1403/11/08
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی مساله مشروعیت عبادات صبیان/احکام صبیان /فقه الاسره
موضوع: فقه الاسره/احکام صبیان /بررسی مساله مشروعیت عبادات صبیان
به مناسبت وفات حضرت ابوطالب علیه السلام
سالروز وفات پدر امیرالمومنین علیه السلام حضرت ابوطالب علیه السلام که مایه انس پیامبر بود. دشمن برای اعمال دشمنی از هر راهی وارد می شود و لذا وقتی گاهی در ایمان ایشان تشکیک می شود به جهت دشمنی با امیرالمومنین علیه السلام و لذا بحثی نیست در جایگاه ویژه حضرت ابوطالب علیه السلام. در شخصیت ایشان فرمایش حضرت باقر علیه السلام کافی است که ایمان ایشان برتری دارد بر ایمان خلق
توسل به ایشان برکات و آثاری دارد اما با تمام این بیانات ایمان ایشان با ایمان آقازاده ایشان حضذت امیرالمومنین علیه السلام قابل مقایسه نیست. ایمان و جوهره اعتقادی ارتباطی با سن و سال ندارد. امیرالمومنین علیه السلام شخصیتی است که در ماجرای بعثت ، آنچه پیامبر صلی الله علیه و اله شنیدند را شنید ، اما پدر یعنی حضرت ابوطالب علیه السلام چنین جایگاهی ندارد. یا قدر و ارزش ایمان حضرت صدیقه سلام الله علیها با حضرت ابوطالب علیه السلام یکسان نیست. حضرت صدیقه سلام الله علیها کسی است که فرمود «لولا فاطمه لولا خلقتکما» که استمرار و ادامه نبوت و امامت منوط به وجود حضرت صدیقه سلام الله علیها است.
اما الفقه :
بحث در رابطهبا اثبات مشروعیت عبادات صبیان بود. نتیجه این شد که عبادات مشروع است و جنبه تمرینی هم دارد. سه دلیل بیان شد.
دلیل اول اطلاقات و عمومات بود و دومین دلیل روایات خاص بود که بیان شد. در جلسه سابق دلیل سوم را تبیین کردیم که قاعده اصولی بود و مستوفیا مورد بحث قرار گرفت.
با توجه به فاصله ی تعطیلات ، دلیل سوم مجددا و مفصل تر بیان می شود.
سومین دلیل قاعده الامر بالامر بالشئ ، امرٌ بذالک الشئ می باشد.
در بین علمای اصولی بحث است که اگر مولا به فردی امر کند که به فلان شخص ابلاغ شود تا فلان فعل را انجام دهد ، در اینجا آیا امر مولا و وجوب آن مستقیم به انجام آن فعل تعلق می گیرد یا خیر؟
مثلا یک پدری به پسر بزرگترش دستور می دهد که به برادر کوچکترش بگوید امروز نان بخرد آیا در اینجا امر پدر به طور مستقیم به نان خریدن توسط فرزند کوچکتر تعلق می گیرد یا خیر؟! به گونه ای که اگر به هر دلیل پسر بزرگتر دستور پدر را به برادر کوچکتر ابلاغ نکرد ولی این فرزند کوچک خودش از طریق دیگری امر به نان خریدن پدر را فهمید آیا همین علم و اگاهی از امر پدر کافی است که این وجوب بر ذمه اش مستقر شود و او مکلف به این فعل قرار بگیرد یا خیر؟
در اینجا به حسب صناعت اصولی شخص مامور اول که مباشرتا مورد امر مولا قرار گرفته است به سه صورت قابل تصور است.
الف : گاهی اوقات این مامور اول (پسر بزرگتر) صرفا واسطه است که امر مولا به مامور دوم برسد تا آن فعل توسط مامور دوم محقق شود و هدف اصلی مولا صرفا تحقق آن فعل است که مامور اولی صرفا واسطه ای بیش نیست ، در این صورت مسلم است که وجوب امر مولا به آن فعل مستقیم تعلق گرفته است و اگر مامور دوم (پسر کوچکتر) به هر طریقی علم به آن وجوب پیدا کرد قهرا مکلف به امتثال آن می باشد مثل ، مثال مذکور در امر پدر به پسر بزرگتر برای نان خریدن توسط فرزند کوچکتر
ب : گاهی دیگر شخص مامور اول به هدف خاصی (مثلا آموزش حیث ریاست و پادشاهی یا توقیر و تعظیم خاص) تمام الموضوع برای تحقق وجوب آن فعل است به گونه ای که اگر آن امر از طریق دیگری به مامور دوم برسد هیچ ارزشی و هیچگونه حجیتی ندارد بلکه تمام غرض مولا این است که ابلاغ آن فعل فقط از طریق این شخص مامور اول معتبر است. در اینجا مساله روشن است که اگر مامور اولی به هر دلیلی ابلاغ نکرد ، آن فعل برای مامور دوم هیچگونه وجوبی نخواهد داشت و در واقع ارتباط بین مولا با مامور دوم در این جا به وسیله عدم ابلاغ مامور اول قطع شده است و آن چه که برای مامور دوم ملاک است صرفا امر از ناحیه مامور اول ست پس در این فرض اثر وجوب امر مولا مستقیم برای مامور دوم نخواهد بود. مثل آن که پادشاه می خواهد صرفا طرز حکومت داری را به ولی عهد خود آموزش دهد که اینجا امری را به ولیعهد می گوید که او به فلان قسمت از دولت و حکومتش ابلاغ کند در اینجا طبق فرض و غرض مذکور ، صرفا دستور شخص ولیعهد نافذ است و این مامور اول تمام الموضوع برای غرض پادشاه است و ای چه بسا خود آن فعل از نظر پادشاه شاید ارزشی هم نداشته باشد.
ج : و گاهی دیگر از اوقات مامور اول جزء الموضوع برای تحقق وجوب آن فعل می باشد یعنی هرچند غرض مولا به تحقق آن فعل تعلق گرفته است لکن هدفش آن است که این فعل از طریق شخص مامور اول ابلاغ شود فلذا زمانی وجوب آن فعل منجز و قطعی می شود که از طریق مامور اول ابلاغ گردد و الا (اینجا هم مثل فرض قبل) باز این فعل فی نفسه منجر و قطعی نخواهد شد مثل اوامر قانونی که لازم است مثلا با امضای فلان وزیر خاص و دستور مستقیم او صورت بگیرد بنابراین در آن مساله مورد نظر ، اگر با امضا و دستور وزیر مربوطه ضمیمه نشود آن فعل معتبر نمی باشد هرچند که رییس دولت به ان آمر هم کرده باشد ...
با تبیین این مقدمه و بحث اصولی ، بعونه تعالی اینک عرض ما اینست که به جهت صناعت فقاهتی آنچه که ما در روایات و آیات کریمه مشاهده می کنیم عموما و بلکه طرّاً از قبیل قسم اول هستند یعنی غرض شارع مقدس این بوده است که اوامرش از طریق رسولانش به گوش مکلفین برسد و آن چه که برای شارع مقدس اهمیت دارد تحقق همان فعل است مثل قوله تعالی در سوره مبارکه نور آیه 30 :
﴿قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِم...﴾
در اینجا آمر خداوند است و مامور اول پیامبر صلی الله علیه و اله و مامور دوم مومنین و ماموریت چشم پوشی از حرام است.
بدیهی و روشن است که در این ایه کریمه طبق صورت اول مامور اول صرفا واسطه ای برای ابلاغ است و همه هدف آمر ، مامور دوم و انجام فعل از ناحیه مامور دوم است که مومنین هستند.
و هکذا قوله تعالی در سوره مبارکه طه آیه 132 :
﴿وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاة﴾