« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سیدمحمد میراحمدی

1404/07/09

بسم الله الرحمن الرحیم

حقوق مستحبه اولاد بر عهده والد/احکام الصبیان /فقه الاسره

 

موضوع: فقه الاسره/احکام الصبیان /حقوق مستحبه اولاد بر عهده والد

 

بیانات به مناسبت ولادت امام حسن عسکری علیه السلام

عرض تبریک ولادت امام عسکری علیه السلام به محضر فرزند بزرگوار ایشان تقدیم میداریم و امیدواریم به دلهای ما نظری بفرمایند و ان شا الله کار ما مقدمه فرج و ظهور مهدوی علیه السلام باشد.

روایت شریفی از حضرت امام عسکری علیه السلام نقل است که بارها بیان شده ولکن مهم اینست که ظهور و بروز عمل ما باشد این فرمایش و البته این فرمایش دغدغه تمام ائمه معصومین بوده است نه اینکه صرفا دغدغه امام عسکری علیه السلام باشد.

كُونُوا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا شَيْناً[1]

شیعه اهل بیت باید موجب حفظ آبروی حضرات اهل بیت علیهم السلام باشد.

در دوره امام عسکری علیه السلام شخصی دزدی کرد و نیروهای نظامی او را دستگیر کردند. شخص دزد صدا زد مرا رها کنید که شیعه هستم. او را نزد حضرت آوردند و شرح ماجرا بیان شد. حضرت به شدت شیعه بودن او را انکار کردند که شیعه ما اهل سرقت و دزدی نیست.[2]

عمده شادی حضرت به اخلاق صحیح شیعیان است.

فقه جایگاه مهمی دارد اما در مقابل اعتقادات مرتبه نازله را داراست البته به شرط اینکه این مطالب در قلب بنشیند. باید حوزه اخلاق و اعتقادات کامل باشد تا بتوان در فقه عامل حقیقی باشیم.

اخلاق اجتماعی ما در بازار و کوچه چگونه است و از همه مهمتر اخلاق خانوادگی ما چگونه است؟

اما الفقه :

سخن در حقوق مستحب اولاد بود.

در این بخش یک روایت را علی رغم برخی از فقها که در مستحبات ورود نمی کنند ، به عنوان دلیل بیان کردیم و به پایان رسید.

در این روایت حضرت رسول صلی الله علیه واله خطاب به امیرالمومنین علیه السلام در مقام خطاب عام به مومنین باید ها و نباید های مواقعه را بیان فرمودند.

اشکال :

در این روایت حضرت رسول صلی الله علیه و اله دستورات و مطالبی بیان فرمود که ترک آن مطالب و دستورات، منجر به آثار منفی و خطرناک است لذا باید این دستورات واجب باشد نه اینکه مستحب باشد.

اگر خطراتی که ذکر شد ممکن است پیش بیاید و این همه آثار تخریبی دارد پس چرا رعایت آن امور و آداب بر والدین واجب نباشد؟ و به عباره اخری چرا آداب مذکوره جزء حقوق لازم و واجب فرزند نبوده باشد.

پاسخ :

به طور کلی آنچه که به عنوان قاعده و مبنا در باب آداب و سنن در لسان ادله و فرمایشات اهل بیت علیهم السلام وارد شده است اگر از جنس اوامر باشد حمل بر مندوبات می شود و اگر از جنس نواهی بوده باشد حمل بر مکروهات می شود.

شاهد و شاخصه این ادعا هم عبارتست از اینکه در این موارد نوعا اگر از قبیل اوامر بوده باشد که باید حمل بر مندوبات شوند، این اوامر همراه با ذکر ثواب است (یعنی وقتی امر به چیزی می شود مقدار ثواب و نوع پاداش آن هم ذکر می شود)

و هکذا اگر در ردیف مکروهات بوده باشد در آن جا هم نوعا همراه با ذکر ضررها و آفت های آن است. بنابراین قاعده ای که گفته شد، قهرا آنچه که از موارد نهی در روایت مذکور آمده است چون جزء آداب است و جهت ضرر و آفت و آسیب هم بیان شده است باید قهرا حمل بر کراهت شود و وقتی که اصل این امور مکروه باشد یا اوامرش مندوب باشد طبعا انجام آن ها و ترک آن ها بر والدین جنبه الزام و وجوب نخواهد داشت فلذا از اینجاست که ما این حقوق مذکوره را جزء حقوق مستحبی اولاد می دانیم و لا غیر

اشکال :

این مبنا و قاعده نقض دارد. مضاف بر این، لحن روایت شدید است و کمر شکن است و لذا این مستند و تکلیف بر عهده والدین است.

پاسخ :

استناد و ارتباط متفاوت است. در مباحث فقهی اگر ارتباط مطرح شود سند و محل اثر نیست اما اگر استناد باشد مورد قبول است.

بیان مطلب :

شخصی از بازار چاقو می خرد و در خیابان یک نفر را به قتل می رساند. این قتل به فروشنده چاقو مرتبط است اما مستند نیست. لذا در محکمه قضایی کسی به فروشنده چاقو کاری ندارد.

حال در فقه استناد قابل احتجاج است اما ارتباط قابل احتجاج نیست.

در ما نحن فیه اثر مثلا تخنث، مستند به والدین نیست بلکه مرتبط به ایشان است.

و در نهایت هرگاه تصور و تصدیق بود، این علامت استناد است. اما اگر با تصور و تردید آمد، این استناد محسوب نمی شود و اثر فقهی مترتب نیست.


logo