1403/10/23
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی مساله کفر صبیان/احکام صبیان /فقه الاسره
موضوع: فقه الاسره/احکام صبیان /بررسی مساله کفر صبیان
کلام در وضعیت اسلام صبیان به پایان رسید که حاصل آن این شد که در اختلاف بین فقهائی همچون شیخ الطائفه طوسی ره و صاحب جواهر ره، حق با نظریه قبول اسلام صبیان در فرض اظهار قولی اسلام است با آن شرائط که عبارت بود از اظهار همراه با اختیار و قصد و توجه و عمد.
در این اختلاف جدی بین دو گروه از فقها ، ثمره مهم آن در شرعی بودن عبادات صبیان ممیز است. امثال صاحب جواهر که اسلام صبیان را قبول ندارند ، در مشروعیت عبادت صبی هم دچار مشکل خواهند شد اما کسانی که اسلام صبیان را قبول دارند می توانند بحث کنند در مساله مشروعیت عبادات صبی.
مقام دوم : مساله کفر و ارتداد صبیان
اما مقام دوم که بررسی کفر صبیان است.
اگر یک صبی ممیز (مخصوصا مراهق) زمینه اسلام داشته باشد (چه به تبعیت از والدین و چه بر عکس والدین اظهار اسلام کرد و قبول کردیم این اسلام را علی المبنی) و بعد از گذشت مدتی از محکوم شدن به اسلام ، کاری کند که سبب ارتداد است ، آیا انکار این صبی ، به معنای ارتداد است یا خیر؟
در این جا مساله محل اختلاف است.
مشهور بین فقها این است که در خصوص ارتداد صبیان بلوغ شرط است فلذا قبل از تحقق بلوغ ارتداد صبی معنا ندارد.
مرحوم صاحب جواهر ره همانطور که اسلام صبی را متوقف بر بلوغ دانسته است ، در این جا هم هکذا ، ارتداد صبی را متوقف بر بلوغ می داند و حتی آن را جزء ضروری دین معرفی کرده است و فرموده اند که اسلام و کفر صبیان فقط و فقط تبعی است و به هیچ وجه جنبه استقلالی نمی تواند داشته باشد.
نقطه مقابل مرحوم شیخ طوسی در کتاب خلاف که فرموده اند :
مسألة 20: المراهق إذا أسلم، حكم بإسلامه، فإن ارتد بعد ذلك، حكم بارتداده، و ان لم يتب قتل، و لا يعتبر إسلامه بإسلام أبويه.[1]
این فرمایش مرحوم طوسی ره را قبول نداریم. بله ارتداد را ثابت می کنیم ، اما حکم به قتل را قبول نداریم چرا که مخالف با رفع قلم از صبی است.
بنابراین از نظر استاد ، کما اینکه اسلام قبول است ، ارتداد و کفر هم ثابت می شود الا اینکه بعد از تحقق ارتداد ، بعضی از احکام مثل نجاست ثابت می شود اما بیش از این نمی توان حکم به قتل داد یا حکم به وجوب جدایی بین زوجین و ... داد ، اما تادیب سر جایش ثابت است و ان شا الله آن را مفصل بیان خواهیم کرد.
در نقطه مقابل ، شیخ طوسی در خلاف فرموده اند شخص مراهق اگر اظهار اسلام کند ، اسلامش پذیرفته است و حکم به اسلامش می شود اینک اگر همین مراهق مرتد شود در اینحا هکذا باز حکم به ارتدادش می شود و پس از اثبات ارتداد در مرحله اول استتابه می شود ولی اگر توبه نکرد محکوم به قتل است و او را اعدام می کنند فلذا در مراهق اسلام ابوین او برایش فایده ای ندارد و قهرا خودش ملاک می باشد.
مختارنا :
به نظر ما بر اساس ادله و مبانی که در اسلام صبی عرض شد با همان ملاک در صبی ممیز مراهق اگر پس از اظهار اسلام آن را با توجه و قصد و عمد و آگاهی و اختیار انکار کرد (بر اساس وحدت ملاک) قهرا حکم به ارتدادش می شود چون بالاخره با شرایطی که انکار صورت گرفته است و مثلا رسالت پیامبر را انکار کرده ، و قائل به مثلا نبوت عیسی علیه السلام یا کلا لائیک شده باشد در این فرض عرفا به او یهودی یا نصرانی یا لائیک صدق می کند.
در واقع این خروج از اسلام و ورود به دین دیگری یا بی دینی ، صدق عرفی دارد.
لکن ما در اینجا برای ارتدادش فقط احکام ظاهری مثل نجاست را مترتت می دانیم که البته دردسر این حکم نجاست هم برای اطرافیان او تاثیر دارد و در واقع برای خودش ثمره ای ندارد.