1403/09/24
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی روایات سن بلوغ پسران/حقوق صبیان /فقه الاسره
موضوع: فقه الاسره/حقوق صبیان /بررسی روایات سن بلوغ پسران
کلام در مقایسه بین خصوصیات روایات 15 سالگی و روایات 13 سالگی برای سن بلوغ پسران بود.
بیان شد که در روایات 15 سالگی 5 خصوصیت داریم که چهار مورد بیان شد و یک مورد باقی ماند.
خصوصیت پنجم : این روایات موافق با برخی از مذاهب اهل تسنن است چرا که برخی از آن ها هم قائل به سن بلوغ 15 سالگی هستند هم برای پسر و هم برای دختر و برخی دیگر حتی سن بیشتر از این قائل شده اند لکن در بین اهل تسنن ظاهرا قائل به سن 13 سالگی نداریم ؛ که البته این خصوصیت نقطه ضعف این روایات 15 سالگی به حساب می آید.
تا بدینجا پنج خصوصیت برای روایات 15 سالگی بیان شد که عبارت بود از : ضعف سند (ولو بعضی اسناد قابلیت جبران داشت) ، شهرت عملی بین اصحاب امامیه ، موافقت با سیره متشرعه ، عدم لزوم طرح روایات 13 سالگی در صورت اخذ به روایات 15 سالگی (و ثبوت عکس آن یعنی لزوم طرح روایات 15 سالگی در صورت اخذ به روایات 13 سالگی) ، موافقت این طائفه از روایات با نظر اهل تسنن
و اما خصوصیات روایات 13 سالگی :
خصوصیت اول : قوت سند و اعتبار عالی به گونه ای که از مشایخ ثلاثه (شیخ کلینی ، شیخ صدوق ، شیخ طوسی رحمهم الله) نقل شده است که این خصوصیت نقطه قوت این روایات می باشد.
خصوصیت دوم : مخالف با مذهب اهل تسنن است چرا که هیچ یک از مذاهب اهل تسنن قائل به سن بلوغ در این سن 13 سالگی نیستند نه در ذکور و نه در بنات و البته این هم نقطه قوت این روایات است چرا مخالفت با عامه نکته مثبت در روایات شمرده شده است.
خصوصیت سوم : برخی از فقهای حال حاضر که از فقهای دقیق و مدقق هستند ، وجوب در این روایات را حمل بر معنای لغوی اش کرده اند و فرموده اند در اینجا وجب به معنای ثبت است و لاجرم معنای تکلیف ملزمه را نخواهد داشت و از این روایات ، ندب و حکم استحباب اکید و شدید استفاده فرموده اند به این معنا که مستحب اکید است و تکلیف اکید است که عبادات صبی از سن 13 سالگی آغاز شود.
لکن این توجیه از نظر ما در این روایات جا ندارد چرا که اولا صرف معنا از موضوع له و معنای حقیقی به معنای دیگر ، نیاز به قرینه و دلیل دارد و ثانیا غیر از تعبیر «وجب علیه ما وجب علی المحتلمین» ، تعبیر کتبت علیه السیئات در ادامه امده است که این تعبیر کتب قطعا به معنای فرض و وجوب است و وجهی برای حمل بر استحباب ندارد بنابر این ما با این توجیه و خصوصیت نمی توانیم وجه جمع درست کنیم تا از این وجه جمع نقطه قوت حاصل شود.
البته نا گفته نماند اگر صرفا کتبت له الحسنات ذکر شده بود ، راهی وجود داشت برای توجیه که شارع مقدس بر تمرین عبادات ثواب جعل فرموده اما وقتی کتبت علیه السیئات آمده است دیگر چنین معنا و وجهی قابل قبول نیست و اثبات عقاب دارد که با تمرین یا استحباب سازگار نیست.
خصوصیت چهارم : برخی دیگر خواسته اند لحن این روایات را متوجه اولیا کنند و نتیجه گیری بکنند که مخاطب در این روایات خود مکلف نیست بلکه در واقع حجت خدا علیه السلام ولی این طفل را مخاطب قرار داده است که ولی طفل را از سن 13 سالگی تشویق به عبادات کنند تا تمرین شرعی حاصل شود.
لکن نسبت به این خصوصیت هم به نظر می رسد که این ادعاهم جا ندارد چرا که این فرضیه خلاف ظهور است و قرینه ای برای این خلاف ظاهر نداریم تا بر اساس آن این حمل و سپس این جمع به این دسته روایات صورت بگیرد.
مضاف بر اینکه تعبیر کتبت علیه السیئات و هکذا بحث تصرفات مالی که در این روایت مطرح شده و دلالت بر استقلال این شخص دارد این مطالب و قرئن مانع از ادعایب شما می باشد
علی ای حال وجه جمع در روایات نقطع قوت محسوب می شود چرا که الجمع مهما امکن اولی من الطرح.
خصوصیت پنجم : برخی دیگر این روایات را حمل بر معیت سن 13 سالگی با سائر علائم کرده اند به این معنا که علت بیان سن 13 سالگی ، توجه دادن به این سن فی نفسه نیست ، بلکه چون سن نمایان شدن علائم دیگر معمولا در این سنین بوده ، 13 سالگی ذکر شده است وگرنه سن بلوغ تام و بنفسه بدون در نظر گرفتن سائر علائم همان 15 سالگی است.
این بیان نیز تمام نیست چرا که اگر مقصود از علائم دیگر (که معمولا در 13 سالگی نمایان می شود) مثل احتلام باشد که خیلی مهم بود ، این حمل و ادعا جا ندارد چرا که در همین روایات 13 سالگی تصریح شده است پس از 13 سالگی این شخص بالغ است «احتلم ام لم یحتلم» پس حمل بر بلوغ زودرس معنا ندارد وبه عبارتی متن روایت دال بر موضوعیت 13 سالگی است ، احتلام باشد یا نباشد.
مگر آنکه مقصود علامت شعر العانه باشد که آن هم فیه تامل چرا که شعر العانه نوعا پس از قدرت خروج منی رخ می دهد فلذا این جمع باز هم مفید فایده نشد.