1403/10/29
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی ارتداد صبیان/احکام صبیان /فقه الاسره
موضوع: فقه الاسره/احکام صبیان /بررسی ارتداد صبیان
سخن در اظهار کفر صبیان بود که مسبوق به اسلام هستند حالا یا به تبعیت یا در خانواده کافر زندگی می کرده و بعد اظهار اسلام کرده است.
محل اختلاف بین فقها بود. مرحوم شیخ الطائفه ره فرمود ارتداد این صبیان مقبول است و محکوم به قتل هستند. مرحوم صاحب جواهر ره می فرمود خیر این ارتداد از صبی مثل اسلام صبی مورد قبول و پذیرش نیست.
نظر استاد محترم این است که ارتداد این صبی مورد قبول است اما اثار اندکی مثل نجاست و طهارت حمل می شود ولی محکوم به قتل نیست.
اما از جلسه قبل وارد این مساله شدیم که این صبی مرتد نباید رها شود. درست است که محکوم به قتل نیست ، اما رها نمی شود بلکه تادیب می شود و از اشاعه فساد توسط او جلوگیری می شود.
در روایات این مساله تادیب مورد توجه و بیان قرار گرفته است.
روایت اول :
روایت شیخ کلینی ره :
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الصَّبِيِ يَخْتَارُ الشِّرْكَ وَ هُوَ بَيْنَ أَبَوَيْهِ قَالَ لَا يُتْرَكُ وَ ذَلِكَ إِذَا كَانَ أَحَدُ أَبَوَيْهِ نَصْرَانِيّاً.[1]
(امام صادق علیه السلام در مورد صبی که شرک را اختیار می کند در حالی که در مقابل والدین قرار گرفته است ، فرمود : این کودک را نباید رها کرد و این شرایط مربوط به زمانی است که یکی از والدینش نصرانی باشد.)
تبیین روایت شریف :
عبید بن زراره می گوید امام صادق علیه السلام درباره پسربچه ای که پدر و مادرش یا یکی از آن ها مسلمان است و دیگری نصرانی است و سپس این بچه با انتخاب خودش شرک را اختیار کرده است و مشرک و مرتد شده است ، این چنین فرمودند «نباید او را به حال خود واگذار نمود (کنایه از تادیب و تعزیر است)» و از طرفی هم اشعار و چه بسا دلالت دارد بر اینکه ارتداد این بچه مورد قبول است که نیاز به تادیب دارد.
قید یختار در این روایت اشعار به تمییز این صبی دارد و در واقع این صبی متوجه بوده و انتخاب کرده است.
لا یخفی ظاهرا در این روایت کلمه «بین» به معنای مقابل است یعنی این بچه که مشرک شده است در واقع در مقابل پدر و مادرش قرار گرفته است که در اینجا دو نکته استفاده می شود.
1 – قهرا مقصود این است که پدر و مادرش هر دو یا اقلا یکی از آن ها مسلمان بوده است.
2 – این بچه طبق قانون تبعیت محکوم به اسلام هم بوده است. اینک پس از آن که حکم اسلام بر او جاری بوده است با اختیار خودش انتخاب شرک کرده است که قهرا مرتد شناخته می شود.
ذیل روایت نیز ابهام دارد چرا که حضرت فرمود یکی از والدین غیر مسلمان است و این یعنی دیگری از والدینش ، مسلمان است و به تبع آن پدر یا مادر مسلمان ، محکوم به اسلام است و اینجا است که ارتداد مفهوم پیدا می کند چرا که مرتد مفهوما باید مسبوق به اسلام باشد که در ما نحن فیه به سبب تبعیت ، این اسلام و حکم به آن محقق است.
روایت دوم :
این روایت دوم از حیث دلالی دو پهلو است و استدلال به آن متوقف بر قبول مبنایی است که بیان خواهد شد.
و هکذا روایت ابان بن عثمان از امام صادق علیه السلام :
حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الصَّبِيِّ إِذَا شَبَ فَاخْتَارَ النَّصْرَانِيَّةَ وَ أَحَدُ أَبَوَيْهِ نَصْرَانِيٌّ أَوْ جَمیعاً مُسْلِمَيْنِ قَالَ لَا يُتْرَكُ وَ لَكِنْ يُضْرَبُ عَلَى الْإِسْلَامِ.[2]
(امام صادق علیه السلام درباره صبی که جوان شد و نصرانیت را اختیار کرد در حالی که یکی از والدینش نصرانی بوده یا هر دو مسلمان بودند ، فرمود : رها نمی شود و بر اساس اسلام زده می خورد.)
ابان بن عثمان می گوید امام صادق علیه السلام فرمود کودکی که یکی از والدینش مسلمان و دیگری نصرانی و یا حتی هر دو مسلمان هستند و چون به سن شباب رسید (که البته ظاهرا کنایه از مراهق بودن آن بچه است یعنی این بچه نوجوانی است که در آستانه بلوغ و جوانی قرار گرفته است طبق همان قرینه أول یا مشارفت) نصرانیت را انتخاب کرد در اینجاحضرت فرمودند : او را رها نکنید و به حکم اسلام در جنایاتش با او رفتار بکنید که طبق تشخیص حاکم شرع باید تعزیر شود.
به عبارتی در این روایت فقها دو دسته شده اند و برخی اخذ به ظاهر کرده اند و برخی باطن روایت را مورد نظر قرار داده اند.
دسته اول فقها : از این روایت فرض بلوغ را استشمام کرده اند و به جوانی رسیدن را به بلوغ و ضرب را به قتل معنا کرده اند.
دسته دوم فقها : منظور از رسیدن به جوانی به قرینه أول یا مشارفت (از قرائن مجاز است مثل کسی که در ترم اول دکتری است و از اکنون به او دکتر می گویند به جهت در شُرُف و آستانه دکتر شدن است) در شرف جوانی قرار گرفتن است وگرنه موضوع روایت کودک نابالغ است که مورد توجه قرار گرفته است و در واقع مراهق است و قرینه این معنا هم بیان حضرت است که فرمود «لا یترک» در حالی که اگر این صبی بالغ باشد مشخص و مسلم است که باید حدود بر او جاری شود. علی ای حال چنین کودکی ترک نمی شود بلکه باید تادیب شود. ضرب به معنای قتل نیست ، بلکه تادیب مقصود است.
تذکر : اگر مقصود از شبّ همین مراهق بودن باشد و هکذا مقصود از یضرب ، تادیب و تعزیر بوده باشد ، طبق این مبنا شاهد خوبی برای دیدگاه ما می باشد که از لسان این روایت هم ارتداد صبی ممیز مراهق امضا شد.
لکن اگر شبّ طبق ظاهرش اخذ به ظاهر شود و به معنای جوانی بوده باشد یعنی این بچه به سن بلوغ رسیده باشد و یضرب هم به معنای اجرای حد الهی باشد (که در واقع همان قتل است) در این صورت قهرا این روایت از شاهد بحث ما بودن خارج می شود و دیگر قابل تمسک نخواهد بود.
خلاصه اینکه در کنار آن مبانی و ادله ای که در فرض پذیرش اسلام صبی گفته شد که در پذیرش ارتداد صبی قابل تمسک است ، این روایات هم بر اساس توضیحاتی که ارائه شد می تواند شاهد خوبی بر این باشد که ارتداد صبیان در قبل از بلوغ مورد تایید است.
هذا تمام الکلام در مساله اسلام و ارتداد صبیان