« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سیدمحمد میراحمدی

1403/11/03

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی مساله مشروعیت عبادات صبین/احکام الصبیان /فقه الاسره

 

موضوع: فقه الاسره/احکام الصبیان /بررسی مساله مشروعیت عبادات صبین

 

در مقام استدلال بر مختار سیدنا الاستاد در مشروعیت عبادات صبی (که مشروعیت دارد و تمرینی هم هست) دو دلیل تا کنون اقامه شد.

دلیل دوم مشتمل بر دو روایت بود که بیان شد و به پایان رسید.

اما دلیل سوم و اخرین دلیل نیز باید تبیین و روشن شود که مبتنی بر بیان مساله اصولی معروف «هل الامر بالامر ، امر بذلک الشئ ام لا» است.

بیان مساله اصولی :

در علم اصولی بحث شده است که «یا امر به امر به شئ ، امر به آن شئ محسوب می شود یا خیر؟!»

مثلا پدر امر می کند به پسر بزرگتر که به برادر کوچکترت بگو فلان وسیله را خریداری کند.

در این مقام یک آمر ، دو مامور و یک ماموریت و فعل داریم.

در مثال مذکور پدر آمر است ، پسر بزرگتر مامور اول است ، پسر کوچکتر مامور دوم است ، و انجام خرید آن وسیله مامور به است.

آیا امر پدر به پسر بزرگتر ، به پسر کوچکتر هم متوجه می شود تا امر به پسر کوچکتر محسوب شود یا خیر؟

ثمره : اگر مامور اول ابلاغ نکرد ، و مامور دوم از راه دیگر امر مولا را متوجه شد ، آیا این مامور دوم (پسر کوچکتر) مکلف به آن امر است یا خیر؟!

در این مساله بین علماء اصولی اختلاف نظر است.

سه مبنا و نظریه مطرح است :

مامور اول (پسر بزرگتر) چه نقشی در این قضیه دارد؟ به اندازه نقشش مشخص می شود که وجوب متوجه مامور دوم شده یا نشده.

1 – این مامور اول صرفا واسطه است. مثل نامه ای که مقصود نویسنده را به خواننده منتقل می کند. در این فرض اول مامور دوم قطعا مامور و مکلف به انجام مامور به است و طلب مولا ، انجام فعل توسط مامور دوم است.

2 – مامور اول تمام الموضوع و تمام قصد و غرض مولاست و مامور دوم و فعل مورد طلب ، مطلوب حقیقی نیست. در این فرض وجوبی بر عهده مامور دوم نیست.

3 – مامور اول و فعل مورد طلب از مامور دوم ، هر دو مقصود است و هر کدام جزئی از موضوع است. یعنی موضوع ما مرکب از طلب از مامور اول و طلب مامور دوم است. هم قصد کرده ابلاغ امر توسط مامور اول را و هم قصد کردن انجام آن را توسط مامور دوم و بر این اساس مامور دوم ، بدون ابلاغ توسط مامور اول ، حق انجام عمل مورد طلب مولا را ندارد چرا که موضوع تمام نیست.

تطبیق در فقه :

در روایات متعدد و بلکه در آیات ، موارد متعدد داریم که دستور رسیده است به ابلاغ امری به دیگران مثل ﴿قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِم‌﴾[1] در این آیه کریمه ، امر از جانب پروردگار متوجه رسول اکرم صلی الله علیه و اله شده و امر مورد طلب پروردگار به مومنین ، غض بصر است و در این آیه کریمه حالت اول محقق است که طلب حقیقی خداوند متعال ، غض بصر است.

یا در آیه شریفه ﴿وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاة﴾[2] امر شده است به امر اهل به نماز خواندن.

و در ما نحن فیه روایت وجود دارد که می فرماید :

روایت اول :

أَخْبَرَنَا مُحَمَّدٌ حَدَّثَنِي مُوسَى حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ مُرُوا صِبْيَانَكُمْ‌ بِالصَّلَاةِ إِذَا كَانُوا أَبْنَاءَ عَشْرِ سِنِينَ.[3]

در این روایت شریفه آمر رسول خدا صلی الله علیه و اله ، مامور اول والد و مامور دوم صبی ده ساله است و تکلیف نماز است.

و روشن است که مقصود در این روایت شریفه انجام عمل توسط فرزندان است که با این بیان امر برای عبادات صبیان وجود خواهد داشت و لاجرم عبادات نیز مشروعیت پیدا خواهد کرد.

روایت دوم :

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّا نَأْمُرُ صِبْيَانَنَا بِالصِّيَامِ إِذَا كَانُوا بَنِي سَبْعِ سِنِينَ بِمَا أَطَاقُوا مِنْ صِيَامِ الْيَوْمِ فَإِنْ كَانَ إِلَى نِصْفِ النَّهَارِ وَ أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ أَوْ أَقَلَّ فَإِذَا غَلَبَهُم‌ الْعَطَشُ وَ الْغَرَثُ أَفْطَرُوا حَتَّى يَتَعَوَّدُوا الصَّوْمَ وَ يُطِيقُوهُ فَمُرُوا صِبْيَانَكُمْ إِذَا كَانُوا أَبْنَاءَ تِسْعِ سِنِينَ بِمَا أَطَاقُوا مِنْ صِيَامٍ فَإِذَا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ أَفْطَرُوا.[4]

(از امام صادق عیه السلام : ما امر می کنیم صبیان مان را به روزه گرفتن وقتی به هفت سالگی می رسند به مقداری که توانایی دارند از یک روز ، چه نصف روز باشد یا بیشتر و یا کمتر و هرگاه تشنگی و گرسنگی غالب شد افطار می کنند تا عادت پیدا کنند بر روزه گرفتن و طاقت پیدا کنند. پس شما امر کنید صبینتان را از سن 9 سالگی به مقداری که توانایی دارند که روزه بگیرند و هرگاه تشنگی غالب شد افطار کنند. )

در این روایت ابتدائا سیره و روش اهل بیت علیهم السلام بیان شده است و در ادامه و ذیل روایت امر به امر به صبیان شده است که این امر مشروعیت را ثابت می کند و هم در عبارت «یتعودوا» تمرینی بودن ثابت می شود.

علی ای حال این روایات و ادله موجود مشروعیت و تمرینی بودن عبادات صبیان را ثابت می کند.


logo