به پیامبر (ص) می‌فرماید: ﴿وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم﴾ ای حبیب ما، تحمل کن و با همین مؤمنین و متدینینی که همیشه در مسیر خدا هستند، حوصله داشته باش.
سؤال اینجاست که اگر این افراد مؤمن و متدین هستند، چرا این‌قدر توصیه به صبر شده است؟ نکته دقیقاً همین‌جاست. ما با کافر و مشرک کاری نداریم و از آن‌ها توقعی نیست. همان‌طور که در شعر آمده است:

«هر کس به طریقی دل ما می‌شکند / بیگانه جدا، دوست جدا می‌شکند»

«بیگانه اگر می‌شکند حرفی نیست / از دوست بپرسید که چرا می‌شکند»

شکستن دل توسط کسی که از او توقع نداری، بسیار سخت و تلخ است.
دلایل نیاز به صبر در میان مؤمنان:

1 - بخشی از این مسائل به ابتلا و امتحان الهی بازمی‌گردد که مؤمنان باید در ارتباطات خود یکدیگر را بیازمایند.

2 - بخشی دیگر به امتحان مربوط نیست، بلکه به وجود سلیقه‌های مختلف بازمی‌گردد. نزدیک‌ترین رابطه، رابطه همسری است، اما حتی در این رابطه نیز اختلاف سلیقه وجود دارد. وقتی با همسر اختلاف سلیقه وجود دارد، از دوست، همسایه، برادر و دیگران چه توقعی می‌توان داشت؟
پیامبر ما به بندگان امتش می‌گوید که راه دینداری سخت است. اطرافیان تو با اینکه متدین هستند، اما هرکس حال و هوا و سلیقه‌ای دارد. همان‌طور که پنج انگشت دست هم‌اندازه نیستند، افراد جامعه مؤمنین نیز متفاوت‌اند. بنابراین، باید به خاطر خدا و در مسیر دینداری، قهر و غلبه‌های مؤمنین را تحمل کرد.
اهمیت انسجام در جبهه حق :
یکی از اشکالات کار ما، به‌ویژه در میان بچه‌های مذهبی و انقلابی، عدم انسجام است. گاهی اعضای جبهه انقلاب با یکدیگر درگیر می‌شوند. نباید هدف اصلی را گم کرد. قیل و قال و اختلاف سلیقه همه جا هست.
جای تأسف است که در جبهه باطل، با وجود اختلافات داخلی، در رسیدن به هدف مشترک، متحد هستند؛ اما در جبهه حق، زد و بند و اختلاف صدا وجود داشته باشد.
به همین دلیل خدا به پیامبرش و پیامبرش به امتش توصیه می‌کند که در مسیر دینداری، صبر و تحمل نسبت به یکدیگر داشته باشند.
نتیجه صبر و بزرگواری :
هر کس صبر و حوصله بیشتری داشته باشد، خودش بزرگ می‌شود.
در زندگی مشترک، چه مرد و چه زن، هر کدام که صبر و تحملش بیشتر باشد، عزیزتر می‌شود و بزرگی و شأن بیشتری می‌یابد. سازگاری بیشتر، عامل بزرگی است.
برخی گمان می‌کنند اگر در دعواها با نیش و کنایه پاسخ ندهند، عقب می‌افتند. در حالی که با نیش زدن و کنایه گفتن، خود را عقب انداخته و خراب می‌کنند. باید بزرگوار بود.
البته تمام این‌ها زمانی ارزش دارد که "لله" باشد. اگر برای خدا نباشد، هیچ فایده‌ای نخواهد داشت.
واژه «غداه»

دومین لغت مورد بحث، "غداة" است که از ریشه "غُدوة" می‌آید.
جناب راغب در "المفردات" می‌گوید: «مِن اَوَّلِ النَّهار»[4] "غداة" به معنای "اول روز" است. بنابراین، ما آن را به "صبحگاهان" ترجمه می‌کنیم.
عبارت ﴿یَدعُونَ رَبَّهُم بِالغَداةِ﴾ یعنی این گروه از مؤمنان، پروردگار خود را می‌خوانند و بخشی از دعا و نیایش آن‌ها در صبحگاهان است.
خوش به حال آن مؤمن و به‌ویژه آن طلبه‌ای که صبح خود را با دعا و مناجات آغاز کند. "اولِ هر کاری" بسیار مهم است. همان‌طور که در فقه گفته می‌شود اولین صدایی که باید به گوش نوزاد برسد، اذان و اقامه است. چقدر خوب است که اولین لحظات صبح، با صدای قرآن، دعا و مناجات همراه باشد. عادت به این کار، نسخه‌ای شفابخش خواهد بود و به اذن الهی، روزی نورانی و آرام را برای انسان رقم خواهد زد.


logo