1404/07/29
بسم الله الرحمن الرحیم
آیه 97 سوره انبیا/غفلت /تفسیر موضوعی
موضوع: تفسیر موضوعی/غفلت /آیه 97 سوره انبیا
مروری بر مباحث پیشین
در جلسات گذشته، مباحث اصلی مربوط به آیه ۹۷ از سوره مبارکه انبیاء، از جمله موضوع یأجوج و مأجوج و کیفیت حکومت ذوالقرنین، تبیین گردید و پندها و عبرتهای آن بیان شد. پیش از ورود به آیه بعدی، جمعبندی نهایی از آیه ۹۷ سوره انبیاء ارائه میشود تا پیوستگی مطالب حفظ گردد.
آیه شریفه میفرماید:
﴿وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِیَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِینَ کَفَرُوا یَا وَیْلَنَا قَدْ کُنَّا فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا بَلْ کُنَّا ظَالِمِین﴾
(و وعده حقّ [قيامت] نزديك مىشود؛ در آن هنگام چشمهاى كافران از وحشت از حركت بازمىماند؛ (مىگويند:) اى واى بر ما كه از اين (جريان) در غفلت بوديم؛ بلكه ما ستمكار بوديم)
پیام اصلی آیه این است که با فرارسیدن «وعده حق»، که منظور از آن قیامت است، چشمان کسانی که در دنیا کافر بودهاند، از شدت هول و وحشت خیره و بیحرکت میماند.
علت این حالت آن است که این افراد در دنیا، علیرغم مشاهده نشانههای خداوند، آنها را پیوسته انکار میکردند. کار انکار به جایی رسیده بود که کاملاً منکر وجود خدا شده بودند. در عرصه قیامت، دقیقاً بالعکس دنیا، آنها فقط و فقط خداوند را مشاهده میکنند. این رؤیت، نه با چشم سر، بلکه با تمام عمق وجود و جانشان صورت میگیرد؛ در عرصهای که تنها اراده و قدرت خداوند حاکم است و تجلی اصلی ذکر «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» آشکار میشود.
تشبیهی برای درک حال کافران:
برای درک بهتر این وضعیت، میتوان آن را به مردی تشبیه کرد که قدر همسر خود را نمیدانست و به رفتار ناشایست با او عادت کرده بود. پس از آنکه همسرش (به واسطه طلاق یا مرگ) از دست میرود، در فراق او به شدت جزع و فزع میکند و آنگاه به ارزش و نعمت وجود او پی میبرد. حال کافران در قیامت نیز چنین است؛ آنها با مشاهده حقیقت، فریاد برمیآورند که چگونه خدایی با این وضوح و حضور را در دنیا نمیدیدند، در حالی که حضور خداوند در دنیا و آخرت یکسان است. همانگونه که امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند : لَو کُشِفَ الغِطاء ما ازدَدتُ یَقیناً[1]
اگر پردهها کنار رود، بر یقین ایشان چیزی افزوده نمیشود، زیرا ایشان در دنیا به رؤیت کامل حقیقت نائل شدهاند.
اعتراف به ریشه غفلت:
نکته کلیدی آیه در عبارت پایانی آن نهفته است: ﴿بَلْ کُنَّا ظَالِمِينَ﴾ کافران اعتراف میکنند که غفلتشان در دنیا، ناشی از عاملی بیرونی نبوده، بلکه خودشان مقصر و ریشه این غفلت بودهاند. این غفلت، حاصل ظلمهایی است که به خود روا داشتهاند.
هر گناهی، ظلم به نفس است. اعمالی همچون دروغ، تهمت، غیبت، حسادت، بخل و چشمچرانی، مصادیق ظلم به خویشتن هستند. این آیه، تجلی اصل ﴿إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا﴾[2]
است؛ یعنی هرچه انسان میکند، نتیجهاش به خود او بازمیگردد. این ظلمها به تدریج در روح انسان انباشته شده، او را به فردی ظالم تبدیل میکند و در غفلت فرو میبرد؛ غفلتی که مانع از دیدن خداوند میشود.
کافران در قیامت درمییابند که غفلتشان نتیجه ظلم خودشان بوده، در حالی که خداوند لطف خویش را در حق آنان تمام کرده بود. این اتمام حجت الهی در چند مرحله صورت گرفته است:
فطرت توحیدی:
بر اساس حدیث نبوی کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ[3]
، هر انسانی که متولد میشود، با فطرتی خداشناس و توحیدی به دنیا میآید.
الهام خیر و شر:
قرآن کریم میفرماید: ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا﴾[4]
خداوند پس از خلقت، خیر و شر را به هر انسانی الهام و معرفی کرده است.
اختیار انسان و انحراف خودخواسته:
با وجود فطرت توحیدی و شناخت خیر و شر، این انتخابهای خود فرد است (که متأثر از خانواده، دوستان و محیط است) که مسیر او را تعیین میکند. برخی با انتخاب خود به سمت انحراف میروند: ﴿فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ﴾[5]
یعنی چون خودشان مسیر کج را برگزیدند، خداوند نیز قلوبشان را منحرف ساخت.
سنت امداد الهی:
این فرآیند ذیل قانون و سنت «امداد» الهی قابل درک است: ﴿کُلًّا نُّمِدُّ هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ﴾[6]
خداوند اسباب و امکانات را هم برای کسانی که راه خیر را برمیگزینند و هم برای کسانی که راه شر را انتخاب میکنند، فراهم میآورد تا زمینه اختیار، امتحان و آزمایش انسان محقق شود.
نتیجهگیری این چند مرحله :
با کنار هم قرار دادن این آیات و مفاهیم، نتیجه این میشود که انسان با فطرتی توحیدی و با شناخت خیر و شر آفریده شده است. آنکه مسیر خیر را انتخاب کند، در آن راه یاری میشود و آنکه مسیر شر را برگزیند، مسیر برای او نیز باز است.
در نهایت، کافران در روز قیامت با مشاهده حقیقت، بر سر خود میزنند و اعتراف میکنند: «خاک بر سر ما که در غفلت بودیم و خدایی با این وضوح را ندیدیم و این غفلت، حاصل ظلمی بود که خودمان با ارتکاب گناهانی چون حسد، دروغ و تهمت بر خود روا داشتیم.
این حقیقت با مرگ، بر همگان، چه نیکوکار و چه بدکار، آشکار میشود و پردهها از مقابل چشمان کنار میرود.