1404/07/06
بسم الله الرحمن الرحیم
حقوق اولاد بر عهده والد/احکام الصبیان /فقه الاسره
موضوع: فقه الاسره/احکام الصبیان /حقوق اولاد بر عهده والد
بیانات به مناسبت اولین سالگرد شهید نصرالله
شهید سید حسن نصرالله رکن حزب الله و آبروی حوزه علمیه بود که در همین حوزه قم تربیت شد. مدتها زمان لازم است تا ایشان شناخته شود. حجاب معاصرت مانع شناخت دقیق ایشان است. ما هنوز به کنه شخصیت ایشان نرسیده ایم. وقتی انسان به برخی مطالب و کدها توجه می کند، متوجه میشود شخصیت ایشان خیلی بالاتر از حد تصور ماست. مرحوم آیت الله مصباح فرمایشاتی دارند که تازه متوجه می شویم هنوز درک نکرده ایم.
شخصیتی مثل سید حسن نصرالله القاب مرسوم حوزوی را رد کرد و به جایی رسید که میفهمیم این تعابیر و القاب حقیقت حوزه نیست بلکه شخصی مثل سید حسن نصرالله بدون القاب و پسوند و با نام «سید حسن نصرالله» به مقامات والا می رسد.
اینها عبرت و درس است برای ما و مرحوم سید حسن نصرالله با مجاهدت ها برای ما ماندگار شد. آقای مروی نقل می کرد که گاهی به حسب شرایط امنیتی ، جناب سید حسن نصرالله چند ماه آفتاب نمی دید.
امیدواریم ما نیز از این ستارگان الگو برداریم.
اما الفقه :
سخن در حقوق اولاد بود. ادله و آیات و روایاتی وجود دارد در مقام تبیین حقوق اولاد که در یک نگاه کلان به سه دسته تقسیم می شوند.
بعضی در مقام اصل تشریع هستند و تنها ثابت می کند اولاد حقوقی دارند.
بعضی دیگر از ادله جزئیات را هم بیان می کنند و بعضی از حقوق را فهرست وار بیان می کنند مثل روایت رساله حقوق امام سجاد علیه السلام
بعضی دیگر متمرکز می شود در بعضی حقوق و شرائط و خصوصیات آن را هم بیان می کنند مثل دلیل چهارم و پنجم که بیان شد.
اصل محور بحث ما بیان حقوق در نگاه کلی است و بیان جزئیات و خصوصیات در حاشیه مباحث است.
دلیل ششم بیان شد و اکنون در مقام توضیح آن هستیم.
دلیل ششم روایت سکونی بود که از رسول الله صلی الله علیه و اله نقل شد که فرمود والدین هم ممکن است عاق فرزند صالح شوند.
این روایت، نقل مشابه هم دارد که بدون قید «صالحا» ذکر شده است.[1]
علی ای حال در این روایت حضرت می فرمایند اگر پدر و مادر در ادای حقوق فرزند کوتاهی کنند و موجب گمراهی شود، موجب عاق فرزند خواهم بود.
نکات در روایت سکونی :
در این روایت سه نکته وجود دارد :
نکته اول : مقصود و مدعای ما از این روایت قابل اثبات است و به وضوح و روشنی دلالت دارد که بالاخره فرزند هم اجمالا حقوق واجبی را دارا است چرا که اگر چنین نبود قهرا قدرت عاق والدین برایش حاصل نمی شد. به عبارتی، وقتی حق فرزند ادا نشود، این موجب عاق است فلذا اداء حق اولاد واجب بوده است که ترک آن موجب عاق است.
نکته دوم : این حقوقی که در خصوص نقل خصال آمده است مقید شده است به فرزندی که حتما صالح بوده باشد یعنی اگر فرزند صالح باشد و حق او رعایت نشود، عاق فرزند محقق می شود پس قهرا مفاد این روایت و آن حقوق مذکوره شامل فرزند طالح و فاسق نمی شود در حالی که حقوق والدین مطلق است و لو اینکه کافر باشند.
نکته سوم : این حقوق مذکوره در این روایت برای شرائطی است که فرزند به سن تمییز و رشد و بلوغ رسیده باشد چرا که قید صالح در آن زمان معنا دارد چرا که در مباحث مشروعیت عبادات صبی و احکام ستر و نظر بیان شد که اولاد و صبیان غیر ممیز تابع هستند و متصف به صالح نمی شوند. لذا طبق نقل خصال اولاد ممیز قابلیت عاق فرزند را دارند. بنابراین شامل حقوق اول تولد نمی شود. فلذا این دسته از حقوق اولاد مطلقا به گردن و عهده والدین است و ربطی به قید صالح بودن آن ها ندارد (البته لا یخفی که در بعضی از نقل های مشابه دیگر عاق فرزند مطلق است و مقید به صالح بودن نشده است)
البته همانطور که گذشت والدین هم تا مقدار و حد خاصی وظیفه دارند لذا در ماجرای حضرت نوح، فرزند نبی خدا فاسد و کافر می شود. آیا این والد کوتاهی کرده است؟ خیر طبق بیان روایات تا حد خاص و معینی وظیفه تربیت هست و هرگاه ناامیدی حاصل شد، وظیفه و تکلیفی نیست.
وجه جمع دو نقل روایت (نقل کافی و خصال) به این بیان است که در نقل خصال در واقع قید صالح به جهت و حکمت خاصی آمده است وگرنه طبق همان نقل کافی شریف، در تمام سنین این قابلیت عاق وجود دارد.
دلیل هفتم :
رویات در عوالی الئالی ذکر شده است.
وَ قَالَ ص مُرُوا صِبْيَانَكُمْ بِالصَّلَاةِ إِذَا بَلَغُوا سَبْعاً وَ اضْرِبُوهُمْ عَلَيْهَا اِذَا بَلَغُوا تِسْعاً وَ فَرِّقُوا بَيْنَهُمْ فِي الْمَضَاجِعِ إِذَا بَلَغُوا عَشْرا[2]
(از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله نقل است که فرمود : فرزندان را امر کنید به نماز هرگاه به هفت سالگی رسیدند و در سن نه سالگی با زبان تنبیه آن ها را امر به نماز خواندن کنید و در سن ده سالگی جای خواب اولاد را از یکدیگر جدا کنید.)
در این روایت در سن هفت سالگی امر همراه با تشویق مقصود است و در سن 9 سالگی امر همراه با تنبیه است.
جدا کردن محل خواب، مقصود بین خود فرزندان است که ناظر به دوره ای است که تعداد فرزندان زیاد بودند.
در این روایت هم مراتب تربیت و تکلیف الزامی بر عهده والد قرار گرفته است که قهرا حق واجب خواهد بود.