1403/10/12
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی اسلام و کفر صبیان/احکام الصبیان /فقه الاسره
موضوع: فقه الاسره/احکام الصبیان /بررسی اسلام و کفر صبیان
کلام در اسلام صبیان ممیز بود. و با بیان مقدمات مشخص شد که نزاع در صبی ای است که مسبوق به کفر باشد یعنی والدین و خانواده او کافر بوده اند و او اکنون اظهار اسلام کرده است.
ابتدائا تقسیمی را بیان کردیم مبنی بر ممیز و غیر ممیز و گفتیم کودک غیر ممیز تابع والدین است.
اما ادله آن باقی مانده است که سه دلیل داریم.
دلیل بر مدعا :
دلیل اول : آیه شریفه 5 سوره احزاب :
﴿ادْعُوهُمْ لِآبائِهِم﴾
(آن ها را به نام پدرهایشان بخوانید)
این آیه مربوط به پسر خوانده ها هست که بعضا در جنگ کودکانی به اسارت در می آمدند و به عن.ان پسرخوانده انتخاب می شدند و کم کم پس از مدتی ، آن بچه ها به عنوان پسرخودشان تلقی می شد که با نزول این آیه کریمه دستور می دهد خداوند که این ها فرزندان شما نیستند بلکه مربوط به پدران خودشان می باشند و باید بهآن ها ملحق شوند فلذا استفادع می شود که صبیان محکوم به حکم آباء خودشان می باشند. را به نام پدران خودشان صدابزنید و به نام پدرخوانده صدا نزنید.
وجه استدلال : اینها تابع پدران هستند و باید به نام ایشان خوانده شوند.
البته این استدلال محل خدشه است و ملاحظاتی دارد که مجال بیان آن ها نیست.
دلیل دوم : روایت صدوق از امیرالمومنین علیه السلام :
قَالَ عَلِيٌّ ع : إِذَا أَسْلَمَ الْأَبُ جَرَّ الْوَلَدَ إِلَى الْإِسْلَامِ فَمَن أَدْرَكَ مِنْ وُلْدِهِ دُعِيَ إِلَى الْإِسْلَامِ فَإِنْ أَبَى قُتِلَ
وَ إِنْ أَسْلَمَ الْوَلَدُ لَمْ يَجُرَّ أَبَوَيْهِ وَ لَمْ يَكُنْ بَيْنَهُمَا مِيرَاث
(اگر پدر اسلام بیاورد ، فرزند را به اسلام می کشاند پس هرکس از فرزندان که به درک و بلوغ رسید ، او را دعوت کند به اسلام می کنند و اگر مخالفت کرد ، حکم قتل بر ایشان جاری است. و اگر فرزند اسلام آورد ، پدرش از او تبعیت نمی کند و بین ایشان قانونارث اجرا نمی شود و پدر از پسر ارث نمی برد.)
این روایت در مقام مقایسه اسلام پدر و فرزند است و طبیعتا مورد آن در جایی است که کافر مسلمان شود.
در این روایت می فرماید : فرزندان تابع پدران هستند. اما مشخص نفرموده کدام فرزندان.
فرزندان سه دسته اند :
اول کسانی که نابالغ و غیر ممیز هستند که قدر متیقن از روایت همین گروه است.
دوم : کسانی که بالغ و مستقل هستند که محل بحث ما نیستند.
سوم : کسانی که نابالغ و ممیز هستند و اصطلاحا مراهق هستند که محل بحث است و محل نزاع است که در نتیجه این است که این ها هم تابع هستند الا اینکه اظهار مخالفت کنند.
علی ای حال لا یخفی که ولدی که با اسلام والدینش به اسلام کشیده می شود ، قدر متیقن مقصود غیر ممیز است چرا که غیر ممیز جنبه غیر استقلالی دارد و وقتی که مستقل نباشد مفهوم جرّ اشعار به همین دارد که این بچه هایی که استقلال ندارند قهرا کشیده می شوند به طرف پدرشان.
ان قلت : اگر مقصود چنین است چرا در مقابل آن فرزند بالغ را قرار داده است؟ به عبارتی ادرک در مقابل ولد قرار گرفته است و این یعنی صدر روایت مطلق غیر بالغ است و ذیل بخش اول آن مرب.ط به بالغ است.
قلت : اری همینگونه است لکن اینجا به جهت بیان اقامه حد ارتداد است فلذا با این ملاحظه ذکر شده است بنابراین منافاتی با ادعای ما ندارد. در واقع این بیان حضرت که بعد از بلوغ را بیان فرمود در مقام بیان حد و حدود شرعی مرتد است و نابالغ حد ندارد بلکه تغذیر دارد. بنابراین اجرای حد الهی را بیان می فرماید.
دلیل سوم : روایت حفص بن غیاث :
الصَّفَّارُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَاسَانِيِّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَصْفَهَانِيِّ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ مِنْ أَهْلِ الْحَرْبِ إِذَا أَسْلَمَ فِي دَارِ الْحَرْبِ وَ ظَهَرَ عَلَيْهِمُ الْمُسْلِمُونَ بَعْدَ ذَلِكَ فَقَالَ إِسْلَامُهُ إِسْلَامٌ لِنَفْسِهِ وَ لِوُلْدِهِ الصِّغَارِ وَ هُمْ أَحْرَارٌ ...[1]
(حفص سوال کرد از حضرت در مورد کسی که از اهل حرب با مسلمین مسلمان می شود در اثنا جنگ و قبل از خاتمه جنگ و بعد از آن مسلمانان پیروز شدند. حضرت فرمود : اسلام و آثار آن برای خودش ثابت است و برای فرزندان کوچک او در حالی که آزاد باشند.)
طبق این روایت فرزندان صغیر هم تابع اسلام پدر هستند اما همسر این حکم را ندارند.
در جنگ قاعده و قانون وجود دارد و چنانچه کسیدر بین جنگ و قبل از مشخص شدن طرف پیروز مسلمان شود ، محکوم به اسلام است و حق برده گرفتن او وجود ندارد. حال چنین شخصی ، فرزند و صبی غیر ممیز او مسلمان هستند.