1404/09/18
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی مساله ولایت شرعی در فقه/احکام الصبیان /فقه الاسره
موضوع: فقه الاسره/احکام الصبیان /بررسی مساله ولایت شرعی در فقه
کلام در ولایت ولی در مصاف حریم خصوصی خانواده بود که منتهی شد به مباحث مربوط به اقسام ولایت که بیان شد.
در بیان مصادیق ولایت شرعی، اولین مورد ولایت حاکم شرع بود که بیان شد و جزئیات آن نیز روشن شد.
2 – از دیگر مصادیق ولایت شرعی، ولایت پدر و جد پدری است. جد پدری قید احترازی از جد مادری است که مباحث آن متفاوت است. کما اینکه مادر ولایت ندارد (ولایت با حضانت متفاوت است که مادر تا سن خاصی بر فرزند حق حضانت دارد در شرائط خاص)، جد مادری نیز ولایت ندارد. اما جد پدری کما اینکه بر پدر ولایت دارد بر نوه نیز ولایت دارد.
پدر و جد پدری در همه شئون فرزندان نابالغ خود (به جز طلاق همسرشان) ولایت دارند و در این دوره عدم بلوغ بر ولی واجب است که کودکان خود را در مسیر تربیت صحیح و دقیق دینی قرار دهند و از زمینه های فساد اخلاقی و اعتقادی آن ها را حفظ کنند.
البته با استناد به آیه کریمه قرآن که فرمود : ﴿قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ نارا﴾[1] استفاده می شود که ولایت در امر تربیت و صیانت آن ها برای پس از بلوغ هم ادامه دارد که مسامحتا ما آن را ولایت تربیتی (ارشادی) نام گذاری می کنیم. این ولایت که اختصاص به پدر و جد پدری دارد امکان تفویض ندارد یعنی پدر نمی تواند به کسی دیگر تفویض کند و در واقع قهری و جبری این ولایت بر عهده پدر گذاشته شده است برخلاف ولایت حاکم و وصی که اختیاری است.(این مطلب به تفصیل در ادامه بیان خواهد شد)
به نظر ما ولایت پدر و جد پدری از حیث طولی و عرضی بودن تفصیل دارد. در مساله نکاح عرضی است و هر کدام زودتر اعمال ولایت کند مقدم است. اما در مسائل دیگر ولایت پدر مقدم است.
3 – ولایت وصیت : بعد از تحقق وصیت ، وصی به وصیت موصی (وصیت کننده) در دائره موصی به (مال مورد وصیت که مثلا ثلث اموال باشد) ولایت دارد که به حسب شرائط وصیت عمل کند. ارکان وصیت : موصی (وصیت کننده)؛ موصی له (کسی که برای او وصیت شده است)، وصی (کسی که وصیت موصی را باید اجرا کند)، موصی به (آن چه مورد وصیت است مثل مال)
این ولایت شرعا پذیرفته شده است.
4 – ولایت مولا بر عبد : هر مولایی نسبت به عبد و کنیزش سلطه و قدرت و ولایت دارد. البته روشن است که این ولایت به حسب قواعد و احکام شرعی در باب عبید و اماء می باشد.
5 – ولایت عدول مومنین :در هر محل و منطقه ای افرادی پیدا می شوند که انسان های عادل و خوبی هستند که در مسائلی به ایشان رجوع می شود. این نکته باید توجه شود که عدالت به معنای عصمت نیست. در واقع عدول مومنین دارای ملکه عدالت هستند هرچند ممکن است در مواردی دچار خطا یا گناهان جزئی شوند.
بر فرض عدم یا در دسترس نبودن حاکم شرع در برخی از امور حسبیه، عدول مومنین بر آن مساله سلطه و ولایت خواهند داشت مثل باب ایتام یا در برخی از اموال مجهول المالک یا سایر نظائر ...
6 – ولایت ولی میت که پس از فوت مومن ولی او بر تجهیزات دفن و کفن و غسل و ... سزاوارتر از دیگران است و در واقع سلطه در این امور و ولایت بر این امور به عهده ایشان است.
تذکر پایانی در بحث اقسام ولایت :
از نگاه کلان و کلی ولایت منقسم به دو قسم اجباری و اختیاری است. ولایت اجباری یعنی شارع مقدس یک نوع سلطنتی را برای افراد خاصی قرار داده است که ثبوت آن مشروط به پذیرش آن افراد نیست. مثلا مقام ابوت در مصاف مقام بنوت ولایت دارد و این پدر حق سلب ولایت از خود ندارد و بلکه قهرا این ولایت به مقام ابوت داده شده است. فلذا به همین ترتیب امکان خلع و سلب یا تفویض به دیگران هم برای آن شخص نخواهد بود و دیگران هم نمی توانند این را از او سلب کنند مثل ولایت پدر و جد پدری
البته انسلاب و انخلاع ممکن است به اینکه مثلا پدر مجنون شود اما سلب و خلع ممکن نیست.
بر خلاف ولایت اختیاری که ثبوت آن متوقف بر پذیرش شخص است مثل ولایت وصی یا ولایت حاکم شرع
ما حصل بحث این شد که سه نوع ولایت داریم. و سه نوع را بیان کردیم. انگیزه این بحث هم شبهه عده ای بود که ولایت شرعی را منکر بودند که ظاهرا هدف اصلی ایشان انکار ولایت فقیه و حاکم شرع بوده است.