« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سیدمحمد میراحمدی

1403/09/21

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی روایات سن بلوغ در پسران/حقوق صبیان /فقه الاسره

 

موضوع: فقه الاسره/حقوق صبیان /بررسی روایات سن بلوغ در پسران

 

در مقام بررسی دو طائفه از روایات در سن بلوغ ذکور ، به مقایسه دو دسته روایات پرداختیم.

ابتدا خصائص روایات طائفه اول که 15 سالگی باشد را متذکر شدیم. دو خصوصیت را بیان کردیم. اول اینکه سند روایات طائفه اول ضعیف است و دوم اینکه شهرت عملی در این روایات ثابت است.

خصوصیت سوم : خصوصیت سوم این است که برخی از فقه ادعا کرده اند سیره متشرعه موافق روایات 15 سالگی است و مانطور که این طائفه از روایات مویَّد به شهرت است ، مویَّد به سیره متشرعه هم هست و این سیره متشرعه خودش بنفسه مستقلا (همان طور که در اصول بحث شده است) دلیل و حجت معتبری است به این معنا که لایزال در ارتکاز متشرعین همین بوده است که بلوغ ذکور در سن 15 سالگی می باشد فلذا این جهت هم یک نقطه قوت برای روایات 15 سالگی به حساب می آید.

در تکمیل این بحث لازم است اشاره ای به مباحث اصولی در سیره متشرعه داشته باشیم. در اصول فقه بیان شده است که سیره متشرعه با شهرت متفاوت است و باید دقت داشته باشید که سیره متشرعه غیر از بحث شهرت است چرا که محدوده شهرت منحصر به فقها می باشد در حالی که سیره متشرعه شامل فقها و غیر آن ها از سائر مومنینی که مقید به شرع هستند و متشرع محسوب می شوند شامل اینها هم می شود و بعبارتی شهرت مختص به وادی فقها و اقوال و نظریات مجتهدین است اما سیره متشرعه مربوط به متدینین و اهل دیانت است که در بلاد و قری مشغول به زندگی هستند (با عنایت به قید متشرعه نه عرف افسار گسیخته)

در اصول فقه ما یک عرف ، یک بناء عقلا و یک سیره متشرعه داریم که هر کدام از این سه تفاوت هایی باهم دارند. عرف در واقع مناطات خاص دارد که مکتوبات و تحقیقاتی انجام شده است در این موضوع و بناء عقلا هم مباحث مفصل دیگری است که به مردم بماهم عقلا رجوع می شود کما اینکه برخی از فقها در خبر واحد ثقه به بناء عقلا رجوع نموده اند و سیره متشرعه هم در عرض این دو عنوان و مساله مورد بحث قرار گرفته است.

در سند و مدرک حجیت سیره متشرعه به ادله ای استدلال شده که یکی از وجوه حجیت آن این است که سیره متشرعه تحت عنوان اجماع عملی است و همان دلیل حجیت اجماع در سیره هم جاری است که البته این دلیل و وجه محل بحث است.

برخی دیگر معتقدند سیره متشرعه تحت عنوان سنت حجت است چرا که این سیره متشرعه که متصل به عصر حضور امام علیه السلام بوده باشد و در مرئی و منظر حضرات بوده است ، مورد ردع و نهی حضرات قرار نگرفته است و این تقریر معصوم است که تحت عنوان سنت حجت است. این دلیل و وجه دوم وجیه است.

مثل اینکه در بین متشرعه سیره مستمره است که نماز های لیلی را جهری و نهاری را اخفاتی می خواندند.

عده ای از فقها سند سن بلوغ 15 سالگی را سیره متشرعه می دانند که در بین متشرعین به صورت سیره در آمده است و متصل به معصوم هم باشد.

بعضی البته از طرفی دیگر معتقدند سیره متشرعه ، صرفا سیره عصر حضور رسول خدا صلی الله علیه و اله و ائمه علیهم السلام است.

علی ای حال

اگر این سیره و اتصال به عصر معصوم علیه السلام ثابت شود ، وجه دارد و دلیل محسوب می شود ولکن لا یخفی که به نظر ما تمسک و استناد به سیره متشرعه در ما نحن فیه بسیار سخت و دشوار است چرا که در حجیت سیره متشرعه لازم است که اتصال آن به عصر معصوم احزار شود حتی برخی از فقها اعا کرده اند مقصود از سیره متشره خصوص سیره اصحاب معصومین علیهم السلام است و در حقیقت در ما نحن فیه و مساله سن بلوغ چنین سیره ای ثابت نیست و احتمالا از عصر شیخ طوسی ره چنین سیره ای تحقق پیدا کرده است و صرف احتمال در مقام کفایت می کند در عدم ثبوت سیره متشرعه تا عصر معصوم علیهم السلام

اینک ما چگونه در ما نحن فیه از طریق ارتکازات متشرعین عصر فعلی خودمان به صورت قهقهرا کشف و احراز کنیم که همین ارتکاز در عصر اهل بیت علیهم السلام هم موجود بوده است ؟! مخصوصا که بالاخره ما احتمال می دهیم این شیاع و ارتکازی که برای ذهن متشرعه موجود است از عصر و دوره خاصی (مثلا پس از فتوای شیخ طوسی) در بین متشرعه جا افتاده باشد و پس از آن به حد شیاع و ارتکازات ذهنی رسید.

بنابر این به صرف همین احتمال ما دیگر نمی توانیم احراز کنیم که این سیره متشرعه و ارتکازات آن ها اتصال به عصر معصوم داشته باشد.

خصوصیت چهارم : با غض نظر از تمام آنچه بیان کردیم ، با اخذ به روایات 15 سالگی ، طرح روایات 13 سالگی لازم نمی آید چرا که می توان روایات 13 سالگی را حمل بر موارد دیگری همچون تمرینی بودن و یا امر به والدین کرد ، اما اخذ به روایات 13 سالگی ، منتهی به طرح روایات 15 سالگی می شود.

به عباره اخری اگر ما اخذ به این روایات کنیم ، جای توجیه برای روایات 13 سالگی باقی می ماند و بدین طریق از طرح این روایات جلوگیری می شود مثل اینکه روایات 13 سالگی را حمل کنیم بر جایی که شعر العانه رخ داده باشد.

در حالی که اگر اخذ به روایات 13 سالگی بشود این روایات 15 سالگی کلا ساقط می شود و از حیز انتفاع خارج می شود و دیگر جای هیچ توجیه و حمل برای این دسته از روایات باقی نخواهد ماند بنابراین ، این خصوصیت هم نقطه قوت دیگری برای روایات 15 سالگی شد.

logo