« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سیدمحمد میراحمدی

1404/07/29

بسم الله الرحمن الرحیم

حقوق مستحبی اولاد (ثقب الاذن)/احکام الصبیان /فقه الاسره

 

موضوع: فقه الاسره/احکام الصبیان /حقوق مستحبی اولاد (ثقب الاذن)

 

اشاره به مباحث گذشته

بیان به اینجا رسید که اگر امری مستحب بود و استحبابش ثابت شد و مورد عمل بوده در زمان ماضی، اما به هر دلیلی این امر متروک و محجور شد به گونه ای که اگر در شرائط فعلی کسی بخواهد به آن عمل کند، مردم به او با دید تعجب نظر می کنند و در بین عرف مورد اشاره مردم قرار میگیرد، تکلیف ما در قبال چنین مستحبی چیست؟

بیان شد که سه قول وجود دارد که اول حرمت این عمل بود و دوم جواز استحبابی بود و سوم وجوب عمل بود.

در جلسه سابق زیرساخت ها و مستندات از واقعیت های میدانی جامعه را بیان کردیم.

اما حل مساله در این جلسه بیان خواهد شد.

بررسی قول اول : حرمت عمل به مستحب اینچنینی

در بین این سه قول، قول اول مردود است و مورد قبول نیست. دو وجه برای قول اول قابل تصور است.

وجه اول :

دلیل قول به حرمت عمل به مستحب متروک با خصوصیات مذکور در عنوان مساله، حرمت شهرت در جامعه بود که در مساله لباس شهرت مطرح است.

رد وجه اول :

این استدلال در ما نحن فیه جا ندارد که در جلسه سابق بیان شد. به نحو اختصار جواب این استدلال این است که شهرت در جایی است که امر مباحی سبب شهرت شود و شخص عامل به این امر مباح «مشار بالبنان» باشد و مورد تمسخر و استهزا قرا بگیرد. اما مساله ما، امری است که دلیل و روایت دارد و استحبابش ثابت است و لذا اشتهار به آن یا تمسخر به سبب آن موجی حکم به حرمت آن نیست.

وجه دوم :

دلیل حرمت عمل به مستحب مذکور، تبدّل موضوع است که با تبدّل موضوع، حکم هم تغییر می کند.

بیان مطلب : حکم و موضوع از باب معلول و علت هستند که موضوع علت است و حکم معلول آن است. تا زمانی که موضوع تغییر نکند، حکم مبدل نمی شود.

رد وجه دوم:

در ما نحن فیه چه تغییر موضوعی اتفاق افتاده است؟ در واقع موضوع همان است و تغییری نکرده است.

حالات ثلاثه تغییر موضوع :

تغییر موضوع سه حالت دارد :

اول : جایی که ذات موضوع عوض شود؛ که در صورت انقلاب ذات، حکم هم تغییر می کند.

مثال : چوب نجس می سوزد و خاکستر می شود. خاکستر یک موضوعی غیر از چوب است و حکم نجاستی که در چوب بود هم تبدّل پیدا می کند. یا تبدیل شدن کلب به نمک در نمکزار که این نمک پاک است و حکم نجاست کلب را ندارد.

دوم : تغییر موضوع به تغییر وصف آن؛ مثل تبدیل سرکه به شراب که تبدیل ذات نیست بلکه تبدیل اوصاف است. که سرکه طاهر، تبدیل به خمر نجس شود.

سوم : تغییر عنوان محقق شود. مثل شطرنج که در عصری عنوان قمار داشت ولی در زمان حاضر به نظر برخی از فقها عنوان آن مبدل شده است و حلال است.

اکنون در ما نحن فیه، ثقب الاذن در عصور متعدده عمل می شده است و حال ترک شده و اکنون شخصی میخواهد به آن عمل کند، چه تبدل موضوعی اتفاق افتاده است که فتوا به حرمت بیاید.

بررسی قول دوم :

اما حکم استحباب با توجه به روایات موجود، به نحو حداقلی ثابت است. یعنی حداقل استحباب موجود است به جهت روایات موجود و هکذا اگر شک شود در استحباب آن، به جهت وجود حالت سابقه، حکم استحباب را استصحاب می کنیم و ثابت می شود. این استصحاب مرتبه اعلای استصحاب است که مستصحب ما یک حکم شرعی است.

بنابراین قدر متیقن از ادله ثبوت استحباب است.

بررسی قول سوم :

اما حکم به وجوب تفصیل دارد.

اگر این مستحب متروک و اماته شده باشد: اگر هر حکمی از سنن الهی در شریعت گرفتار اماته شود، احیای آن «واجب» است.

اما معنای وجوب احیاء سنت های متروکه این نیست که لزوما عمل به آنها واجب باشد، بلکه با اعلان و تبلیغ و فرهنگ سازی باید این سنن احیاء شود.

مساله مهم فرهنگ سازی :

فرهنگ سازی در هر جامعه ای نقش سنگین و مهمی دارد. در هر جامعه ای یک سری امور به عنوان فرهنگ وجود دارد که به نحو مخفی و من حیث لایشعر، ذهن مردم را درگیر کرده است و مردم ناخواسته به سمت آن حرکت می کنند.

هدف ما از این مبحث فقهی همین است که یک فرهنگ مرده را باید احیا کنیم و روش آن هم فرهنگ سازی از طریق رسانه است و باید از رسانه شروع شود. از رسانه های قوی در تولید فرهنگ سازی باید استفاده کرد.

به عنوان مثال در قوانین راهنمایی و رانندگی که در دهه های اخیر به روز شد و با تبلیغات صداوسیما فرهنگ سازی شد و اکنون مردم نسبت به دو دهه قبل بسیار تفاوت پیدا کرده اند و عمل به قوانین راهنمایی و رانندگی را افتخار می دانند.

حال در حکومت اسلامی ، باید این سنن از طریق تبلیغات سیمایی جا بیافتد.

در ماجرای ازدواج مجدد زنان مطلقه یا زنان متوفی بعلها یا دختران مجرد در سنین بالا، وضعیت اسفناک است و باید تبلیغ کرد. متاسفانه فرهنگ غلط باعث آسیب به این قشر شده است.

اما اگر مستحب متروک و اماته نشده است اما ضعیف شده است : باید سراغ عناوین ثانویه رفت. اگر موجب حرج و عسر است که لازم نیست انجام آنها وگرنه میتوان انجام داد. البته تفصیل این مطلب در جلسه آینده ذکر خواهد شد.

logo