1404/07/22
بسم الله الرحمن الرحیم
حقوق مستحبی اولاد (عقیقه)/احکام الصبیان /فقه الاسره
موضوع: فقه الاسره/احکام الصبیان /حقوق مستحبی اولاد (عقیقه)
بحمدالله مساله عقیقه بررسی شد و دو طایفه روایات بیان شد و محرز شد که عقیقه در شریعت مقدس مستحب است و واجب نیست. در ادامه مباحث، نکات تکمیلی را بیان کردیم که سه نکته بیان شد و ثابت شد اولا عقیقه تا پایان عمر مستحب است. ثانیا عقیقه بعد از مرگ انسان دیگر استحبابی ندارد. هرچند برخی به روایتی استناد کرده بودند از عمر بن یزید که انسان را در روز قیامت در گرو عقیقه معرفی کرده است ولی به نظر استاد معظم این روایت در مقام بیان آثار عقیقه در روز قیامت است نه در مقام ثبوت استحباب بعد از مرگ. ثالثا بیان شد که بدل از عقیقه نمی توان صدقه پرداخت کرد ولو اینکه بیش از پول عقیقه باشد. در این مقام دو روایت جهت استناد مورد نظر است که البته ممکن است بیش از این هم ادله ای باشد. روایت اول بیان شد که حضرت صادق علیه السلام به عموی خویش اجازه تصدق بدل از عقیقه را ندادند. اکنون باید دلیل دوم را بیان کنیم که در رابطه با فرزندان دوقلوی امام باقر علیه السلام است.
دلیل دوم بر عدم کفایت صدقه بدل از عقیقه
روایت از محمد بن مسلم نقل شده است.
عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ جَمِيعاً عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: وُلِدَ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع غُلَامَانِ جَمِيعاً فَأَمَرَ زَيْدَ بْنَ عَلِيٍّ أَنْ يَشْتَرِيَ لَهُ جَزُورَيْنِ لِلْعَقِيقَةِ وَ كَانَ زَمَنُ غَلَاءٍ فَاشْتَرَى لَهُ وَاحِدَةً وَ عَسُرَتْ عَلَيْهِ الْأُخْرَى فَقَالَ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع قَدْ عَسُرَتْ عَلَيَّ الْأُخْرَى فَتَصَدَّقْ بِثَمَنِهَا فَقَالَ لَا اطْلُبْهَا حَتَّى تَقْدِرَ عَلَيْهَا فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ إِهْرَاقَ الدِّمَاءِ وَ إِطْعَامَ الطَّعَامِ.[1]
(به سند مذکور از محمد بن مسلم نقل است که گفت : متولد شد برای امام باقر دو پسربچه (دوقلو) پس امر فرمود به زید بن علی که دو شتر بخرد برای عقیقه کردن در حالی که دوران گرانی شتر بود. زید بن علی یک شتر خرید و توانایی خرید دومی را نداشت. به امام باقر علیه السلام عرض کرد : خرید شتر دوم بر من سخت شد. مبلغ شتر را صدقه بدهید. حضرت فرمود : خیر؛ جستجو کن تا وقتی بتوانی خریداری کنی که خداوند متعال دوست دارد خون ریخته شود و غذا داده شود.)
به استناد این دو روایت مذکور ثابت می شود که اهمیت عقیقه به قدری خاص است که حضرت تاکید می فرماید بدل فایده ندارد و تحقق عمل به مستحب به انجام قربانی است.
این مساله شبیه به مساله اول وقت است که در روایات تاکید شده است که نماز در اول وقت باشد، اما همین نماز اول وقت در جایی که انسان محبوس البول و الغائط باشد، لازم نیست رعایت شود بلکه ابتدا تخلی صورت بگیرد و سپس نماز خوانده شود چرا که اهم حفظ حضور قلب و توجه به نماز است.
مطلب چهارم :
برای قربانی عقیقه لازم است که از انعام ثلاثه بوده باشد. یعنی گاو و گوسفند و شتر باید باشد تا استحباب رعایت شود. اگر از غیر این سه کسی بخواهد استفاده کند به قصد رجاء انجام دهد و نباید به قصد مشروعیت انجام شود.
در این رابطه دلیل و نص صریح نداریم لکن فحوی و مضمون برخی از روایات برای اثبات مدعا کافی است. مثلا موثقه عمار ساباطی از امام صادق علیه السلام که فرمود :
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْعَقِيقَةِ عَنِ الْمَوْلُودِ كَيْفَ هِيَ قَالَ إِذَا أَتَى لِلْمَوْلُودِ سَبْعَةُ أَيَّامٍ يُسَمَّى بِالاسْمِ الَّذِي سَمَّاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ ثُمَّ يُحْلَقُ رَأْسُهُ وَ يُتَصَدَّقُ بِوَزْنِ شَعْرِهِ ذَهَباً أَوْ فِضَّةً وَ يُذْبَحُ عَنْهُ كَبْشٌ وَ إِنْ لَمْ يُوجَدْ كَبْش أَجْزَأَهُ مَا يُجْزِئُ فِي الْأُضْحِيَّة وَ إِلَّا فَحَمَلٌ أَعْظَمُ مَا يَكُونُ مِنْ حُمْلَانِ السَّنَة ...[2]
(به سند مذکور از امام صادق علیه السلام سوال شد در مورد کیفیت عقیقه. حضرت فرمود : در روز هفتم نام گذاری شود این نوزاد به اسمی که خدا بر او گذاشته و سپس موی سرش تراشیده شود و صدقه داده شود به وزن موهایش طلا و یا نقره و قربانی شود از او قوچ و اگر یافت نشد کفایت می کند آنچه که در اضحیه انجام می شود و اگر انعام ثلاثه نبود، پس بره نر که بزرگ باشد و از نره همان سال باشد)
مقصود از اینکه فرمود « نام گذاری شود این نوزاد به اسمی که خدا بر او گذاشته» یعنی نامی که مورد رضایت خداوند متعال باشد.
در این روایت فرموده است اگر قوچ پیدا نشد، هر حیوانی که در قربانی عید قربان ذبح می شود، در عقیقه هم کفایت می کند و اگر انعام ثلاثه نبود بره نر با ویژگی های مذکور استفاده کند.
وجه استدلال :
در این روایت همانطور که ملاحظه می فرمایید حضرت می فرماید إِنْ لَمْ يُوجَدْ كَبْش أَجْزَأَهُ مَا يُجْزِئُ فِي الْأُضْحِيَّة یعنی اگر برای عقیقه قوچ پیدا نشد قهرا همان مواردی که در قربانی کفایت می کند اینجا هم کافی است که این تعبیر حضرت می تواند سند و مدرک خوبی باشد بر اینکه عقیقه هم مثل قربانی باید از انعام ثلاثه بوده باشد.
ان قلت : این روایت با این تعابیر، دلالت بر نفی غیر این موارد یعنی غیر انعام ثلاثه ندارد و صرفا در مقام بیان مراتب است و لذا نمی توان حصر عقیقه در انعام ثلاثه را از این روایت اثبات کرد.
قلت : در این روایت از جمله وصفیه استفاده شده است و جملات وصفیه هرچند مفهوم ندارند اما چنانچه عدم مفهوم گیری موجب لغویت جمله شود، لاجرم مفهوم دارد ولذا بر اساس این قاعده این جمله که فرمود إِنْ لَمْ يُوجَدْ كَبْش أَجْزَأَهُ مَا يُجْزِئُ فِي الْأُضْحِيَّة دال بر نفی غیر انعام ثلاثه است و الا موجب لغویت جمله : و إِلَّا فَحَمَلٌ أَعْظَمُ مَا يَكُونُ مِنْ حُمْلَانِ السَّنَة خواهد بود.